بیست و چهارم ذیالحجه روز مباهله نام گرفته و دارای فضیلت بسیار زیادی است. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند بر ارزشها و فضیلتهای اهل بیت (ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین مهر تأییدی دیگر زد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ مباهله از ماده بهل به معنی رها کردن است و ابتهال در دعا، به معنی تضرع و واگذاری کار به خداوند است. مباهله در اصطلاح به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است؛ به این ترتیب که وقتی استدلالهای منطقی سودی نداشت، افرادی که باهم درباره یک مسئله مهم دینی گفتوگو دارند، در یکجا جمع میشوند و به درگاه خدا تضرّع میکنند و از او میخواهند که درغگو را رسوا سازد و مجازات کند.
چرا مباهله(نفرین کردن) اتفاق افتاد؟
این واقعه در تاریخ اسلام در روز بیست و چهارم ذی الحجه اتفاق افتاد روزی که بنا شده بود، پس از مذاکرات بسیار، پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، در مکانی با آنان گرد آیند و مباهله کنند. پیامبر اکرم(ع) عبا بر دوش گرفت و علی بن ابیطالب (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین (علیهما السلام) را زیر آن عبا گرد آورد.
مسیحیان نجران، پس از گفتوگوی بسیار پیامبر(ص) با ایشان گفته بودند: «گفتوگوهای شما ما را قانع نمیکند. راه این است که در وقت معینی با یکدیگر مباهله نمائیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند.»
در این هنگام بود که حضرت جبرائیل نازل شد، آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله میکنند و حق را نمیپذیرند به مباهله برخیزد: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَکُم ثُمَّ نبتَهِل فَنَجعل لعنة الله علی الکاذبین.» (آل عمران / آیه ۶۱) «پس هرکه بعد از رسیدن به علم با تو محاجه کرد… پس بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا خوانیم، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم.»
به دنبال این دستور الهی بود که رسول خدا(ص) راضی شد که بحث و گفتوگو را پایان دهند و قرار بر این شد که فردای آن روز برای اثبات حقانیت خود با یکدیگر مباهله نمایند و از خداوند بخواهد که دروغگویان را عذابی نازل کند و به کیفر برساند.
در روز مباهله چه گذشت؟
امروز بیست و چهارم ذی الحجه است و روز مباهله فرا رسیده است. پیامبر اسلام، فاطمه را به مصداق «نسائنا»، حسن و حسین را به مصداق «ابنائنا» و علی را به مصداق «انفسنا» (که نفس و خویشتن پیامبر اسلام است) فراخوانده و آنان را در زیر عبای خویش و در محضر پروردگار خویش گردآورده، رسول خدا(ص) عزیزترین کسانش را با خود همراه کرده تا برای گواهی بر صدق رسالتش به مباهله با مسیحیان برود که در همین لحظه فرشته وحی آیه تطهیر را بر او نازل میکند که:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» / «خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد.»/احزاب/33/
وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و هیأت نمایندگی «نجران»، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطهای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزیده که در این حادثه تاریخی شرکت نمایند. زیرا در میان تمام مسلمانان، نفوسی پاکتر، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود ندارد.
پیامبر در حالی رهسپار محل قرار شدند که حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب (ع) پشت سر وی حرکت میکردند؛ پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد، ایشان پیش از ورود به میدان «مباهله»، به همراهان خود فرمودند: من هر وقت که دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.
شاید سران هیأت نمایندگی نجران گمان میکردند که محمد (ص) با افسران و سربازان خود به میدان مباهله بیاید و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما دهد. اما پیامبر وارد شد در حالی که جز جگرگوشههایش کسی همراهش نبود.
حیرت مسیحیان نجران از مشاهده اهل بیت(ع) در صحنه مباهله
مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر(ص) به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند و از اینکه او فرزندان معصوم و بیگناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دریافتند که پیامبر، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمیدهد.
مسیحیان در خواست مباهله را پس گرفتند
اسقف نجران گفت: من چهرههایی را میبینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای بکند، فوراً کنده میشود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد بافضیلت، مباهله نمائیم.
و چنین بود که هیأت نصرانیان نجران درخواست مباهله را پس گرفتند و از پیامبر خواستند تا تحت حاکمیت حکومت اسلام درآیند. از این روی روز بیست و چهارم ذی الحجه، در تقویم دینی اسلام، روزی با اهمیت شد و مهر تأییدی دیگر بر حقانیت خاندان پیامبر اکرم (ص) و اسلام راستین گردید.
منابع:
۱. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت.
۲. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.
۳. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان.
چرا مباهله(نفرین کردن) اتفاق افتاد؟
این واقعه در تاریخ اسلام در روز بیست و چهارم ذی الحجه اتفاق افتاد روزی که بنا شده بود، پس از مذاکرات بسیار، پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، در مکانی با آنان گرد آیند و مباهله کنند. پیامبر اکرم(ع) عبا بر دوش گرفت و علی بن ابیطالب (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین (علیهما السلام) را زیر آن عبا گرد آورد.
مسیحیان نجران، پس از گفتوگوی بسیار پیامبر(ص) با ایشان گفته بودند: «گفتوگوهای شما ما را قانع نمیکند. راه این است که در وقت معینی با یکدیگر مباهله نمائیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند.»
در این هنگام بود که حضرت جبرائیل نازل شد، آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله میکنند و حق را نمیپذیرند به مباهله برخیزد: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَکُم ثُمَّ نبتَهِل فَنَجعل لعنة الله علی الکاذبین.» (آل عمران / آیه ۶۱) «پس هرکه بعد از رسیدن به علم با تو محاجه کرد… پس بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا خوانیم، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم.»
به دنبال این دستور الهی بود که رسول خدا(ص) راضی شد که بحث و گفتوگو را پایان دهند و قرار بر این شد که فردای آن روز برای اثبات حقانیت خود با یکدیگر مباهله نمایند و از خداوند بخواهد که دروغگویان را عذابی نازل کند و به کیفر برساند.
در روز مباهله چه گذشت؟
امروز بیست و چهارم ذی الحجه است و روز مباهله فرا رسیده است. پیامبر اسلام، فاطمه را به مصداق «نسائنا»، حسن و حسین را به مصداق «ابنائنا» و علی را به مصداق «انفسنا» (که نفس و خویشتن پیامبر اسلام است) فراخوانده و آنان را در زیر عبای خویش و در محضر پروردگار خویش گردآورده، رسول خدا(ص) عزیزترین کسانش را با خود همراه کرده تا برای گواهی بر صدق رسالتش به مباهله با مسیحیان برود که در همین لحظه فرشته وحی آیه تطهیر را بر او نازل میکند که:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» / «خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد.»/احزاب/33/
وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و هیأت نمایندگی «نجران»، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطهای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد. پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزیده که در این حادثه تاریخی شرکت نمایند. زیرا در میان تمام مسلمانان، نفوسی پاکتر، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود ندارد.
پیامبر در حالی رهسپار محل قرار شدند که حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب (ع) پشت سر وی حرکت میکردند؛ پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد، ایشان پیش از ورود به میدان «مباهله»، به همراهان خود فرمودند: من هر وقت که دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.
شاید سران هیأت نمایندگی نجران گمان میکردند که محمد (ص) با افسران و سربازان خود به میدان مباهله بیاید و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما دهد. اما پیامبر وارد شد در حالی که جز جگرگوشههایش کسی همراهش نبود.
حیرت مسیحیان نجران از مشاهده اهل بیت(ع) در صحنه مباهله
مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر(ص) به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند و از اینکه او فرزندان معصوم و بیگناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دریافتند که پیامبر، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمیدهد.
مسیحیان در خواست مباهله را پس گرفتند
اسقف نجران گفت: من چهرههایی را میبینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای بکند، فوراً کنده میشود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد بافضیلت، مباهله نمائیم.
و چنین بود که هیأت نصرانیان نجران درخواست مباهله را پس گرفتند و از پیامبر خواستند تا تحت حاکمیت حکومت اسلام درآیند. از این روی روز بیست و چهارم ذی الحجه، در تقویم دینی اسلام، روزی با اهمیت شد و مهر تأییدی دیگر بر حقانیت خاندان پیامبر اکرم (ص) و اسلام راستین گردید.
منابع:
۱. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت.
۲. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.
۳. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان.