نویسنده این مقاله موهن که باعث شد سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار رسما از خوانندگان بخاطر درج ان عذرخواهی کند ،کسی نبود جز فرزند سید جواد غروی و همکار پر ارزش سرلشکر ساواکی منصور قدر.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روز چهارشنبه، اول آبان ماه ۹۲، روزنامه «بهار» وابسته محمدرضا عارف در یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود.
به دنبال جنجال های پیرامون این یادداشت سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار ابتدا از مردم به دلیل این مطلب توهین آمیز عذرخواهی کرد و صبح امروز نیز خبر با انتشار بیانیه ای انتشار این روزنامه را متوقف کردند. در بیانیه مسئولان روزنامه بهار آمده است:
«روزنامه بهار بهمناسبت روز عید غدیر خم یادداشت واردهای را با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» بهدلیل خطای فنی به چاپ رساند که متأسفانه موجب جریحهدار شدن روحیه مومنان حضرت علی (ع) شد.
پس از آن مدیریت روزنامه اقدام به عذرخواهی در چند رسانه و امروز(شنبه) اقدام به انتشار چند یادداشت در نقد مطلب مورد نظر کرد که نشان دهد تا نظرات مندرج در یادداشت علیاصغر غروی به دور از مشی «بهار»، مدیران، روزنامهنگاران و کارمندان آن است.
بر مردم عزیز فشارکاری و احتمال خطای غیرعمد پوشیده نیست (که این نافی مسئولیت نیست).
از این رو، روزنامه بهار در راستای تلطیف فضای جامعه و بهدست آوردن دل مؤمنین راستین و واقعی اقدام به عدم انتشار موقت و چند روزه کرده و از همه خوانندگانش مجدداً پوزش میخواهد.»
در بخشی از این یادداشت اینگونه آمده است:
مروری بر مجموعه دغدغههای علی(ع) در باب «حکومت» در آن دوران، که در کتب تاریخی و نیز نهجالبلاغه مندرج است، نشان میدهد که تمام اعتراض وی معطوف به نگرش حذفی بوده است. یعنی اینکه خلیفه یا هرکس دیگری دامنه اختیار مردم را تنگ کند. مثلا اینکه خلیفه، خلیفه بعد از خود را نصب کند، یا بهگونهای عمل کند که نتیجه برآیند آرا، انتخاب فرد خاصی باشد. اعتراض علی معطوف به چنین فرآیندی است. همان چیزی که ما امروز انتخاب مدیریت شده یا هدایت یافته مینامیم. او به عدم انتخاب خود در شورای سقیفه هیچ اعتراضی ندارد، بلکه واکنش وی به محدود شدن عرصه انتخاب بود و نیز اینکه نتوانست خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. نگرانی علی(ع) تنها محدود شدن وسعت گزینش مردم بود و از کلماتش این امر به آسانی قابل استنباط است. بندهای هشتگانه فوق، هرچند بسیار مجمل و مختصر طرح شد، اما آشکار میسازد که مراد از «اتمام نعمت» در آیه مذکور، نه حکومت و پیشوایی دنیوی، بلکه اتمام بعثت نبی، نزول، دریافت و ابلاغ بدون کاستی و نقصان قرآن است. همین قرآن کامل و تمام است که قادر است امام و پیشوای امت واقع شود. این دُرُست همان چیزی است که درباره ابراهیم واقع شد. ابراهیم به مقام امامت نائل شده و اسوه ملت شد، چون نعمت بر او تمام شد. برای مسلمانان نیز به همین سان، از طریق بعثت رسول و با ابلاغ وحی و شکلگیری کامل قرآن، نعمت تمام شده است و اکنون باید مسلمانان به کتاب خدا و عمل رسولشان اقتدا کنند تا در اندیشه و عمل، شاهد و الگوی سایر امم باشند. پس در راستای عمل به همین آیه است که علی(ع) تمام همت خود را مصروف تامل و تدقیق در قرآن و اجرایی کردن آن میسازد، تا آنجا که شیخ محمد عبده در بیان اندیشه و رفتار علی، وی را قرآن مجسم مینامد. ولی متاسفانه، بنا به فرموده مولی(ع)، شیعیان «به جای آنکه کتاب را امام خود بدانند خود را امام کتاب میدانند» و برخلاف خواست او، بنده جهالت خود شدهاند و مدام بر حق ضایع شده علی در حکومت چند روزه دنیوی میگریند! حکومتی که طبق فرموده مولی، ارزش آن از عطسه بز نزد وی کمتر بود. آیا میشود چیزی که از منظر امیر مومنان (ع) قدر و منزلتش از عطسه بز کمتر است، از طرف خدا باشد و تازه از این فراتر، اتمام نعمت و اکمال دین نیز باشد؟! »
حسین قاسمی در وبلاگ خود با بررسی سوابق خانواده علیاصغر غروی از چهرههای منتسب به حزب نهضت آزادی ایران نوشت:
۱- سید جواد غروی در سال ۱۲۸۵ در نائین متولدشد.در سن یازده سالگی راهی حوزه علمیه اصفهان شد وبه فراگیری علوم اسلامی پرداخت.
در سال ۱۳۵۶ وی به ساواک دعوت شد که وی خود را فردی شاه دوست ومیهن پرست معرفی و ساواک نیزنامبرده را از روحانیون مثبت وعلاقمند به رژیم شاهنشاهی اعلام نمود.(اسنادساواک - کتاب نوزدهم ص ۱۹۴ و۱۹۵)
نامبرده دارای افکار انحرافی درباب معراج پیامبر اسلام ،فرشتگان الهی ،شفاعت ،طهارت حضرت زهرا (س) و....می باشد.
به دنبال اعتراض علما اصفهان به سخنرانیها و نوشته جات انحرافی وی در جلسه ای که علما اصفهان نزد مرحوم ایت الله ارباب برگزار نمودند ،ایشان اظهار نمودند از ترس اینکه مبادا مورد ضرب وشتم مردم قرار گیرد وی را طرد نمی کنم .پس از اوج گیری انحرافات نامبرده استفتائاتی از طرف علما از حضرت امام خمینی ره و ایت الله العظمی خوئی ره صورت گرفت .
امام خمینی ره درباره او نوشتند:
"با صحت مطالب فوق چنین شخصی منحرف از مذهب اهل بیت است و لازم است مومنین از او احتراز کنند وحضور در جماعت ومنبر این شخص حرام ودر معرض گمراهی است.خداوند مسلمین را از شر این عناصر فاسده حفظ فرماید."
مرحوم ایت الله خوئی ره نیز مرقوم نمودند:
"شخص مزبور از مصادیق واضحه ضال ومضل است وترویج چنین شخصی به حضور منبرش یا غیر ان فضلا از اقتداء به او جائز نیست وبر مومنین لازم است که از ترویج عقاید فاسده او جلوگیری نمایند"
او در تاریخ ۵ مهر ۱۳۸۴ از دنیا رفت.
۲-سید علی اصغر غروی متولد سال ۱۳۲۵ در اصفهان فرزند سید جواد غروی است. او عضو شورای مرکزی نهضت ازادی و مسئول شاخه اصفهان نهضت ازادی میباشد.
در میانه سال ۱۳۵۳ برای ادامۀ تحصیل به لبنان رفت و در سال ۱۳۵۵ به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ فلسفه اسلامی از دانشگاه لبنان و در سال ۱۳۵۸ به اخذ درجۀ دکترا در همان رشته از دانشگاه سن ژوزف بیروت نائل آمد.
نامبرده در مدت تحصیل در لبنان ارتباط نزدیکی با سرلشکر منصور قدر سفیر شاهنشاه اریامهر !!در لبنان برقرار می کند.به نحوی که سرلشکر قدر در دیباچه جلدسوم کتاب "فلسطین واسرائیل " از "مساعدتهای بسیار ارزنده و همکاریهای پر ارزش یکی از دانشجویان دوره دکترای دانشگاه لبنان اقای علی اصغر غروی تشکر وقدردانی "نموده است.
سرلشکر قدر که بود؟
منصور قدر فرزند کاظم، در سال ۱۳۰۲ه.ش به دنیا آمد؛ وی پس از طی تحصیلات مقدماتی و اخذ دیپلم ریاضی، برای ادامه تحصیلات به دانشکده افسری وارد شد و تا درجه سرهنگی در مشاغل مختلف نظامی به کار مشغول بود؛ در سال ۱۳۳۷ه.ش با درجه سرهنگی به ساواک رفت و در قسمت اطلاعات خارجی (اداره کل دوم) مشغول به کار شد.
منصور قدر پس از مدتی به عنوان مامور ساواک به سفارت ایران در دمشق رفت و سپس به عنوان دبیر اول سفارت ایران در بیروت برگزیده شد. همچنین وی توانست پس از یک سال حضور در سفارت ایران در بیروت، در سال ۱۳۴۰ه.ش به ریاست اداره خاورمیانه در سازمان اطلاعات خارجی ساواک برسد. در سال ۱۳۴۰ه.ش به مدیریت اداره کل دوم ساواک (اطلاعات خارجی) رسید. در سال ۱۳۴۲ه.ش دوباره به لبنان سفر کرد و به عنوان رایزن درجه دو سفارت ایران در شهر بیروت مشغول به کار شد. در همین زمان همزمان با کار در سفارت ایران در لبنان، مسئول اداره ساواک در کشور سوریه نیز بود. پس از مدتی وی توانست به رایزن درجه یک سفارت و همچنین کاردار سفارت ایران در لبنان برسد.
منصور قدر از سال ۱۳۴۶ه.ش تا ۱۳۵۲ه.ش به اردن رفت و به عنوان سفیر ایران در آن کشور مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۲ه.ش به سفیری ایران در لبنان برگزیده شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ه.ش در این سمت مشغول به کار بود.
سرلشکر قدر از مخالفین ودشمنان سرسخت امام موسی صدر در لبنان بوده است ،واز سوی دیگر اقای علی اصغر غروی که در ان ایام همکاری های ارزنده ای با این مقام بلند پایه ساواک داشته است، خود را همراه و نزدیک به امام موسی صدر معرفی می نموده است. قضاوت بر عهده خوانندگان!
۳-روز چهارشنبه، اول آبان ماه ۹۲، روزنامه «بهار» یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود.
نویسنده این مقاله موهن که باعث شد سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار رسما از خوانندگان بخاطر درج ان عذرخواهی کند ،کسی نبود جز فرزند سید جواد غروی و همکار پر ارزش سرلشکر ساواکی منصور قدر.
به دنبال جنجال های پیرامون این یادداشت سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار ابتدا از مردم به دلیل این مطلب توهین آمیز عذرخواهی کرد و صبح امروز نیز خبر با انتشار بیانیه ای انتشار این روزنامه را متوقف کردند. در بیانیه مسئولان روزنامه بهار آمده است:
«روزنامه بهار بهمناسبت روز عید غدیر خم یادداشت واردهای را با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» بهدلیل خطای فنی به چاپ رساند که متأسفانه موجب جریحهدار شدن روحیه مومنان حضرت علی (ع) شد.
پس از آن مدیریت روزنامه اقدام به عذرخواهی در چند رسانه و امروز(شنبه) اقدام به انتشار چند یادداشت در نقد مطلب مورد نظر کرد که نشان دهد تا نظرات مندرج در یادداشت علیاصغر غروی به دور از مشی «بهار»، مدیران، روزنامهنگاران و کارمندان آن است.
بر مردم عزیز فشارکاری و احتمال خطای غیرعمد پوشیده نیست (که این نافی مسئولیت نیست).
از این رو، روزنامه بهار در راستای تلطیف فضای جامعه و بهدست آوردن دل مؤمنین راستین و واقعی اقدام به عدم انتشار موقت و چند روزه کرده و از همه خوانندگانش مجدداً پوزش میخواهد.»
در بخشی از این یادداشت اینگونه آمده است:
مروری بر مجموعه دغدغههای علی(ع) در باب «حکومت» در آن دوران، که در کتب تاریخی و نیز نهجالبلاغه مندرج است، نشان میدهد که تمام اعتراض وی معطوف به نگرش حذفی بوده است. یعنی اینکه خلیفه یا هرکس دیگری دامنه اختیار مردم را تنگ کند. مثلا اینکه خلیفه، خلیفه بعد از خود را نصب کند، یا بهگونهای عمل کند که نتیجه برآیند آرا، انتخاب فرد خاصی باشد. اعتراض علی معطوف به چنین فرآیندی است. همان چیزی که ما امروز انتخاب مدیریت شده یا هدایت یافته مینامیم. او به عدم انتخاب خود در شورای سقیفه هیچ اعتراضی ندارد، بلکه واکنش وی به محدود شدن عرصه انتخاب بود و نیز اینکه نتوانست خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. نگرانی علی(ع) تنها محدود شدن وسعت گزینش مردم بود و از کلماتش این امر به آسانی قابل استنباط است. بندهای هشتگانه فوق، هرچند بسیار مجمل و مختصر طرح شد، اما آشکار میسازد که مراد از «اتمام نعمت» در آیه مذکور، نه حکومت و پیشوایی دنیوی، بلکه اتمام بعثت نبی، نزول، دریافت و ابلاغ بدون کاستی و نقصان قرآن است. همین قرآن کامل و تمام است که قادر است امام و پیشوای امت واقع شود. این دُرُست همان چیزی است که درباره ابراهیم واقع شد. ابراهیم به مقام امامت نائل شده و اسوه ملت شد، چون نعمت بر او تمام شد. برای مسلمانان نیز به همین سان، از طریق بعثت رسول و با ابلاغ وحی و شکلگیری کامل قرآن، نعمت تمام شده است و اکنون باید مسلمانان به کتاب خدا و عمل رسولشان اقتدا کنند تا در اندیشه و عمل، شاهد و الگوی سایر امم باشند. پس در راستای عمل به همین آیه است که علی(ع) تمام همت خود را مصروف تامل و تدقیق در قرآن و اجرایی کردن آن میسازد، تا آنجا که شیخ محمد عبده در بیان اندیشه و رفتار علی، وی را قرآن مجسم مینامد. ولی متاسفانه، بنا به فرموده مولی(ع)، شیعیان «به جای آنکه کتاب را امام خود بدانند خود را امام کتاب میدانند» و برخلاف خواست او، بنده جهالت خود شدهاند و مدام بر حق ضایع شده علی در حکومت چند روزه دنیوی میگریند! حکومتی که طبق فرموده مولی، ارزش آن از عطسه بز نزد وی کمتر بود. آیا میشود چیزی که از منظر امیر مومنان (ع) قدر و منزلتش از عطسه بز کمتر است، از طرف خدا باشد و تازه از این فراتر، اتمام نعمت و اکمال دین نیز باشد؟! »
حسین قاسمی در وبلاگ خود با بررسی سوابق خانواده علیاصغر غروی از چهرههای منتسب به حزب نهضت آزادی ایران نوشت:
۱- سید جواد غروی در سال ۱۲۸۵ در نائین متولدشد.در سن یازده سالگی راهی حوزه علمیه اصفهان شد وبه فراگیری علوم اسلامی پرداخت.
در سال ۱۳۵۶ وی به ساواک دعوت شد که وی خود را فردی شاه دوست ومیهن پرست معرفی و ساواک نیزنامبرده را از روحانیون مثبت وعلاقمند به رژیم شاهنشاهی اعلام نمود.(اسنادساواک - کتاب نوزدهم ص ۱۹۴ و۱۹۵)
نامبرده دارای افکار انحرافی درباب معراج پیامبر اسلام ،فرشتگان الهی ،شفاعت ،طهارت حضرت زهرا (س) و....می باشد.
به دنبال اعتراض علما اصفهان به سخنرانیها و نوشته جات انحرافی وی در جلسه ای که علما اصفهان نزد مرحوم ایت الله ارباب برگزار نمودند ،ایشان اظهار نمودند از ترس اینکه مبادا مورد ضرب وشتم مردم قرار گیرد وی را طرد نمی کنم .پس از اوج گیری انحرافات نامبرده استفتائاتی از طرف علما از حضرت امام خمینی ره و ایت الله العظمی خوئی ره صورت گرفت .
امام خمینی ره درباره او نوشتند:
"با صحت مطالب فوق چنین شخصی منحرف از مذهب اهل بیت است و لازم است مومنین از او احتراز کنند وحضور در جماعت ومنبر این شخص حرام ودر معرض گمراهی است.خداوند مسلمین را از شر این عناصر فاسده حفظ فرماید."
مرحوم ایت الله خوئی ره نیز مرقوم نمودند:
"شخص مزبور از مصادیق واضحه ضال ومضل است وترویج چنین شخصی به حضور منبرش یا غیر ان فضلا از اقتداء به او جائز نیست وبر مومنین لازم است که از ترویج عقاید فاسده او جلوگیری نمایند"
او در تاریخ ۵ مهر ۱۳۸۴ از دنیا رفت.
۲-سید علی اصغر غروی متولد سال ۱۳۲۵ در اصفهان فرزند سید جواد غروی است. او عضو شورای مرکزی نهضت ازادی و مسئول شاخه اصفهان نهضت ازادی میباشد.
در میانه سال ۱۳۵۳ برای ادامۀ تحصیل به لبنان رفت و در سال ۱۳۵۵ به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ فلسفه اسلامی از دانشگاه لبنان و در سال ۱۳۵۸ به اخذ درجۀ دکترا در همان رشته از دانشگاه سن ژوزف بیروت نائل آمد.
نامبرده در مدت تحصیل در لبنان ارتباط نزدیکی با سرلشکر منصور قدر سفیر شاهنشاه اریامهر !!در لبنان برقرار می کند.به نحوی که سرلشکر قدر در دیباچه جلدسوم کتاب "فلسطین واسرائیل " از "مساعدتهای بسیار ارزنده و همکاریهای پر ارزش یکی از دانشجویان دوره دکترای دانشگاه لبنان اقای علی اصغر غروی تشکر وقدردانی "نموده است.
سرلشکر قدر که بود؟
منصور قدر فرزند کاظم، در سال ۱۳۰۲ه.ش به دنیا آمد؛ وی پس از طی تحصیلات مقدماتی و اخذ دیپلم ریاضی، برای ادامه تحصیلات به دانشکده افسری وارد شد و تا درجه سرهنگی در مشاغل مختلف نظامی به کار مشغول بود؛ در سال ۱۳۳۷ه.ش با درجه سرهنگی به ساواک رفت و در قسمت اطلاعات خارجی (اداره کل دوم) مشغول به کار شد.
منصور قدر پس از مدتی به عنوان مامور ساواک به سفارت ایران در دمشق رفت و سپس به عنوان دبیر اول سفارت ایران در بیروت برگزیده شد. همچنین وی توانست پس از یک سال حضور در سفارت ایران در بیروت، در سال ۱۳۴۰ه.ش به ریاست اداره خاورمیانه در سازمان اطلاعات خارجی ساواک برسد. در سال ۱۳۴۰ه.ش به مدیریت اداره کل دوم ساواک (اطلاعات خارجی) رسید. در سال ۱۳۴۲ه.ش دوباره به لبنان سفر کرد و به عنوان رایزن درجه دو سفارت ایران در شهر بیروت مشغول به کار شد. در همین زمان همزمان با کار در سفارت ایران در لبنان، مسئول اداره ساواک در کشور سوریه نیز بود. پس از مدتی وی توانست به رایزن درجه یک سفارت و همچنین کاردار سفارت ایران در لبنان برسد.
منصور قدر از سال ۱۳۴۶ه.ش تا ۱۳۵۲ه.ش به اردن رفت و به عنوان سفیر ایران در آن کشور مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۲ه.ش به سفیری ایران در لبنان برگزیده شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ه.ش در این سمت مشغول به کار بود.
سرلشکر قدر از مخالفین ودشمنان سرسخت امام موسی صدر در لبنان بوده است ،واز سوی دیگر اقای علی اصغر غروی که در ان ایام همکاری های ارزنده ای با این مقام بلند پایه ساواک داشته است، خود را همراه و نزدیک به امام موسی صدر معرفی می نموده است. قضاوت بر عهده خوانندگان!
۳-روز چهارشنبه، اول آبان ماه ۹۲، روزنامه «بهار» یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود.
نویسنده این مقاله موهن که باعث شد سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار رسما از خوانندگان بخاطر درج ان عذرخواهی کند ،کسی نبود جز فرزند سید جواد غروی و همکار پر ارزش سرلشکر ساواکی منصور قدر.
اصلا ساواکی بوده ، چه ربطی داره به نظریاتش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این رو میگن مغالطه در منطق
مثل اینکه در نقد شعر شاملو بگن 4 تا زن داشته !!!
شما که ادعای علی (ع)دارید ، مگر حضرت نفرمود : به آنچه می گویند بیاندیش ، نه به گوینده سخن