یک کارشناس دینی گفت: سیره امام حسین (ع) و اصحابشان در روز عاشورا به ما میآموزد که اخلاقمداری در مواجهه با مخالفان، بیان حقایق، پافشاری و عمل بر اصول اسلامی و انسانی، بهترین شیوه در برخورد با پیروان سایر ادیان و مذاهب است.
به گزارش شهدای ایران؛ در میان اصحاب سیدالشهدا (ع) کسانی هستند که شیعه نبودند، با این وجود، به یاری امام حسین (ع) آمدند و در این مسیر به شهادت رسیدند. در مورد برخی شهدای کربلا (۱) اختلاف نظر وجود دارد که آیا شیعه بودهاند یا خیر؟ ولی در مورد برخی دیگر، اتفاق نظر وجود دارد که شیعه نبودهاند. زهیر بن قین بجلی و ۲ برادر به نامهای سعد بن حارث و ابوالحَتوف بن حارث از جمله شهدای کربلا هستند که بدون هیچگونه شک و تردیدی شیعه نبودهاند. «زهیر» عثمانی مذهب بوده و سعد و حارث جزء خوارج بودهاند! اما آیا غیر شیعیانی که به سپاه امام (ع) پیوستند، شیعه شدهاند یا خیر؟ بحثی است که مورد اختلاف نظر بین صاحب نظران است. در این رابطه با حجتالاسلام مسلم منفرد کارشناس دینی گفتوگو کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
روایتی از ۳ شهید کربلا که شیعه نبودند
روایتی از ۳ شهید کربلا که شیعه نبودند
برخی قائلند زهیر و این ۲ برادر پس از ملحق شدن به سپاه امام (ع) شیعه شدهاند و سپس به درجه رفیع شهادت نائل شدهاند و برخی معتقدند آنها به سپاه امام (ع) ملحق شده، در رکاب امام (ع) شمشیر زده و به شهادت رسیدهاند، لکن تغییر مذهب ندادهاند. در این زمینه توضیح میدهید؟
زهیر بن قین بجلی از شهدای کربلا و از بزرگان قبیله بجیله است. او عثمانی مذهب بوده و عثمانیها نسبت به امیرالمؤمنین (ع) بدبین بودند. بلاذری در کتاب أنساب الأشراف درباره زهیر مینویسد: «قالوا: وکان زهیر بن القین البجلی بمکة، و کان عثمانیاً»(2) گفتهاند: زهیر بن قین بجلی در مکه بود و عثمانی بود. در مورد زهیر بن قین، میتوان طلاق دادن همسرش بر طبق فقه عامه را شاهدی بر آن دانست که ایشان بر عقیده و مذهب خود باقی مانده است.
در مقابل برخی جملاتی که از ایشان در روز عاشورا و هنگام نبرد نقل شده نشان میدهد زهیر دست از عقیده سابق خود برداشته و شیعه شده است:
«زهیر به عزرة بن قیس ـ یکی از کسانی که برای امام حسین (ع) نامه نوشته بود، ولی اینک در سپاه ابن سعد به سوی خیمههای امام حمله کرده است ـ رو کرد و گفت: ای عزره مراقب باش از آنانی نباشی که گمراهان را بر کشتن پاکدامنان یاری می کنند. عزره گفت: ای زهیر! تو تاکنون از شیعیان این خانواده نبودی، بلکه هواخواه عثمان بودی! زهیر گفت: از این موقعیت که الان دارم با تو صحبت میکنم، نمیبینی که شیعه حسین (ع) هستم، به خدا سوگند که من نه نامهای برای حسین نوشتم و نه پیکی برایش روانه کردم و نه به او وعده یاری دادهام، در راه با او مواجه شدم، موقعیت او را نزد رسول الله (ص) ملاحظه کردم و در پیشگاه خداوند احساس کردم که باید با او همراه گردم و یاریش کنم».(۳)
سعد و برادرش ابوالحتوف از طایفه بنی عجل از قبیله خزرج بودند. این ۲ برادر از خوارج نهروان بودند و از کوفه با سپاه عمر سعد به قصد مقابله با امام حسین (ع) به کربلا آمده بودند. مرحوم آیتالله علی نمازی شاهرودی درباره این ۲ شهید کربلا میگوید: «هو وأخوه أبو الحتوف العجلانی خرجا من الکوفة مع عمرو بن سعد وکانا من الخوارج فلما کان یوم عاشوراء سمعا استنصار مولانا الحسین علیه السلام و بکاء اهل بیته ، أدرکتهما السعادة و لحقا بالحسین علیه السلام وقاتلا مع أعدائه و فازا بسعادة الشهادة»(۴)؛ سعد بن حارث بن سلمه انصاری و برادرش ابوالحتوف عجلانی از کوفه با عمر بن سعد خارج شدند، در حالی که این دو از جمله خوارج بودند. وقتی روز عاشورا فرا رسید، فریادخواهی مولای ما حسین (ع) را شنیدند و گریه اهل بیت آن حضرت را دیدند، سعادت نصیبشان شد و به امام حسین (ع) پیوستند و با دشمنان ایشان جنگیدند و به سعادت شهادت نائل آمدند.
این ۲ برادر هنگامی که هنگامی که صفوف دشمن را میشکافتند و به جبهه حق میپیوستند، شعارشان همان شعار خوارج بود: «لاحکم الّا للّه و لا طاعة لمن عصی»؛ بنابراین برخی این شعار را شاهدی دانستهاند بر اینکه این ۲ برادر از عقیده خود دست برنداشته، لکن با شنیدن ندای هل من ناصر امام (ع) متحول شده و به سپاه امام (ع) پیوستند و در رکابش شهید شدند.
سیره امام حسین (ع) در جذب مخالفان
در مقابل برخی جملاتی که از ایشان در روز عاشورا و هنگام نبرد نقل شده نشان میدهد زهیر دست از عقیده سابق خود برداشته و شیعه شده است:
«زهیر به عزرة بن قیس ـ یکی از کسانی که برای امام حسین (ع) نامه نوشته بود، ولی اینک در سپاه ابن سعد به سوی خیمههای امام حمله کرده است ـ رو کرد و گفت: ای عزره مراقب باش از آنانی نباشی که گمراهان را بر کشتن پاکدامنان یاری می کنند. عزره گفت: ای زهیر! تو تاکنون از شیعیان این خانواده نبودی، بلکه هواخواه عثمان بودی! زهیر گفت: از این موقعیت که الان دارم با تو صحبت میکنم، نمیبینی که شیعه حسین (ع) هستم، به خدا سوگند که من نه نامهای برای حسین نوشتم و نه پیکی برایش روانه کردم و نه به او وعده یاری دادهام، در راه با او مواجه شدم، موقعیت او را نزد رسول الله (ص) ملاحظه کردم و در پیشگاه خداوند احساس کردم که باید با او همراه گردم و یاریش کنم».(۳)
سعد و برادرش ابوالحتوف از طایفه بنی عجل از قبیله خزرج بودند. این ۲ برادر از خوارج نهروان بودند و از کوفه با سپاه عمر سعد به قصد مقابله با امام حسین (ع) به کربلا آمده بودند. مرحوم آیتالله علی نمازی شاهرودی درباره این ۲ شهید کربلا میگوید: «هو وأخوه أبو الحتوف العجلانی خرجا من الکوفة مع عمرو بن سعد وکانا من الخوارج فلما کان یوم عاشوراء سمعا استنصار مولانا الحسین علیه السلام و بکاء اهل بیته ، أدرکتهما السعادة و لحقا بالحسین علیه السلام وقاتلا مع أعدائه و فازا بسعادة الشهادة»(۴)؛ سعد بن حارث بن سلمه انصاری و برادرش ابوالحتوف عجلانی از کوفه با عمر بن سعد خارج شدند، در حالی که این دو از جمله خوارج بودند. وقتی روز عاشورا فرا رسید، فریادخواهی مولای ما حسین (ع) را شنیدند و گریه اهل بیت آن حضرت را دیدند، سعادت نصیبشان شد و به امام حسین (ع) پیوستند و با دشمنان ایشان جنگیدند و به سعادت شهادت نائل آمدند.
این ۲ برادر هنگامی که هنگامی که صفوف دشمن را میشکافتند و به جبهه حق میپیوستند، شعارشان همان شعار خوارج بود: «لاحکم الّا للّه و لا طاعة لمن عصی»؛ بنابراین برخی این شعار را شاهدی دانستهاند بر اینکه این ۲ برادر از عقیده خود دست برنداشته، لکن با شنیدن ندای هل من ناصر امام (ع) متحول شده و به سپاه امام (ع) پیوستند و در رکابش شهید شدند.
سیره امام حسین (ع) در جذب مخالفان
سؤالی که پیش می آید این است که سیره امام حسین (ع) برای جذب زهیر، سعد و برادرش ابوالحتوف که بنا بر عقیده و مذهبشان نسبت به حضرت علی (ع) و آل علی (ع) کینه داشتند، چگونه بوده است؟
در پاسخ باید گفت: در مورد زهیر، گزارش معتبر و دقیقی از اینکه میان زهیر و امام در آن جلسه ملاقات چه گذشت؛ وجود ندارد. اما آنچه مسلم است این است که امام حسین (ع) و سایر اهل بیت (ع) در دعوت مخالفان سیره مشخصی داشتهاند. سخنانی که در مسیر طولانی قیام از امام حسین (ع) صادر شده، خود بهترین سند برای تبیین سیره ایشان در تبیین حقایق و جذب فریب وردگان و مخالفان است.
بنابراین با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، میتوان عناصر انسانساز، جامعهساز و فرهنگسازی را ملاحظه کرد که در دایره تعالیم یک مذهب خاص نمیگنجند. امام حسین (ع) چه در سخنرانیها و چه در نامهها و چه در گفتوگوهای خود با افراد مختلف، مکرر بر روی اعتقادات مشترک دینی و اصول اسلامی و انسانی پای میفشردند. از همین روست که با شنیدن این سخنان افرادی که حتی شیعه نبودند و پیرو مذاهبی بودند که نسبت به آل علی (ع) هم کینهورزی داشتند، دل در گروه این حقایق نهادند و در واپسین ساعات و لحظات روز عاشورا به سپاه حق ملحق شدند.
تأکید سیره علوی بر احترام به مقدسات مذاهب اسلامی
بنابراین با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، میتوان عناصر انسانساز، جامعهساز و فرهنگسازی را ملاحظه کرد که در دایره تعالیم یک مذهب خاص نمیگنجند. امام حسین (ع) چه در سخنرانیها و چه در نامهها و چه در گفتوگوهای خود با افراد مختلف، مکرر بر روی اعتقادات مشترک دینی و اصول اسلامی و انسانی پای میفشردند. از همین روست که با شنیدن این سخنان افرادی که حتی شیعه نبودند و پیرو مذاهبی بودند که نسبت به آل علی (ع) هم کینهورزی داشتند، دل در گروه این حقایق نهادند و در واپسین ساعات و لحظات روز عاشورا به سپاه حق ملحق شدند.
تأکید سیره علوی بر احترام به مقدسات مذاهب اسلامی
اخلاقمداری و مدارا با مخالفان، پرهیز از توهین کردن به عقاید و مقدسات مخالفین و احترام به آزادی اندیشه آنها از عناصر سیره اهل بیت (ع) در برخورد با مخالفین بوده است. متأسفانه امروزه برخی جریانهای افراطی شیعه، توهین کردن و ناسزا گفتن به مقدسات سایر مذاهب اسلامی را بهترین شیوه تبلیغ تشیع میدانند! این در حالی است که در سیره اهل بیت (ع) همیشه از توهین کردن به دشمنان هم نهی شده است چه رسد توهین کردن به مقدسات؛ آن هم مقدسات پیروان سایر مذاهب اسلامی.
به عنوان نمونه در جنگ صفین هنگامی که دو لشکر حق و باطل، سپاه امیرالمؤمنین (ع) و معاویه در مقابل هم صف آرایی کردند، گروهی از سربازان امیرالمؤمنین (ع) شروع به دشنام دادن به لشکر شام کردند. حضرت (ع) وقتی شنید بعضی از افراد سپاهش، دشنام میدهند و ناسزا میگویند. ایشان را از این کار نهی کرد و ایشان را به بیان حقایق و گفتاری مستحکم و استوار دعوت کرد.(۵)
راز جذب برخی افراد سپاه عمر بن سعد در روز عاشورا
به عنوان نمونه در جنگ صفین هنگامی که دو لشکر حق و باطل، سپاه امیرالمؤمنین (ع) و معاویه در مقابل هم صف آرایی کردند، گروهی از سربازان امیرالمؤمنین (ع) شروع به دشنام دادن به لشکر شام کردند. حضرت (ع) وقتی شنید بعضی از افراد سپاهش، دشنام میدهند و ناسزا میگویند. ایشان را از این کار نهی کرد و ایشان را به بیان حقایق و گفتاری مستحکم و استوار دعوت کرد.(۵)
راز جذب برخی افراد سپاه عمر بن سعد در روز عاشورا
شیوه حضرت اباعبدالله (ع) در روز عاشورا برای بیان حقانیت مسیرشان چگونه بود؟
با نگاهی به سخنانی که امام حسین (ع) در روز عاشورا با لشکر عمر بن سعد داشته، متوجه میشویم امام (ع) در روز عاشورا مدام در پی تبیین حقایق بودهاند و با گفتاری روشن و مستحکم و با لحنی دلسوزانه و از روی محبت لشکریان سپاه باطل را به حق دعوت میکردند. از سوی دیگر عملکرد امام (ع) و اصحابشان در روز عاشورا نیز از مهمترین و مؤثرترین اموری است که باعث شد تعدادی از لشکریان سپاه باطل به سپاه حق ملحق شوند. اهمیت و توجه به نماز، بیان مکرر حقایق و اخلاقمداری در جنگ از مهمترین ویژگیهای عملی امام (ع) و اصحابشان در نبرد روز عاشورا بود که باعث شد کسانی که طینت پاکی داشتند به سپاه حق ملحق شوند.
«عاشورا» خالصترین و بزرگترین مظهر عقاید و آموزههای شیعه است
«عاشورا» خالصترین و بزرگترین مظهر عقاید و آموزههای شیعه است
سیره امام حسین (ع) و اصحابشان در روز عاشورا به ما میآموزد که اخلاقمداری در مواجهه با مخالفان، بیان حقایق، پافشاری و عمل بر اصول اسلامی و انسانی، بهترین شیوه در برخورد با پیروان سایر ادیان و مذاهب است و این همان چیزی است که امثال زهیر، سعد و ابوالحتوف را به سپاه حق ملحق کرد و هر طینت پاکی را نیز متوجه خود میکند. این گونه شد که زهیر بن قین و پسران حارث در زمره بهترین و با وفاترین اصحاب امام عشق قرار گرفتند و بیش از هزار سال است که عاشقان حسین (ع) به آنها سلام میدهند: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».
پینوشتها:
پینوشتها:
۱- در مورد شیعه بودن برخی شهدای کربلا اختلاف نظر وجود دارد. این شهدا عبارتند از: حر بن یزید ریاحی، یزید بن زیاد بن مُهاصر کِندی معروف به ابوالشعثا کندی و عبدالله بن عمیر کلبی.
۲- البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر _متوفای۲۷۹ ق، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۴۱۳، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲- البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر _متوفای۲۷۹ ق، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۴۱۳، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۳- انساب الاشراف،ج ۳،ص ۳۹۲; کامل ابن اثیر،ج ۴،ص ۵۷ و تاریخ طبری،ج ۴،ص ۳۱۶.
۴- الشاهرودی، الشیخ علی النمازی _متوفای۱۴۰۵ق_، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۲۷، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الأولی۱۴۱۲هـ
۵- رجوع شود به نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶
۴- الشاهرودی، الشیخ علی النمازی _متوفای۱۴۰۵ق_، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۲۷، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق – طهران، الأولی۱۴۱۲هـ
۵- رجوع شود به نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶