«طوفان شن» تنها اثر نمایشی است که با موضوع و محوریت حمله نیروهای امریکایی به طبس ساخته شده و از این حیث، قابل واکاوی دوباره است.
به گزارش شهدای ایران؛ سال پس از شکست ارتش امریکا در صحرای طبس جواد شمقدری عزم کرد تا فیلم و
سریالی بر مبنای این واقعه تاریخی بسازد که حاصلش میشود «طوفان شن»؛ اثری
که در زمان اکران واکنشها و بازتابهای متفاوتی را به دنبال داشت؛ گروهی
فیلم شمقدری را به عنوان یک کنش هنرمندانه میستایند و دستهای دیگر ضعف و
کاستیهای ساختاری و محتوایی متعددی را بر آن وارد میدانند و بری از هنر
میخوانند. هرچه هست، «طوفان شن» تنها اثر نمایشی است که با موضوع و محوریت
حمله نیروهای امریکایی به طبس ساخته شده و از این حیث، قابل واکاوی
دوباره است. شمقدری در گفتگو با «جوان» از مصائب ساخت طوفان شن میگوید و
تأکید میکند جریانی در کار است که مانع پرداخت نمایشی به حوادث سالهای
ابتدایی انقلاب میشود.
از ساخت طوفان شن نزدیک به ۲۵ سال میگذرد. اگر قرار بود این فیلم را امروز بسازید نتیجه کار چقدر متفاوت بود؟
طبیعی است که با گذشت زمان اطلاعات جدیدی به دست بیاید و ایدههای نویی در ذهن شکل بگیرد که باعث تغییراتی شود، اما هر فیلم در همان مقطعی که ساخته میشود موضوعیت و اهمیت دارد. با این حال، اگر در زمان خود تأثیراتی را سبب شود، در آینده هم مؤثر خواهد بود.
آیا امکان داشت قصه را در فیلمنامه به شکل دیگری روایت کنید؟
به هر حال در آن مقطع دسترسی ما به اطلاعات محدود بود. امروزه اطلاعات، آمار و خاطرات از آن واقعه بسیار بیشتر موجود است. درواقع این سوژه در ایران یک موضوع فراموش شده بود. طرف امریکایی هم از خدایش بود که این موضوع دوباره مطرح نشود. با طوفان شن اصطلاحاً یک واقعه زیر خاکی دوباره زنده شد که به طور طبیعی واکنشهایی را در پی داشت، ازجمله حرفها و خاطرات تازهای که با اکران فیلم زده شد. یک فاصله ۲۵ ساله اجازه میدهد که اطلاعات جدیدی مطرح شود. در آن دوران اطلاعات چندانی موجود نبود، حتی هیچ اطلاعات و تصویری از نیروهای دلتا نداشتیم، اما الان خودشان عکسهایشان در مناطق مختلف جهان ازجمله در غنا و تونس را منتشر کردهاند و طبیعی است این دسترسیها برای طراحی لباس و صحنه ایدههای جدیدی را مطرح کند و تغییراتی را سبب شود.
اصلاً چگونه شد که به فکر ساخت فیلمی درباره واقعه طبس افتادید؟ پرداختن به چنین موضوعاتی سوای دشواریهایش نوعی جسارت را نیز میطلبد...
زمانی که ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ پیش آمد مشخص شد یکی از موانع جدی انقلاب اسلامی که تا به امروز هم ادامه دارد امریکاست. پیش از انقلاب، نفوذ امریکا در ایران حتی از ایالتهای این کشور بیشتر بود و طبیعتاً امریکاییها حاضر نبودند این غنیمت بزرگ را از دست بدهند و تلاش داشتند که این تسلط را برای تأمین منافعشان تکرار کنند. همین تقابل امریکا با انقلاب اسلامی یک دغدغه جدی برای من به عنوان یک فیلمساز بود. پرداختن به دشمنی امریکا و به تعبیر امام راحل شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی ازجمله مشغولیات ذهنیام بوده و هست. ماجرای حمله به طبس یک اتفاق واقعی بود که شکل افسانهای به خود گرفته و برای خیلیها باورپذیر نبود؛ برایم مهم بود که به این موضوع بپردازم. بعد از تحقیقات مقدماتی کار را آغاز کردم. اگر باز هم فرصتی دست بدهد روی این موضوعات کار میکنم کمااینکه این روزها در حال ساخت سریال «انقلاب دوم» هستم که باز هم به دخالتهای امریکا در ایران مربوط میشود. توطئههای مختلف امریکا علیه انقلاب اسلامی همچنان ادامه دارد. همین دغدغهها بود که در آن مقطع با ساخت فیلم طوفان شن تجلی یافت.
فرآیند ساخت فیلم از پژوهشها و تحقیقات اولیه برای نگارش فیلمنامه تا پایان مراحل فنی چه مقدار زمان برد؟
تحقیق و نگارش فیلمنامه تقریباً شش ماه طول کشید. پیشتولید و فیلمبرداری هم همین مقدار زمان برد، البته کار به مدت یکونیم ماه متوقف ماند که با همکاری ارتش مشکل رفع شد. طوفان شن فقط یک فیلم سینمایی نبود و سریالی هفت قسمتی هم از آن استخراج شد. درمجموع نزدیک به ۴۰۰ دقیقه خروجی داشتیم.
خودتان همچنان از ساخت این فیلم و البته کیفیتش رضایت دارید؟
به نظرم در آن مقطع نتیجه کار قابل توجه بود. عده کمی که دست به قلم بودند یک فضاسازی منفی علیه فیلم ایجاد کردند، اما واقعیت این است که طوفان شن تأثیرات خود را گذاشت و همچنان پس از گذشت ۲۵ سال اثر قابل دفاعی است. افرادی را میبینم که میگویند فیلم را در دوران نوجوانی و جوانی دیدهاند و با آن خاطره دارند. طوفان شن در قالب فیلم و سریال چه در سینما و چه تلویزیون با استقبال مخاطبان مواجه شد، اما فضای منتقدان متفاوت بود.
اگر اجازه بدهید سؤال قبلی را در یک قالب فانتزی دوباره مطرح کنم؛ از یک تا ۲۰ چه نمرهای به طوفان شن میدهید؟
خود من که نباید نمره بدهم، اما از آن جا که از اتفاقات خبر دارم و نتایج کار را میدانم به نظرم میشود بهراحتی نمره ۱۷ به فیلم داد.
در چهار دههای که از پیروزی انقلاب میگذرد بیش و کم فیلمهایی با محوریت دفاع مقدس ساخته شده، اما وقایع مربوط به سالهای ابتدایی انقلاب کمتر مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته و به نوعی مغفول مانده است. آیا رغبت و میلی از طرف فیلمسازان وجود ندارد یا موانعی در کار است؟
هر دو؛ ممکن است این موضوعات برای برخی فیلمسازان دغدغه نباشد، اما موانعی هم وجود دارد. خود من در سریال انقلاب دوم که به ۹ ماهه ابتدایی پس از پیروزی انقلاب میپردازد با موانع زیادی مواجه هستم و کار دو ماهی است که به علت برآورد نادرست مالی متوقف مانده است. من هم برای جلوگیری از لطمه خوردن اثر و افت کیفیت سریال حاضر نیستم با بودجه کم کار کنم. این سریال یک کار سنگین تاریخی است و همه دستاندرکاران این حوزه میدانند که ساخت آثار اینچنینی حتی از فیلمهای تاریخی درباره صدر اسلام هم بسیار دشوارتر است. هر پلانی را که بخواهی بگیری باید همه اجزایش را خلق کنی؛ چراکه هیچ چیز وجود خارجی ندارد و فرآیند کار بسیار سخت و زمانبر است و هزینههای خودش را دارد. مدیران تلویزیون، اما این سریال را در کنار مجموعههای اجتماعی امروزی میگذارند که در چند لوکیشن محدود آپارتمانی و خیابانی فیلمبرداری میشود. امیدوارم مدیران تلویزیون در سیاستها و تصمیمات خود تجدیدنظر کنند. این نوع سریالهای الف تاریخی نیاز به پیشتولید سنگین دارند و طبیعی است وقتی برآوردها کم باشد کار به نتیجه نمیرسد. چارهای نداشتم و مجبور بودم کار را متوقف کنم تا مگر آقایان بودجه لازم را در اختیار پروژه قرار دهند. به نظر میرسد یک برنامه طراحی شده وجود دارد -که البته نمیدانم اتاق فرماندهایاش کجاست- تا آثار نمایشی درباره مقاطع بهخصوص ابتدایی انقلاب ساخته نشود. مردم ما بهخصوص نسل نوجوان و جوان فقط به شکل یکطرفه از شبکه معاند پیام دریافت میکنند. این شبکهها انقلاب و شخصیت امام (ره) را تحریف میکنند و شبههای بزرگ را به وجود میآورند که اصلاً چرا انقلاب شده است، گویی ایرانیان به اشتباه انقلاب کردهاند. فکر میکنم عمدی در کار است تا میدان خالی باشد برای کسانی که روایت خودشان را ارائه میدهند، شبهه ایجاد میکنند و ارزشهای بینظیر انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبرند.
فرآیند ساخت سریال انقلاب دوم بسیار طولانی شده است و گردآوردن دوباره بازیگران پس از وقفههای متعدد کار آسانی به نظر نمیرسد...
روزی که فیلمنامه این سریال تصویب شد من در برآورد خودم ۱۶ ماه فیلمبرداری را پیشبینی میکردم، اما متأسفانه تلویزیون اصرار داشت کار ۱۰ ماهه ساخته شود و تهیهکننده هم مجبور شد به این خواسته غیرمنطقی تن دهد. درحالیکه از همان ابتدا معلوم بود نمیشود ۱۰ ماهه این پروژه را جمع کرد. الان هم پس از گذشت ۱۰ ماه توانستهایم ۷۰ درصد این سریال را فیلمبرداری کنیم و امیدوارم تصمیم درستی گرفته شود تا بتوانیم کار را از سر بگیریم. این نوع پروژهها مشکلات زیادی دارند و گلایههای جدی دارم در این خصوص. حتی معاونت سیما هم حاضر نیست با ما جلسهای بگذارد. هرکسی مسئولیت را از خودش ساقط میکند و بر گردن دیگری میاندازد. من هم تا جایی سکوت میکنم و امیدوارم قبل از اینکه حرفهایم را در فضای رسانهای بزنم مشکلات حل شود.
در جایی از شما خواندم که ساخت فیلم طوفان شن از سوی دیپلماتهای سوئیسی و خبرنگاران امریکایی رصد و دنبال میشده است؛ آیا این حساسیت و پیگیری در داخل هم وجود داشت؟
متأسفانه در داخل علاقهمندی و پیگیریای وجود نداشت، چه بسا دوست داشتند کار زمین هم بخورد. جای شکرش باقی است که ارتش در آن مقطع حمایتهای لازم را از پروژه انجام داد. آن زمان بسیاری از جلوههای ویژه امروزی در اختیار نبود. پلان داخل هواپیما را باید در هواپیما میگرفتیم. نمیشد در استودیو کار کنیم. البته از سوی طرف مقابل حساسیت وجود داشت. ابتدا آنها را جدی نمیگرفتیم. دیپلماتهای سوئیسی بار اول به بهانه تفریح در ایام عید نوروز به طبس آمدند، اما بعد دیدیم که پیگیر کار هستند و رفتوآمدها ادامه دارد. وقتی یادمان آمد که سفارت سوئیس حافظ منافع امریکا در ایران است علت این حضورها و پیگیریهای مکرر را متوجه شدیم. زمانی که فیلم در جشنواره پانزدهم فجر به نمایش درآمد خبرنگار والاستریت ژورنال یک مصاحبه طولانی با من داشت و تیتری زده بود به این مضمون که «تهران چگونه ماجرای گروگانگیری را معکوس جلوه میدهد!»؛ در زمان گروگانگیری امریکاییها خیلی روی ۵۴ گروگانی که در ایران داشتند مانور میدادند و مظلومنمایی میکردند، اما در فیلم نشان داده میشد که خودشان مسافران یک اتوبوس را در طبس به گروگان میگیرند. از شبکههای امبیسی و سیبیاس خیلی اصرار داشتند برای انجام گفتگو که در آن مقطع توصیه شد به درخواستشان پاسخ مثبت ندهیم. سال ۱۳۷۶ نیز که فیلم اکران شد، کریستین امانپور به تهران آمد تا برای برنامه پرمخاطب «۶۰ دقیقه» شبکه سیبیاس گفتوگویی با من داشته باشد. بعدها شنیدم که مصاحبه پخش نشده و به نمایش چند سکانس از فیلم اکتفا کردهاند. گویا جوابهای مورد نظرش را از من دریافت نکرده و دست خالی برگشته بود.
فیلم در زمان اکران با چه واکنشها و بازخوردهایی در داخل مواجه شد، بهخصوص از سوی جریانها و شخصیتهای سیاسی؟
به علت کمبود امکانات فنی خود من هم فیلم را برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر دیدم. زمان فیلم ۱۳۰ دقیقه بود که طولانی به نظر میرسید. یکسری از قضاوتهایی که در آن مقطع شد جنبه سیاسی داشت و نوعی تقابل بود. به هر حال همان جریان غربزدهای که دوست ندارد با دشمنشناسی، چهره واقعی امریکا مشخص شود، در آن برهه هم حضور داشت و فعالیت میکرد. بههرحال با فیلم برخوردهای بدی شد. زمان فیلم برای اکران عمومی به ۱۰۵ دقیقه کاهش پیدا کرد و نتیجه بهتری حاصل شد و مردم استقبال کردند. البته برنامهای را طراحی کردند که فیلم دو هفته بیشتر روی پرده نباشد، من هم آن زمان به فرآیند پخش اشرافی نداشتم. با این حال فروش فیلم قابل قبول بود و طوفان شن جزو ۱۰ فیلم پرفروش سال شد، گرچه میتوانست فروش بیشتری داشته باشد به شرطی که زمان اکران بیشتری را به آن اختصاص میدادند. سریال طوفان شن که پخش شد مخاطب بیشتری پیدا کرد و بازتابهای بهتری دریافت کردیم.
آیا قصد ندارید به سینما بازگردید، خاصه با یک فیلم با محوریت سالهای ابتدایی انقلاب؟
فقط نیت و خواست من مهم نیست. سینما مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. یا باید فیلمت در فضای جذب مخاطب شکل فیلمهایی باشد که نوروز امسال اکران شدند که من تعهدی به این نوع سینما ندارم و برای خودم افتخار نمیدانم در این فضا کار کنم و با هدف فروش، ارزشهایم را زیر سؤال ببرم، یا یک تهیهکننده دولتی پیدا بشود یا نهادهای دیگر حمایت کنند. طبیعی است اگر این امکان فراهم شود من آمادگی کار دارم و سوژههای مختلفی هم در سر پروراندهام. مذاکرات اولیهای هم داشتهایم که خاطرات آقای کاظم دارابی را به فیلم سینمایی تبدیل کنیم، البته کار در مراحل مقدماتی است.
همان دانشجوی ایرانی ساکن برلین که در واقعه میکونوس متهم شد؟
بله؛ ایشان ابتدا حبس ابد گرفتند و بعد از ۱۶ سال آزاد شدند.
منبع:جوان