افاضات جدید هادی غفاری، روحانی اصلاح طلب
ما با ريشههاي همين دوستاني كه امروز خود را اصولگرا مينامند، در مجلس اول بيشترين مشكل را داشتيم حتي بيش از ملي-مذهبيها يا مليگراها، تفكراتشان ارتجاعي بود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ هادي غفاري، از روحانیون اصلاح طلب و فعالین فتنه 88 و همچنین از نمايندگان مجلس اول در گفتوگو با «اعتماد» از خاطرات دوران نمايندگياش در اين مجلس گفته و البته یکبار دیگر اظهارات شاذی را نیز بیان کرده است.
گزیده اظهارات این روحانی اصلاح طلب به شرح ذیل است:
*در مجلس اول و دوم و سوم نمايندگان جرات كردند و به امام نامه نوشتند و اين از افتخارات مجلس اول و دوم و سوم است. بعد از آن كسي جرات نكرد نامهاي بنويسد و از فلان كار فراقانوني بگويد. تعدادي از نمايندگان نزديك به 40 تا 45 نماينده به امام نامه نوشتند و نزديك به 6 يا 7 اقدام امام را نمايندگان نه غيرقانوني بلكه فراقانوني ميدانستند. در همين راستا هم به امام نامه نوشتند. مثلا يكي از اين اقدامات دادن بودجه بيشتر به وزارت اطلاعات يا كميته امداد بود؛ نهادهايي كه مجلس نميخواست بودجه بيشتري براي آنها در نظر بگيرد چون هم پول نداشتيم و هم معتقد نبوديم كه بايد پول بيشتري در نظر گرفته شود. بنابراين نمايندگان در نامهاي به امام نوشتند كه اين اقدام شما برخلاف قوانين است. برخي ميگفتند اين كار را نكنيد و ممكن است امام ناراحت شوند اما من معتقد بودم امام آنقدر دموكرات و آزاديخواه هستند كه از اين موضوع ناراحت نشوند. اتفاقا تيتر نامه هم تند بود.
* قوانين آيه قرآن و وحي منزل نيستند. همان قانوني كه در مجلس وضع ميشود را ميتوان با طي فرآيندي تغيير داد حتي قانون اساسي وحي منزل نيست. منظور اين نيست كه ما حق داريم بر خلاف قانون اساسي عمل كنيم اما ميتوانيم به صورت جمعي و با صدايي ملي اصلاح قانون اساسي را مطالبه و رفراندوم برگزار كنيم. وقتي ملتي يك تفكر را نميخواهند يا تفكر و قوانيني وجود دارد كه دهان نماينده مجلس را ميبندد، چرا نبايد براي تغيير آن تلاش كرد. قانون را ما نوشتيم و ميتوانيم خودمان اصلاحش كنيم. كما اينكه قوانين قبلي كه وجود داشت و در حكومت ديگري نوشته شده بود را اصلاح كرديم. عدهاي هم ميتوانند قوانيني كه ما 40 سال قبل نوشتهايم را اصلاح كنند. اصلاح قوانين در هيچ جامعهاي عيب و زشت نيست. امام يك بار در يك مصاحبهاي فرمودند گيرم شاه خوب بود. اين جور بود و آن جور بود اما ملت اين شاه خوب را نميخواهند.
* ما در مجلس اول اصلا كمونيست يا ماركسيست نداشتيم. اين تهمت را كساني كه امروز به شدت به نظارت استصوابي معتقدند در مورد مجلس اول مطرح كردند. شايد ليبرالهايي به تعبير امروزي حضور داشتند يا مليگرا بودند اما همگي درد ملت و كشور را داشتند و اينگونه نبود كه آنها دلشان كمتر از من براي اين كشور و مردم ميسوخت. منتها به لحاظ تاكتيكي با هم تفاوت داشتيم. ما در مجلس اول و دوم و سوم مزدور نداشتيم. برخي بودند كه كم فكر ميكردند و زياد حرف ميزدند، يا به تعبيري تندرويهايي صورت ميگرفت.
* در مجلس اول جرياني به نام حزبالله داشتيم كه اين جريان بعدها عليه جريان اصلاحات شد. در واقع ما شديم چپ و آنها شدند راست. راستيها مسائلي را مطرح ميكردند كه ما به آنها اعتقاد نداشتيم. براي نمونه آقاياني كه امروز به جناح راست معروف هستند، معتقد بودند اگر كسي در خانه چاه نفت پيدا كرد، چاه نفت براي خودش است. نمايندگان چندينبار در زمينه مالكيت به امام نامه نوشتيم و امام هم استدلالي همه را پاسخ دادند. ما با ريشههاي همين دوستاني كه امروز خود را اصولگرا مينامند، در مجلس اول بيشترين مشكل را داشتيم حتي بيش از ملي-مذهبيها يا مليگراها، تفكراتشان ارتجاعي بود.
*در مجلس اول و دوم و سوم نمايندگان جرات كردند و به امام نامه نوشتند و اين از افتخارات مجلس اول و دوم و سوم است. بعد از آن كسي جرات نكرد نامهاي بنويسد و از فلان كار فراقانوني بگويد. تعدادي از نمايندگان نزديك به 40 تا 45 نماينده به امام نامه نوشتند و نزديك به 6 يا 7 اقدام امام را نمايندگان نه غيرقانوني بلكه فراقانوني ميدانستند. در همين راستا هم به امام نامه نوشتند. مثلا يكي از اين اقدامات دادن بودجه بيشتر به وزارت اطلاعات يا كميته امداد بود؛ نهادهايي كه مجلس نميخواست بودجه بيشتري براي آنها در نظر بگيرد چون هم پول نداشتيم و هم معتقد نبوديم كه بايد پول بيشتري در نظر گرفته شود. بنابراين نمايندگان در نامهاي به امام نوشتند كه اين اقدام شما برخلاف قوانين است. برخي ميگفتند اين كار را نكنيد و ممكن است امام ناراحت شوند اما من معتقد بودم امام آنقدر دموكرات و آزاديخواه هستند كه از اين موضوع ناراحت نشوند. اتفاقا تيتر نامه هم تند بود.
* قوانين آيه قرآن و وحي منزل نيستند. همان قانوني كه در مجلس وضع ميشود را ميتوان با طي فرآيندي تغيير داد حتي قانون اساسي وحي منزل نيست. منظور اين نيست كه ما حق داريم بر خلاف قانون اساسي عمل كنيم اما ميتوانيم به صورت جمعي و با صدايي ملي اصلاح قانون اساسي را مطالبه و رفراندوم برگزار كنيم. وقتي ملتي يك تفكر را نميخواهند يا تفكر و قوانيني وجود دارد كه دهان نماينده مجلس را ميبندد، چرا نبايد براي تغيير آن تلاش كرد. قانون را ما نوشتيم و ميتوانيم خودمان اصلاحش كنيم. كما اينكه قوانين قبلي كه وجود داشت و در حكومت ديگري نوشته شده بود را اصلاح كرديم. عدهاي هم ميتوانند قوانيني كه ما 40 سال قبل نوشتهايم را اصلاح كنند. اصلاح قوانين در هيچ جامعهاي عيب و زشت نيست. امام يك بار در يك مصاحبهاي فرمودند گيرم شاه خوب بود. اين جور بود و آن جور بود اما ملت اين شاه خوب را نميخواهند.
* ما در مجلس اول اصلا كمونيست يا ماركسيست نداشتيم. اين تهمت را كساني كه امروز به شدت به نظارت استصوابي معتقدند در مورد مجلس اول مطرح كردند. شايد ليبرالهايي به تعبير امروزي حضور داشتند يا مليگرا بودند اما همگي درد ملت و كشور را داشتند و اينگونه نبود كه آنها دلشان كمتر از من براي اين كشور و مردم ميسوخت. منتها به لحاظ تاكتيكي با هم تفاوت داشتيم. ما در مجلس اول و دوم و سوم مزدور نداشتيم. برخي بودند كه كم فكر ميكردند و زياد حرف ميزدند، يا به تعبيري تندرويهايي صورت ميگرفت.
* در مجلس اول جرياني به نام حزبالله داشتيم كه اين جريان بعدها عليه جريان اصلاحات شد. در واقع ما شديم چپ و آنها شدند راست. راستيها مسائلي را مطرح ميكردند كه ما به آنها اعتقاد نداشتيم. براي نمونه آقاياني كه امروز به جناح راست معروف هستند، معتقد بودند اگر كسي در خانه چاه نفت پيدا كرد، چاه نفت براي خودش است. نمايندگان چندينبار در زمينه مالكيت به امام نامه نوشتيم و امام هم استدلالي همه را پاسخ دادند. ما با ريشههاي همين دوستاني كه امروز خود را اصولگرا مينامند، در مجلس اول بيشترين مشكل را داشتيم حتي بيش از ملي-مذهبيها يا مليگراها، تفكراتشان ارتجاعي بود.