شهدای ایران: صفحه اینستاگرام شهید احمدی روشن مطلبی با عنوان خاطره خانوادگی، نوشت:
قبل از ازدواج بعضی از دوستانم که او را دیده بودند، گفتند: «تو میخوای با این ازدواج کنی؟ این آدم اخموی بداخلاق که همیشه سرش پایینه؟»
بهد که تحقیق کردیم، هم خوابگاهیهایش میگفتند: «این وارد هر اتاقی که می شه، بمبخنده است.»
واقعاً همینطور بود. جای نبودنهایش را با اخلاقش پُر میکرد.
خیلی وقتها نبود. سال هشتاد و دو که عقد کردیم، چند ماه بعد وارد سایت نطنز شد. از همان ابتدا به خاطر لیاقتهایی که از خود نشان داد، مسئولیت برعهدهاش گذاشتند.
دوازده روز، دوازده روز نبود. خیلی به من فشار میآمد. اعتراضهایم را با خنده و شوخی جواب میداد. با تفریحات بیرون، سورپرایز، هدیه، رفتار خوب و بزرگ منشانه.
به نقل از همسر شهید
قبل از ازدواج بعضی از دوستانم که او را دیده بودند، گفتند: «تو میخوای با این ازدواج کنی؟ این آدم اخموی بداخلاق که همیشه سرش پایینه؟»
بهد که تحقیق کردیم، هم خوابگاهیهایش میگفتند: «این وارد هر اتاقی که می شه، بمبخنده است.»
واقعاً همینطور بود. جای نبودنهایش را با اخلاقش پُر میکرد.
خیلی وقتها نبود. سال هشتاد و دو که عقد کردیم، چند ماه بعد وارد سایت نطنز شد. از همان ابتدا به خاطر لیاقتهایی که از خود نشان داد، مسئولیت برعهدهاش گذاشتند.
دوازده روز، دوازده روز نبود. خیلی به من فشار میآمد. اعتراضهایم را با خنده و شوخی جواب میداد. با تفریحات بیرون، سورپرایز، هدیه، رفتار خوب و بزرگ منشانه.
به نقل از همسر شهید