ما با آقای روحانی و آقای ظریف، اختلاف نظر جدی در حوزه سیاست خارجی داریم. اما دلیل نمی شود که کام ما از اهانت مقامات ورشکسته آمریکایی و اروپایی نسبت به این دو دولتمرد تلخ نشود.
سخن دقیق را در این باره، حاج حسین شریعتمداری به یورونیوز گفت: "یک موی ظریف را با تیمهای مذاکره کننده غرب عوض نمیکنیم". هر نوع بی حرمتی غرب به مقامات ایرانی منزجر کننده است.
اما در این میان، انکار معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور عجیب است. آمریکایی های بی سرو پا، از این که ظریف بتواند در بیمارستان از آقای تخت روانچی (نماینده ایران در سازمان ملل) عیادت کند، مانع شده اند. ظریف مجبور شده تلفنی و تصویری، از او احوالپرسی کند. این خبر جای انکار دارد؟!
آیا پنهان کردنی است که یانکی ها، تا روز آخر قبل از سفر، برای روحانی و ظریف ویزای شرکت در نشست سازمان ملل را صادر نکرده بودند و آخر سر هم، هیئت همراه، نصف و نیمه به این سفر رفت؟ انکار شدنی است که سخنگوی دولت گفت "رئیس جمهور با این اتفاقات، تردید داشت به نیویورک برود"؟
این که مقامات دولت اوباما (نه ترامپ)، به نامزد روحانی برای نمایندگی ایران ویزا ندادند، قابل انکار است؟ حمید ابوطالب که بود؟ معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور و معتمد او که تصور می شد می تواند باب مراودات جدید با اوبامای مودب (تعبیر روحانی) باز کند. اما او را تروریست خواندند؛ توهین از این بزرگ تر؟!
انکار کردنی است که آلمانی های وقیح، از یک باک بنزین برای هواپیمای وزیر خارجه کشورمان در سفر مونیخ دریغ کردند؟ آیا در بحبوحه سفر روحانی به وین، دبیر سوم سفارت ما در اتریش را در آلمان بازداشت نکردند که 16 ماه است تحت بازداشت و فشار غیر قانونی است؟
آیا به هنگام سفر روحانی به پاریس، دست سازمان تروریستی منافقین را برای برگزاری میتینگ و فحاشی باز نگذاشتند؟ و ... اگر بشماریم حوادث تلخ پسا برجام را، مثنوی هفتاد من کاغذ است.
به تجربه آموختیم که هر گاه نرمش نشان دادیم، طرف غربی دچار توهم شد و اهانت و گستاخی روا داشت اما هرگاه قدرتمندانه برخورد کردیم، مانند اسقاط پهپاد آمریکا، تشکر هم کردند!
یک رئیس جمهور در تارخ 40 ساله پس از انقلاب سراغ داریم که در داگاه اروپایی برایش حکم جلب صادر شد و او کسی نبود، جز مرحوم هاشمی رفسنجانی خوش بین به غرب! عبرت آموز نیست؟