روحانی اصلاح طلب مطرح کرد:
آیتالله سیدعلی محقق داماد در گفتوگویی با نشریه «حریم امام» ضمن بیان خاطراتی از دوران تحصیل و تدریس خود در حوزه، نکاتی هم درباره دوران حضورش در شورای مدیریت حوزه علمیه قم و آشنایی با بیت آیتالله خاتمی در یزد بیان کرده است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ آیتالله سیدعلی محقق داماد در گفتوگویی با نشریه «حریم امام» ضمن بیان خاطراتی از دوران تحصیل و تدریس خود در حوزه، نکاتی هم درباره دوران حضورش در شورای مدیریت حوزه علمیه قم و آشنایی با بیت آیتالله خاتمی در یزد بیان کرده است.
بنا براین گزارش؛ وی درباره عضویت در شورای مدیریت حوزه علمیه قم که از سال 1360 تا 1370 ادامه یافت، گفته است: اولین شورای مدیریت متشکل از 6 نفر بود. دو نفر از طرف آیت الله شریعتمداری، دو نفر از طرف آیت الله گلپایگانی و دو نفر از طرف امام. ظاهراً نمایندگان از طرف امام را مرحوم آیت الله منتظری تعیین کرده بود. یکی دو سال این افراد بودند و کار خاصی هم در حوزه انجام ندادند. آن زمان عدهای گمان میکردند که چون انقلاب اسلامی در مملکت رخ داده، حوزه باید تحول عظیمی پیدا کند. بخصوص آیت الله مشکینی دو سه مرتبه در جلسه جامعه مدرسین از آنان مطالبه کرد که شما چه کردید؟ خروجی کارتان چه بوده است؟
محقق داماد افزوده: تقریباً جامعه مدرسین به این نتیجه رسید که از این جمع آبی گرم نخواهد شد. جامعه مدرسین دخالت کردند. گفتوگوهایی با امام انجام شد و بنا شد سه نفر از طرف جامعه مدرسین هم به شورای مدیریت اضافه شوند. جامعه مدرسین این سه نفر را معین کرد: آقای ابطحی کاشانی و بنده و آیتالله فاضل لنکرانی. ما سه نفر به نمایندگی از جامعه مدرسین وارد شورای مدیریت شدیم و در واقع به آنجا کشیده شدیم. چند سالی عضو شورا بودیم تا وقتی جریاناتی که پیشبینی کرده بودم به وقوع پیوست و من استعفا دادم. آیت الله فاضل هم گفت اگر فلانی نباشد من هم استعفا میدهم. آقای ابطحی هم همینطور. قرار امتحانات سالانه را هم همان زمان گذاشتیم. رنج بسیار بردیم و از طرف طلبهها مورد هجمه قرار گرفتیم و آزار دیدیم.
خانههای 15 خرداد، شهرک مهدیه، بیمارستان ولیعصر و طرح جاده قم _ گرمسار همه از نتایج همان دوره است. همه زمینهای شهرک مهدیه متعلق به من بود. شورا اوایل در حوزه اصلاً مورد پذیرش قرار نمیگرفت. خیلی وقتها جلسات عمومی برای تشریح جایگاه شورا برگزار میشد. سخنران جلسات آیت الله فاضل و دبیر جلسات من بودم. در واقع من باید کنار ایشان مینشستم و موارد مورد نظر را به ایشان میگفتم.
این مدرس حوزه درباره آشنایی با مرحوم آیتالله خاتمی و فرزندانش هم گفته است: آن زمان که به یزد می رفتیم، مرحوم آیتالله سید روحالله خاتمی با اصرار ما را دعوت می کرد و معمولاً ظهرها در منزل ایشان بودیم. آن موقع آقای سید محمد و برادرش آقای سید محمدرضا خاتمی جوانان کم و سن و سالی بودند و پذیرایی میکردند. ریشه شناخت ما هم از همان موقع شکل گرفت. آقای سید محمد خاتمی بعدها به قم آمد و طلبه شد. البته نسبت به سنش دیرتر از ما طلبه شد؛ چون ما پس از کلاس ششم طلبه شدیم و ایشان بعد از دوره دیپلم طلبه شد. در قم معالم را نزد من خواند. وی افزوده: من آقای سیدمحمد خاتمی را انسان صالحی میدانم. در طول این چهل سال پس از پیروزی انقلاب، رؤسای جمهور مختلفی آمدند و رفتند. رئیس جمهوری که در دولتش یک ریال دزدی نشد، آقای سید محمد خاتمی بود. وقتی آقای احمدی نژاد بر سر کار آمد، خیلی دنبال این گشت که از دولت آقای خاتمی چیزی پیدا کند و موفق هم نشد. سید علی خاتمی، برادرش سالها رئیس دفترش بود و در طول این سال ها کسی نتوانست حتی یک ریال از این خانواده تخلف پیدا کند. واقعاً آقای سید محمد خاتمی سلیمالنفس و شریف است؛ خدا ایشان را حفظ کند.
محقق داماد درباره اینکه چرا بهسمت مرجع شدن نرفته، گفته است: تعجب میکنم از بعضی آقایان که رساله مینویسند و اعلام مرجعیت می کنند. معنای اعلام مرجعیت مگر غیر از این است که ایها الناس، بیایید و بارتان را بر دوش ما بگذارید؟ آیا این کار عاقلانه است؟ مگر چه تکلیفی در کار است که این آقایان به سراغ مرجعیت رفتند. بالفرض که هیچ مرجعی در زمان فعلی وجود نداشته باشد، مجوز برای تقلید از علما و بزرگان گذشته که وجود دارد.
بنا براین گزارش؛ وی درباره عضویت در شورای مدیریت حوزه علمیه قم که از سال 1360 تا 1370 ادامه یافت، گفته است: اولین شورای مدیریت متشکل از 6 نفر بود. دو نفر از طرف آیت الله شریعتمداری، دو نفر از طرف آیت الله گلپایگانی و دو نفر از طرف امام. ظاهراً نمایندگان از طرف امام را مرحوم آیت الله منتظری تعیین کرده بود. یکی دو سال این افراد بودند و کار خاصی هم در حوزه انجام ندادند. آن زمان عدهای گمان میکردند که چون انقلاب اسلامی در مملکت رخ داده، حوزه باید تحول عظیمی پیدا کند. بخصوص آیت الله مشکینی دو سه مرتبه در جلسه جامعه مدرسین از آنان مطالبه کرد که شما چه کردید؟ خروجی کارتان چه بوده است؟
محقق داماد افزوده: تقریباً جامعه مدرسین به این نتیجه رسید که از این جمع آبی گرم نخواهد شد. جامعه مدرسین دخالت کردند. گفتوگوهایی با امام انجام شد و بنا شد سه نفر از طرف جامعه مدرسین هم به شورای مدیریت اضافه شوند. جامعه مدرسین این سه نفر را معین کرد: آقای ابطحی کاشانی و بنده و آیتالله فاضل لنکرانی. ما سه نفر به نمایندگی از جامعه مدرسین وارد شورای مدیریت شدیم و در واقع به آنجا کشیده شدیم. چند سالی عضو شورا بودیم تا وقتی جریاناتی که پیشبینی کرده بودم به وقوع پیوست و من استعفا دادم. آیت الله فاضل هم گفت اگر فلانی نباشد من هم استعفا میدهم. آقای ابطحی هم همینطور. قرار امتحانات سالانه را هم همان زمان گذاشتیم. رنج بسیار بردیم و از طرف طلبهها مورد هجمه قرار گرفتیم و آزار دیدیم.
خانههای 15 خرداد، شهرک مهدیه، بیمارستان ولیعصر و طرح جاده قم _ گرمسار همه از نتایج همان دوره است. همه زمینهای شهرک مهدیه متعلق به من بود. شورا اوایل در حوزه اصلاً مورد پذیرش قرار نمیگرفت. خیلی وقتها جلسات عمومی برای تشریح جایگاه شورا برگزار میشد. سخنران جلسات آیت الله فاضل و دبیر جلسات من بودم. در واقع من باید کنار ایشان مینشستم و موارد مورد نظر را به ایشان میگفتم.
این مدرس حوزه درباره آشنایی با مرحوم آیتالله خاتمی و فرزندانش هم گفته است: آن زمان که به یزد می رفتیم، مرحوم آیتالله سید روحالله خاتمی با اصرار ما را دعوت می کرد و معمولاً ظهرها در منزل ایشان بودیم. آن موقع آقای سید محمد و برادرش آقای سید محمدرضا خاتمی جوانان کم و سن و سالی بودند و پذیرایی میکردند. ریشه شناخت ما هم از همان موقع شکل گرفت. آقای سید محمد خاتمی بعدها به قم آمد و طلبه شد. البته نسبت به سنش دیرتر از ما طلبه شد؛ چون ما پس از کلاس ششم طلبه شدیم و ایشان بعد از دوره دیپلم طلبه شد. در قم معالم را نزد من خواند. وی افزوده: من آقای سیدمحمد خاتمی را انسان صالحی میدانم. در طول این چهل سال پس از پیروزی انقلاب، رؤسای جمهور مختلفی آمدند و رفتند. رئیس جمهوری که در دولتش یک ریال دزدی نشد، آقای سید محمد خاتمی بود. وقتی آقای احمدی نژاد بر سر کار آمد، خیلی دنبال این گشت که از دولت آقای خاتمی چیزی پیدا کند و موفق هم نشد. سید علی خاتمی، برادرش سالها رئیس دفترش بود و در طول این سال ها کسی نتوانست حتی یک ریال از این خانواده تخلف پیدا کند. واقعاً آقای سید محمد خاتمی سلیمالنفس و شریف است؛ خدا ایشان را حفظ کند.
محقق داماد درباره اینکه چرا بهسمت مرجع شدن نرفته، گفته است: تعجب میکنم از بعضی آقایان که رساله مینویسند و اعلام مرجعیت می کنند. معنای اعلام مرجعیت مگر غیر از این است که ایها الناس، بیایید و بارتان را بر دوش ما بگذارید؟ آیا این کار عاقلانه است؟ مگر چه تکلیفی در کار است که این آقایان به سراغ مرجعیت رفتند. بالفرض که هیچ مرجعی در زمان فعلی وجود نداشته باشد، مجوز برای تقلید از علما و بزرگان گذشته که وجود دارد.