«سپاس خدايي راست که به توحيد خود در اوج است و در يگانگياش در نزدیکی خلق است و در سلطنتش شکوهمند و در ارکان قلمروي خود، عظيم است و در حالي که خود در جايگاهش است، او را به همه چيز احاطه دانش است و به قدرت و برهان خود بر تمام بندگان چيره است. ستودهايست همواره ستايش شونده و همواره سربلند و پيوسته آغازگر است و بازآورنده و همه امور را بازگشت به وي است. آفريننده آسمانهاست و گستراننده زمينها و حکمران بر آنهاست. دور و منزه از خصايص آفريدههاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است و هموست پروردگار ملائکه و روح. بر همه آفريدگان خود تفضل کند و بر همه مخلوقات خود بخششگر است. به نيم نگاهي همه چشمها را بيند و هيچ چشمي او را نبيند. بخشنده و بردبار و شکيباست. رحمت او هر چيز را رسيده و به نعمتش بر همه خلقش منت نهاده، در انتقام شتاب نکند و در كيفر سزاواران عذاب، صبور و شكيباست. بر نهانها آگاه و بر درونها داناست. پوشيدهها بر او ناپيدا نيست و پنهانها بر او شبههناک نميباشد. او راست فراگيري به هر چيز و چيرگي بر هر چه هست و توان در هر چيز و توانايي بر هر پديده و او را همانندي نيست و اوست پديدآور هر پديده، آن گاه که هيچ پديده نبود. جاودانه و زنده و عدل گستر است. جز او خداوندي نباشد و اوست ارجمند و حكيم.
شکوهمندتر از آن است که به ديدگان دريابندش و اوست دريابنده ديدهها و اوست پنهان بين و کاردان. كسي با ديدن، به وصف او نرسد و بر چگونگي او در نهاني و آشكاري دست نيابد، مگر به آن چه او عز و جل خود بنمايد.
و گواهي ميدهم كه او خداوندي است كه نزاهتش روزگاران را بيازمود (نسخه ديگر : فراگرفت) و نورش، ابديت را کنار زد. هم او که بيرايزني رايزني، فرمانش را اجرا ميکند، و او را در تقدير نويسياش انبازي نيست و در تدبيرگرياش، دوگونگي نباشد. هر آن چه نوآفريد، بيالگويي صورت بخشيد و آفريدگان را بدون ياوري کسي و بدون رنج و يا چارهجويي، هستي بخشيد. جهان، بنيان نهاد تا هست شد و آفريد تا پديدار گشت.
پس اوست خدايي كه معبودي جز او نيست. همو كه سازندگيش استوار و کردارش نيکوست. دادگري است كه ستم روا نميدارد و بزرگواريست كه كارها به او بازميگردد.
و گواهي ميدهم او خدايي است كه هر موجودی در برابر بزرگياش فروتن و در مقابل عزّتش رام و در برابر توانايياش تسليم و پيش هيبتش سر به زيراند. پادشاه قلمروها و چرخاننده سپهرها و رام كننده آفتاب و ماه كه هر يك در مداري معين جريان يابند. او پرده شب را به روز و پرده روز را كه شتابان در پي شب است، به شب پيچد. اوست شكننده هر ستمگر سركش و نابود كننده هر شيطان رانده شده.
نه او را ناسازي باشد و نه برايش همپايي. يكتا و بينياز، نه زاده و نه زاييده شده، او را همتايي نبوده و خداوندي يگانه و پروردگاري بزرگوار است. بخواهد و در گذراند و اراده كند و حكم نمايد. بداند و شماره کند و بميراند و زنده كند. نيازمند و بينياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد و بازدارد و بخشش کند. او راست پادشاهي و ستايش. به دست اوست تمام نيكي و بر هر چيز تواناست.
شب را در روز و روز را در شب فرو بَرد. معبودي جز او نيست، گرانمايه و آمرزنده؛ اجابت كننده دعا و فزوندهنده عطا، برشمارنده نفَسها و پروردگار جن و انس است. او که چيزي بر وي مشكل نيايد؛ فرياد فريادخواهان، او را آزرده نكند و پافشاري اصراركنندگان، او را به ستوه نياورد.
نيكوكاران را نگاهدار و رستگاران را دستِ يار، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است؛ آن كه در همه احوال، سزاوار سپاس و ستايش همه آفريدگان است.
او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه ميگويم بر شادکامي و پريشانحالي و بر دشواري و آساني، و به او و فرشتگان و نوشتهها و فرستادههايش ايمان دارم و فرمان او را گردن مينهم و اطاعت ميكنم و به سوي هر آن چه مايه خشنودي اوست، ميشتابم و بدان چه حكم کرد، تسليمم؛ از سر اشتياق به فرمانبري از وي و بيمناکي از گوشمالي وي. زيرا او خدايي است كه مكرش را ايمني نباشد و از بي عدالتياش هراسي نيست.
و اكنون بر بندگي خويش در محضر وي اقرار ميکنم و به پروردگاري او گواهي ميدهم و وظيفه خود را در آن چه به من وحي شده، انجام ميدهم؛ مباد كه با سرننهادنم، از سوي او عذابي سرکوبگر فرود آيد كه احدي را ياراي پس راندن آن از من نباشد، هر چند کاردانياش بسيار و دوستياش خالص باشد.
چرا كه معبودي جز او نيست، اوست که مرا آگاهي داد كه اگر آن چه بر من نازل كرده، به مردم نرسانم، وظيفه رسالتش را انجام ندادهام، و خداوند تبارك و تعالي ايمني از آزار مردم را برايم تضمين كرده و البته كه او بسنده و بخشنده است.
پس آن گاه، چنين وحيام فرستاد: بسم الله الرحمن الرحيم «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ـ في علي ـ وَإِن لَّمْ تَفْعلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» [ به نام خداوند همه مهرِ مهرپرور. اي فرستاده ما! آن چه از سوي پروردگارت ـ در باره علي عليه السلام ـ بر تو وحي شد، ابلاغ كن، وگرنه رسالت خداوند را به انجام نرساندهاي؛ و او تو را از آسيب مردمان نگاه ميدارد].
هان اي مردمان! آن چه بر من فرود آمده، در تبليغ آن كوتاهي نكردهام و اکنون سبب نزول آيه را بر شما بيان ميكنم: همانا جبرئيل، سه مرتبه بر من فرود آمد و مرا از سوي سلام، پروردگارم كه تنها اوست سلام، فرماني آورد كه در اين مكان برپاي ايستم و به هر سفيد و سياهي اعلام كنم كه علي بن ابي طالب، برادر، وصي و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من است که جايگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسي است، ليكن پيامبري پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول خدا، صاحب اختيارتان است.
پروردگارم در اين باره، آيهاي از کتاب خويش بر من نازل فرموده كه: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ راکعون»[1] [ همانا ولي، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و پيامبر او و ايمانآورندگاني هستند كه نماز به پا ميدارند و در حال ركوع زكات ميپردازند] و هر آينه علي بن ابي طالب عليه السلام است که نماز به پا داشته و در ركوع، زكات پرداخته و پيوسته جوياي خداي عز و جل است.
و من از جبرئيل درخواستم كه معاف نمودن من از رساندن اين پيام به شما را درخواست نمايد. زيرا كمي پرهيزکاران و فزوني منافقان و مداخله گناه پيشگان و فريبکاري مسخره كنندگان اسلام را ميدانم؛ همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده: «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»[2] [به زبان آن را ميگويند كه در دلهايشان نيست] و آن را اندك و آسان ميشمارند؛ حال آن كه نزد خداوند، بس بزرگ است، و نيز از آن روي كه منافقان، بارها مرا آزار رسانيده تا بدان جا كه مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور) ناميدهاند، به خاطر همراهي بسيار علي عليه السلام با من و روي نمودن من به وي، تا بدان جا كه خداوند در اين باره آيهاي فرو فرستاد که: «الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» [و از آنانند كساني كه پيامبر خدا را ميآزارند و او را سخن شنو و زودباور مينامند] بگو: « قل اذن » [آري سخن شنو است] بر عليه آنان كه گمان ميكنند او تنها سخن ميشنود «خير لکم» [اين براي شما بهتر است]،[3] تا پايان آيه.
و اگر ميخواستم نام گويندگان چنين سخني را بر زبان آورم و يا مستقيما با دستم به آنان اشاره كنم و يا مردمان را به سويشان هدايت كنم، به راحتي، اين کار را ميکردم، ليكن سوگند به خدا که در كارشان كرامت نموده، لب فروبستم. با اين حال، خداوند از من خشنود نخواهد گشت، مگر اين كه آن چه در حق علي عليه السلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چنين خواند: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ـ في علي ـ وَإِن لَّمْ تَفْعلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» [هان اي پيامبر ما! آن چه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده ـ در حقّ علي ـ ابلاغ كن؛ وگرنه كار رسالتش را انجام ندادهاي، و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه ميدارد]
هان اي مردمان! بدانيد كه خداوند، او را برايتان صاحب اختيار و امام قرار داده و پيروي او را بر مهاجران و انصار و آنان كه به نيكي از ايشان پيروي ميكنند و بر باديه نشينان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و بر هر يكتاپرست، واجب شمرده است.
فرمان او جاري، گفتار او بسنده و امرش نافذ است. ناسازگارش نفرين شده، و پيرو و باوركنندهاش در مهر و رحمت است. هر آينه خداوند، او و شنوايان سخن او و فرمان بران وي را آمرزيده است.
هان اي مردمان! آخرين بار است كه در اين اجتماع به پا ايستادهام. پس بشنويد و فرمان بريد و دستور حق را گردن گذاريد؛ چرا كه خداوند عز و جل ولي و معبود شماست و پس از خداوند، ولي شما، رسول و پيامبر صلي الله عليه و آله اوست كه اكنون با شما سخن ميگويد و پس از من، علي عليه السلام ولي و امام شماست به فرمان پروردگار. آن گاه، امامت در فرزندان من از نسل علي عليه السلام خواهد بود. اين قانون تا روز ديدار با خدا و رسول او دوام خواهد داشت.
حلال نيست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان حلال دانند، و حرام نيست، مگر آن چه آنان حرام دانند. خداوند عز و جل، حلال و حرام را براي من بيان فرموده و آن چه پروردگارم از كتاب خويش و حلال و حرامش به من آموخته، در اختيار علي عليه السلام نهادهام.
هان اي مردمان! هيچ دانشي نيست، مگر اين که خداوند، آن را در جان من نبشته و من نيز آن را در جان پيشواي پرهيزكاران، علي عليه السلام بر نهادهام. هيچ دانشي نيست، مگر آن که آن را به علي عليه السلام آموختهام و او امام روشنگر است.
هان مردمان! از راه علي عليه السلام گم نشويد و از وي نگريزيد و از سرپرستياش روي برنگردانيد. اوست که به درستي و راستي خوانده و خود نيز بدان عمل نمايد و نادرستي را نابود كند و از آن بازدارد. در راه خدا نكوهش نكوهش گران، او را از كار باز ندارد. او نخستين مؤمن به خدا و رسول اوست و كسي در ايمان، به او سبقت نجسته است و همو جان خود را فداي رسول الله صلي الله عليه و آله نموده و با او همراه بوده است؛ درحالي که هيچ يک از مردان غير از وي، خدا را به همراه رسول الله صلي الله عليه و آله عبادت نميکردند.
هان اي مردمان! او را برتر دانيد، كه خداوند او را برگزيده، و پيشوايي او را بپذيريد، كه خداوند، او را برپاي داشته است.
هان اي مردمان! او از سوي خدا امام است و هرگز خداوند، توبه منكر او را نپذيرد و وي را نيامرزد و اين حتم است نزد خداوند در باره ناسازگار علي و هرآينه او را به عذاب دردناک پايدار و جاويدان كيفر كند. پس از مخالفت با سخن من در باره وي بهراسيد تا مبادا در آتشي درشويد كه آتش گيره آن مردمانند و سنگ، كه براي حقستيزان آماده شده است.
هان مردمان! به خدا سوگند كه پيامبران پيشين به ظهورم مژده دادهاند و اكنون من فرجام پيامبران و برهان بر آفريدگان در آسمان و زمينم. آن كس كه در آن، ذرهاي به وادي ترديد درافتد، به كفر جاهليت نخستين درآمده و هر که در سخنان امروزم ترديد کند، در تمامي رسالتم شک کرده است و هرآينه جايگاه ناباوران آن، آتش دوزخ خواهد بود.
هان اي مردمان! خداوند عز و جل به منّت خود بر من و احسان خويش به من اين برتري را به من پيشكش كرد و به حق كه خدايي جز او نيست. و او راست تمام ستايش من در همه روزگاران و در هر حال و مقام.
هان ای مردمان! علي عليه السلام را برتر دانيد كه او برترين مردمان از مرد و زن پس از من است؛ با وجود ماست که آفريدگان پايدارند و خداوند روزيشان را فرو ميفرستد.
منفور است، منفور است؛ مغضوب است، مغضوب است آن که اين گفته مرا نپذيرد!
هان! بدانيد جبرئيل از سوي خداوند خبرم داد: هر آن كه با علي عليه السلام بستيزد و بر ولايت او گردن ننهد، نفرين و خشم من بر او باد! پس هر نفسي بنگرد كه براي فرداي رستاخيز خود چه پيش فرستاده است و تقوا پيشه كنيد و از ناسازگاري با علي عليه السلام بپرهيزيد. مباد كه گامهايتان پس از استواري درلغزد؛ كه خداوند بر كردارتان آگاه است.
هان اي مردمان! قرآن را به انديشه خوانيد و ژرفي آيات و محکمات آن را فهم نماييد و در پي متشابهات آن نيفتيد که به خدا سوگند، بازداري هاي قرآن را کس به روشني نگويد و تفسير آن را آشکارا بيان نکند، مگر کسي که اکنون دستش در دست من است و او را به سمت خود، فراز کشيدهام و بازويش را بالا برده و به شما اعلام ميکنم: هر که من سرپرست او هستم، اين علي عليه السلام سرپرست اوست و او علي بن ابي طالب برادر و وصي من است و سرپرستي و به ولايت پذيرفتن او حکمي است از جانب خداوند که بر من فرو فرستاده است.
هان اي مردمان! همانا او همجوار و همسايه خداوند است كه در کتاب خود ميفرمايد: «يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ»[4] [تا آن که مبادا كسي در روز رستاخيز بگويد: افسوسم باد بر کوتاهي و کم کاريام در همسايه خدا]
هان ای مردمان! همانا علي و فرزندان پاكم از نسل او، وزنه کوچكترند و قرآن وزنه بزرگتر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود، خبر ميدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.
هان! بدانيد كه آنان امانتداران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او در زمين اويند.
هشدار! که خداوند عز و جل بيان کرد و من از جانب خداوند عز و جل بازگو نمودم. هان! که من وظيفه خويش را ادا كردم. هشدار كه من ابلاغ كردم و هان! به گوشتان رساندم و زنهار! روشن نمودم. هشدار! كه هرگز به جز اين برادرم، كسي اميرالمؤمنين نخواهد بود. هشدار! كه پس از من اميري بر مؤمنان، براي كسي جز او روا نباشد.
سپس دست بر بازوي علي عليه السلام زد و او را فرازتر کشيد، و اميرالمؤمنين چنان بود که از همان آغاز که پيامبر صلي الله عليه و آله به خطبه برخاست، علي عليه السلام را فراز کشيده بود، به گونهاي که پاهاي او تا زانوي رسول خدا صلي الله عليه و آله برابر بود و آن گاه فرمود:
هان اي مردمان! اين علي عليه السلام است، برادر و وصي و در دلگيرنده دانش من و هم اوست جانشين من در ميان امّت و بر تفسير كتاب خداي عز و جل كه مردمان را به سوي او بخواند و به آن چه موجب خشنودي اوست، عمل كند و با دشمنانش ستيز نمايد و بر فرمانبرداري از خداوند، ياريگر باشد و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا اوست جانشين رسول الله صلي الله عليه و آله و پيشواي ايمانآورندگان و امام هدايتگر به امر خداست و كسي كه به فرمان خدا با پيمانشكنان، روي گردانان از راستي و درستي و گريختگان از دين، پيكار كند.
ميگويم: به فرمان خداوند، سخن حق، نزد وي دگرگون نخواهد شد. ميگويم: پروردگارا! دوستداران او را دوست دار و دشمنان او را دشمن دار. ناباورانش را و انکار کنندگان حق او را نفرين کن و خشم خود را بر ناديده گيرندگان وي فرود آر.
خداوندا! تو خود امامت را براي علي عليه السلام، ولي خود فرو فرستادي، آن هنگام که در تبيين آن به واسطه آن چه از دين مردمان، تکميل نمودي و نعمت خود را بر ايشان، به کمال بخشيدي و اسلام را براي ايشان پسنديدي؛ وي را برترين شمردي و فرمودي: «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»[5] [و آن كه جز اسلام ديني بجويد، از او پذيرفته نخواهد شد و در جهان ديگر در شمار زيانكاران خواهد بود] خداوندا! تو را گواه ميگيرم كه پيام تو را به مردمان رساندم.
هان اي مردمان! خداوند عز و جل، دين را با امامت علي عليه السلام تكميل فرمود. اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او، تا برپايي رستاخيز و عرضه بر خدا، پيروي نكنند،«حَبِطَت أعمالُهم وَ فِي النَّار هُم خَالدونَ»[6] [ايشان كردههايشان بيهوده بوده و تنها در آتش دوزخ جاودان خواهند بود] «لا يخَفَّف عنهم العذابُ وَ لا هُم ينظَرون»[7] [نه از عذابشان كاسته شود و نه ايشان را لحظهاي اماني داده شود]
هان اي مردمان! اين علي عليه السلام ياورترين شما براي من، سزاوارترين شما به من و نزديكترين شما به من و عزيزترين شما بر من است. خداوند عز و جل و من از او خشنوديم. آيه رضايتي در قرآن نيست، مگر در باره او و خدا هيچ گاه ايمان آوردگان را خطابي ننموده، مگر ابتدا از او، و آيه ستايشي نازل نگشته، مگر در باره او، و خداوند درآيه «هَلْ أَتَى علَى الْإِنسَانِ»[8] [آیا انسان را آن هنگام از روزگار (به یاد) آید که چیزی درخور یاد کردن نبود؟] گواهي بر بهشت رفتن نداده، مگر بري او، و آن را در حق غير او نازل نكرده و به آن آيه، جز او را نستوده است.
هان اي مردمان! او ياور دين خدا و دفاع كننده از رسول اوست. او پرهيزكار پاكيزه و رهنماي ارشاد شده است. پيامبرتان برترين پيامبر، وصي او برترين وصي و فرزندان او برترين اوصيايند.
هان اي مردمان! فرزندان هر پيامبر از نسل اويند و فرزندان من از صلب علياند.
هان اي مردمان! به راستي كه شيطان، آدم را با رشك ورزي از بهشت رانده است؛ مبادا شما به علي عليه السلام رشك ورزيد كه كردههايتان نابود و گامهايتان لغزان گردد. آدم با يك اشتباه به زمين، هبوط داده شد و حال آن كه برگزيده خداي عز و جل بود. پس چگونه خواهيد بود شما اگر لغزش نماييد و حال آن كه شما بندگان خداييد.
آگاه باشيد! كه با علي نميستيزد، مگر تيره بخت و سرپرستي او را نميپذيرد، مگر پرهيزگار و به او نميگرود، مگر گروندهاي بيآلايش.
به خدا سوگند كه سوره والعصر در باره علي نازل شد: «بسم الله الرحمن الرحيم* وَالْعصْر * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[9] [ به نام خداوند همه مهر مهرپرور * قسم به عصر كه انسان در زيان است * مگر آنان که ايمان آورند و کردار نيک به جاي آرند و در ميان خود به حق سفارش نمايند و يکديگر را به شکيبايي توصيه کنند].
هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پيام او را به شما رسانيدم «وَمَا علَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ»[10] [و بر فرستاده، وظيفهاي جز بيان و ابلاغ روشن نيست].
هان مردمان! «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ»[11] [تقوا پيشه كنيد، آن گونه كه بايسته است و نميريد جز در آن حال که به اسلام گرويدگانيد].
هان مردمان! به خدا و رسول و نوري که با وي نازل گشت، ايمان آوريد «مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا علَى أَدْبَارِهَا»[12] [پيش از آن كه چهرههايي را تباه و آن را باژگونه كنيم].
هان اي مردمان! نور از سوي خداوند عز و جل در جان من، سپس در جان عليبن ابي طالب عليه السلام، آن گاه در نسل او تا مهدي قائم عليه السلام كه حق خدا و حق هر مؤمني را باز ميستاند، جريان يافته است. چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهيكنندگان، ستيزهگران، ناسازگاران، نابکاران و گنهكاران و ستمكاران و زورگيرندگان از تمامي جهانيان، حجت آورده است.
هان مردمان! همانا من رسول خدايم و پيش از من نيز رسولاني آمده و عمرشان سپري گشته است. آيا اگر من بميرم يا كشته شوم، به جاهليت عقب گرد ميكنيد؟ و هر که (به قهقرا) بر پاشنهاش عقب گرد نمايد، هرگز خدا را زياني نخواهد رسانيد و خداوند، سپاسگزاران شكيبا را پاداش خواهد داد. بدانيد كه علي عليه السلام و پس از او فرزندان من از نسل او، دارنده صفت شكيبايي و سپاسگزاري اند.
هان اي مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذاريد که خداوند بر شما خشم گيرد و شما را عذابي از نزد خود گرفتار نمايد. همانا پروردگار شما در كمين گاه است.
اي مردمان! به زودي پس از من پيشواياني خواهند بود كه شما را به سوي آتش ميخوانند و در روز رستاخيز تنها و بي ياور خواهند ماند. هان مردمان! خداوند و من از آنان بيزاريم.
هان اي مردمان! آنان و ياران و پيروانشان و دنباله روان آنان در ژرفترين جاي دوزخ خواهند بود و چه جايگاه بدي است جايگاه متكبّران.
هان مردمان! اينك جانشيني خود را تا برپايي روز رستاخيز به شکل امامت و وراثت در نسل خود به امانت به جاي ميگذارم و اکنون ابلاغ کردم آن چه را ابلاغ نمودم تا برهان باشد بر هر شاهد و غايب و بر آنان كه زاده شده يا نشدهاند، پس بايسته است تا برپايي رستاخيز، اين سخن را حاضران به غايبان و پدران به فرزندان برسانند و به زودي کساني امامت را با پادشاهي جايگزين و آن را غصب خواهند نمود. هان! نفرين و خشم خدا بر غاصبان و چپاولگران! و البته در آن هنگام است که تنها به کار شما خواهيم پرداخت، اي جن و انس! و بر سر شما شعلههايي از آتش و مس گداخته فرو خواهد ريخت و هرگز ياري کرده نشويد.
هان اي مردمان! هر آينه خداوند عز و جل شما را به حالتان رها نميکرد، مگر آن که ناپاك را از پاك جدا كند و خداوند نخواهد که شما را بر غيب آگاه گرداند.
هان اي مردمان! هيچ سرزميني نيست، مگر اين كه خداوند به خاطر تكذيب اهلش، آن را نابود خواهد فرمود و آن چنان که فرمود: شهرها را در حالي که ستم پيشه ميکنند، هلاک ميگرداند و اين امام شما و ولي شماست و او وعده نموده با خداوند است و خداوند، وعده او را به حقيقت خواهد رساند.
هان ای مردمان! پيش از شما، شمار فزوني از گذشتگان گمراه شدند و خداوند گذشتگان را نابود كرد و هم او نابودكننده آيندگان است.
او خود در كتابش آورده: «أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ * ثُمَّ نُتْبِعهُمُ الْآخِرِينَ * كَذَلِكَ نَفْعلُ بِالْمُجْرِمِينَ * وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ»[13] [آيا پيشينيان را تباه نكرديم و به دنبال آنان آيندگان را گرفتار نساختيم؟ با مجرمان اين چنين كنيم. واي در اين روز بر ناباوران]
هان مردمان! همانا خداوند مرا امر کرده و نهي نموده و من نيز همان گونه علي عليه السلام را امر کردم و نهي نمودم و اکنون امر و نهي را از خداي تعالي دريافته است؛ پس فرمان او را بشنويد و از آن چه بازتان ميدارد، خودداري کنيد و به خواست وي درآييد و راههاي گونهگون، شما را از راه او باز ندارد!
صراط مستقيم خداوند، منم كه شما را به پيروي آن امر فرموده و پس از من علي عليه السلام است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پيشواياني به حق، که راه راست مينمايند و به واسطه آن، راه را به شيوه ميانهروي ميپويند.
سپس پيامبر «الحمد لله» را تا انتها قرائت کرد و فرمود: هان! به خدا سوگند، اين سوره در باره من نازل شده و در باره ايشان نازل شده و شامل همه آنان ميباشد و به آنان اختصاص يافته است. آنان اولياي خدايند كه ترسي بر ايشان نيست و اندوهگين نميگردند. هان بدانيد که حزب خدا، چيره و غالب خواهد بود. هشدار! كه ستيزندگان با امامان، اهل دو دستگي و ساربانان تباهيانگيز و همكاران شياطيناند «يُوحِي بَعضُهُمْ إِلَى بَعضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»[14] [هر يک از ايشان از راه فريب، ديگري را سخنان آراسته تحويل ميدهد] تا آخر آيه. هان! بدانيد كه دوستان ايشان مؤمناني هستند که خداوند در كتاب خود از ايشان چنين ياد كرده: «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»[15] [ نمييابي قومي که به خدا و روز بازپسين ايمان آورده باشند، ولي با ستيزهگران با خدا و رسول را، دوستي نمايند]
هان! دوستداران امامان، ايمانياناند كه قرآن چنان توصيف فرموده: «الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ»[16] [آنان كه ايمان آورده و باور خود را به ستم (شرك) نيالودهاند، ايشان در اماناند و هم ايشان راه يافتگاناند]
هان! ياران پيشوايان، كساني هستند كه به ايمان رسيده و از دودلي به دور هستند. هان! اولياي امامان، آنانند كه با آرامش به بهشت درخواهند شد و فرشتگان، با سلام، آنان را پذيرفته و خواهند گفت: «طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ»[17] [درود بر شما كه پاك گرديديد، اينك داخل شويد كه در بهشت، جاودانه اید] هان! اولياي ايشان آنهايي هستند که خداوند فرمايد: «يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ»[18] [ به بهشت پاي مينهند و در آن بدون حساب روزي داده خواهند شد] هان! دشمنان آنان آن كسانياند كه در آتش درآيند و همانا ناله افروزش جهنم را ميشنوند؛ در حالي كه در جوشش است و هرم شعلههاي آتش، همچون بازدمي زبانه ميكشد «كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعنَتْ أُخْتَهَا»[19] [هر گاه که گروهي از مردمان بدان داخل شوند، گروه ديگر را لعنت نمايند] هان! كه دشمنان ايشان همانانند كه خداوند در باره آنان فرموده: «كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُوا بَلَى»[20] [هر گروهي از آنان که داخل جهنم شود آتشداران دوزخ ايشان را ميپرسند: مگر برايتان زنهار دهندهاي نيامد؟! ميگويند: آري] هان! ياران ايشان «الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِير»[21] [کسانياند که در نهان، از پروردگار خويش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ براي آنان خواهد بود]
هان مردمان! چه بسيار فرق است ميان آتش و بهشت!
هان مردمان! ستيزه جويان ما کسانياند که خداوند، ايشان را نستوده و نفرين فرموده و دوستداران ما کسانياند که خداوند، ايشان را ستوده و دوست ميدارد.
هان مردمان! بدانيد كه همانا من بيم دهندهام و علي عليه السلام هدايتگر.
هان مردمان! بدانيد كه من پيامبرم و علي عليه السلام وصي من است.
آگاه باشيد! همانا آخرين امام از ما، مهدي قائم عليه السلام است. هان! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود.
هان! كه اوست انتقامگيرنده از ستمكاران.
هان! كه اوست فاتح دژها و ويرانكننده آنها.
هان! كه اوست چيره بر هر قبيلهاي از شرک.
هان! كه او خونخواه تمام اولياي خداست.
هان! که اوست ياور دين خداي عز و جل.
هان! كه اوست پيمانهگير از دريايي ژرف.
هان! كه او بر هر ارزشمندي به اندازه ارزش او، و بر هر ناداني به اندازه نادانياش ارج كند.
هشدار! كه او برترين و برگزيده خداوند است.
هشدار! كه او وارث دانشها و دربرگيرنده ادراكهاست.
هان! بدانيد كه او از سوي پروردگارش سخن ميگويد و آيات و نشانههاي او را برپا كند. بدانيد همانا اوست باليده و استوار.
بيدار باشيد! هموست كه (اختيار امور جهانيان و آيين آنان) به او واگذار شده است.
آگاه باشيد! كه تمامي گذشتگان، ظهور او را پيشگويي كردهاند.
آگاه باشيد! كه اوست حجّت پايدار و پس از او حجّتي نخواهد بود و حقيقت و نوري نيست، مگر نزد او.
هان! كسي بر او پيروز نخواهد شد و ستيزنده او ياري نخواهد گشت.
آگاه باشيد كه او ولي خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است.
هان مردمان! من پيام خدا را برايتان آشكار كرده و تفهيم نمودم و اين علي عليه السلام است كه پس از من، شما را آگاه ميكند. اينك شما را ميخوانم كه پس از پايان خطبه با من بر بيعت با وي و اعتراف به او و سپس با علي عليه السلام دست بيعت دهيد. آگاه باشيد من با خداوند و علي با من پيمان بسته و من اكنون از سوي خداي عز و جل براي امامت او پيمان ميگيرم. «فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ علَى نَفْسِهِ»[22] [و هر که پيمان شکند، هر آينه بر ضد خود پيمان شکسته است]
هان مردمان! «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعتَمَرَ»[23] [همانا حج و عمره از شعائر (آيينهاي) الهي است. پس زائران خانه خدا و عمرهكنندگان] تا پايان آيه.
هان مردمان! در خانه خدا حج گزاريد؛ كه هيچ خانداني داخل آن نشد، مگر رشد کرده و بس شمار گشتند، و كسي از آن روي برنگردانيد، مگر بي نسل و پراکنده گرديدند.
هان مردمان! مؤمني در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد، مگر اين كه خدا گناهان گذشته او را بيامرزد و چون حج خود پايان بَرد، کار خود را از گيرد.
هان مردمان! حاجيان، دستگيري شدهاند و هزينه سفرشان جبران ميشود و البته، خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد.
هان مردمان! خانه خدا را با دين كامل و دانشي ژرف، زيارت كنيد و از زيارتگاهها جز با توبه و بازايستادن (از گناهان) برنگرديد.
هان مردمان! نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد؛ همان سان كه خداوند عز و جل امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و كوتاهي كرديد يا از ياد برديد، علي عليه السلام صاحب اختيار و تبيين كننده بر شماست. خداوند عز و جل او را پس از من در ميان شما برنهاده و آنان که خداوند از نسل من و او (به جانشيني ما) خلق نمود،[24] پرسشهاي شما را پاسخ دهند و آن چه را نميدانيد به شما ميآموزند.
هان! حلال و حرام بيش از آن است كه من شمارش كنم و بشناسانم؛ پس يك باره به حلال فرمان ميدهم و از حرام باز ميدارم و مأمورم بر شما بيعت بگيرم و دست در دست من نهيد در مورد پذيرش آن چه از سوي خداوند آوردهام در باره علي اميرالمؤمنين و اوصياي پس از او كه آنان از من و اويند و اين امامت در ايشان پايدار است و فرجام آنان، مهدي است تا روز رستاخيز که به حق، حکم خواهد داد.
هان مردمان! شما را به هرگونه حلال و حرامي راهنمايي كردم و از آن هرگز برنميگردم و تغييري در کار نيست. بدانيد و آگاه باشيد! آنها را ياد كنيد و نگه داريد و يكديگر را به آن توصيه نماييد و در آن دگرگوني ميندازيد. هشدار كه دوباره ميگويم: بيدار باشيد! نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد و امر به معروف كنيد و از منكر بازداريد.
و بدانيد كه ريشه امر به معروف اين است كه به گفته من (در باره امامت) برسيد و سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد و آنان را از ناسازگاري سخنان من بازداريد؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است و هيچ امر به معروف و نهي از منكري جز با امام معصوم كمال نمييابد.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن ميكند كه امامان پس از علي عليه السلام فرزندان اويند و من به شما شناساندم كه آنان از او و از مناند. چرا كه خداوند در كتاب خود ميگويد: «وَجَعلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عقِبِهِ»[25] [آن را را فرماني پايدار در نسل او قرار داد] و مادام كه به قرآن و امامان تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد.
هان مردمان! تقوا پيشه کنيد و از سختي رستاخيز بهراسيد، همان گونه كه خداوند عز و جل فرمود: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعةِ شَيْءٌ عظِيمٌ »[26] [همانا لرزه روز رستاخيز حادثه بزرگ است].
مرگ، حساب، موازين و حسابرسي در برابر پروردگار جهانيان و پاداش و كيفر را ياد كنيد. آن كه نيكي آورد، پاداش گيرد و آن كه بدي كرد، بهره از بهشت نخواهد برد.
هان مردمان! شما بيش از آنيد كه در يك زمان با يك دست من بيعت نماييد. از اين روي خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم و پيمان ولايت علي اميرالمؤمنين را محكم كنم و نيز بر امامان پس از او كه از نسل من و اويند؛ همان گونه كه اعلام كردم كه ذرّيّه من از نسل اوست.
پس همگان بگوييد: ما سخنان تو را شنيده، سر مينهيم و بدان خشنوديم و بر آن گردن گذاریم و بر آن چه از سوي پروردگارمان در امامت علي اميرالمؤمنين عليه السلام و امامان ديگر از پشت او به ما ابلاغ كردي، با دل و جان و زبان و دستهايمان با تو پيمان ميبنديم و بر اين پيمان زندهايم و خواهيم مرد و برانگيخته ميشويم و هرگز آن را دگرگون و مبدل نكرده، شكّ و انكار نخواهيم داشت و از عهد و پيمان خود برنميگرديم.
مطيع خداونديم و از تو و علي اميرالمؤمنين عليه السلام و اماماني پيروي ميکنيم که نام بردي از نسل خود و پشت او پس از حسن و حسين عليهما السلام، همان دو که جايگاه ايشان را نزد خود و منزلت ايشان در نزد خداوند تبارک و تعالي به شما گفتم و به شما بيان داشتم که آن دو، سرور جوانان اهل بهشتند و امامند پس از پدرشان علي عليه السلام که من پدر ايشانم پيش از او.
پس بگوييد به خدا و تو و علي و حسن و حسين و اماماني که نام بردي، عهد و پيماني براي امير المؤمنين از دل و جان و زبان و روح و دستانمان داديم و هر كس توانست با دست و گرنه با زبان پيمان بست و هرگز پيمانمان را دگرگون نخواهيم كرد و خداوند از ما هرگز شكستن عهد نبيند. خداوند را بر آن گواه خواهيم گرفت و هر آينه خداوند بر گواهي، كافي است و تو نيز بر ما گواه باش و همه فرمان برندگان از آشکار و پنهان و فرشتگان خدا و سربازان و بندگان او و خداوند از هر شاهدي بزرگتر است.
هان مردمان! چه ميگوييد؟ همانا خداوند هر صدايي را ميشنود و نوايي را كه از دلها ميگذرد، ميداند. هر آن كس هدايت پذيرفت، خير را براي خويشتن پذيرفته و آن كه گمراه شد، به زيان خود رفته است و هر كس بيعت كند، هر آينه با خداوند پيمان بسته كه «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيدِيهِم»[27] [دست خدا بالاي دستان آنهاست]
هان مردمان! اينك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان عليهم السلام پس از آنان از نسل آنان كه نشانه پايدارند و خداوند نابکاران را به ايشان تباه ميكند و به باوفايان به واسطه ايشان مهر ميورزد.
«فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ علَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عاهَدَ علَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عظِيمًا»[28] [هر كه پيمان شكند جز اين نيست كه به زيان خود گام برداشته، و هر كه بر عهدي كه با خدا بسته، پابرجا ماند؛ به زودي خدا او را پاداش بزرگي خواهد داد]
هان مردمان! آن چه بر شما گفتم، بگوييد و به علي عليه السلام با لقب اميرالمؤمنين سلام گوييد و بگوييد: «سَمِعنَا وَأَطَعنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ»[29] [شنيديم و فرمان ميبريم. پروردگارا، آمرزشت خواهيم و بازگشت به سوي تو است] و نيز بگوييد: «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ»[30] [تمام سپاس خدايي راست كه ما را به اين راهنمايي فرمود وگر نبود آن که خدا راهنماييمان کند، راه نمييافتيم]
هان مردمان! هر آينه برتريهاي علي بن ابي طالب عليه السلام نزد خداوند عز و جل كه در قرآن نازل فرموده، بيش از آن است كه من يك باره برشمارم. پس هر كس از مقامات او خبر داد و آنها را شناساند، تصديق و تأييدش كنيد.
هان مردمان! آن كس كه از خدا و رسولش و علي و اماماني كه نام بردم پيروي كند، به رستگاري بزرگي دست يافته است.
هان مردمان! بيشترين سبقت جويان به بيعت و پيمان و سروري او و درود آوردن بر او براي مقام «امارت مؤمنان»، رستگارانند و در بهشتهايي پر بهره خواهند بود.
هان مردمان! آن چه خدا را خشنود كند، بگوييد. پس اگر شما و تمامي زمينيان كفران ورزند، خدا را زياني نخواهد رسانيد.
پروردگارا! ايمانآورندگان را بيامرز و كافران را هلاک گردان! و سپاس خدا راست پروردگار جهانيان».
پس آن گاه مردمان ندا برآوردند: آري شنيديم و سرنهاديم بر آن چه خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله امر کرد با دلها و زبانها و دستهامان. آن گاه با ازدحام و فشار بر يکديگر به سمت رسول الله صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام آمدند و با دست، بيعت کردند و اولين کساني که با رسول الله صلي الله عليه و آله دست بيعت دادند، خليفه اولي و دومي و سومي و چهارمي و پنجمي بودند و ديگر مهاجران و انصار و بقيه مردم به حسب جايگاه خود با ايشان دست بيعت دادند تا آن که نماز غروب را با نماز عشاء خواندند و بيعت و دست دادن تا سه روز پس از آن ادامه داشت و هر گاه که قومي بيعت مينمود، رسول الله صلي الله عليه و آله ميفرمود: «سپاس خدا راست پروردگار جهانيان. سپاس خدايي راست که ما را بر تمام جهانيان برتري داد».
منابع خطبه غدیر:
احتجاج طبرسی جلد 1 ص 58
بحار الانوار ج 37 ص 204
عوالم العلوم و المعارف و الاحوال ص 178
تفسیر صافی جلد 2 ص 56
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین جلد 1 ص 92
البرهان فی تفسیر القران جلد 2 صفحه 230
[1]- مائده/ 55.
[2]- فتح/11.
[3]- توبه/61.
[4]- زمر/56.
[5]- آل عمران/ 85.
[6]- توبه/17.
[7]- بقره/162 و آل عمران/88.
[8]- انسان/1.
[9]- عصر/1ـ 3.
[10]- نور/54 و عنکبوت/18.
[11]- آل عمران/102.
[12]- نساء/ 47.
[13]- مرسلات/16- 19.
[14]- انعام/112.
[15]- مجادله/22.
[16]- انعام/82.
[17]- زمر/73.
[18]- غافر/40.
[20]- ملک/8 و 9.
[21]- ملک/12.
[22]- فتح/10.
[23]- بقره/158.
[24]- در احتجاج: به جانشيني ما گذاشت.
[25]- زخرف/28.
[26]- حج/ 1.
[27]- فتح/10.
[28]- فتح/10.
[29]- بقره/285.
[30]- اعراف/43.