شهید داود زمانی به امام راحل عشق میورزید، نیروهای سپاه را بسیار دوست میداشت، از نیروهای ضدانقلاب به شدت متنفر بود و به معنویات علاقه خاصی نشان میداد.
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ در دنیای امروز که ارزشها رفته رفته در زیر غباری از فراموشی فرو میروند و ظواهر فریبنده دنیا و تمنیات رو به زوال این جهان در صدر جدول قرار میگیرد، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطر شهدا بهترین راهی است که میتواند از انحراف جامعه و اضمحلال معنویتها جلوگیری کند.
در این میان رسالت همه آنانی که به حفظ ارزشها و پاسداری از معنویتها میاندیشند آن است که به هر وسیله ممکن فرهنگ شهادت را که فرهنگ ارزشهاست، پاسداری و هدفی را که شهدا دنبال میکردند به سرمنزل مقصود برسانند.
شهید داود زمانی در سال 1341 در یکی از محلههای قدیمی تهران به دنیا آمد اخلاص عجیبی داشت، یک رنگی و صداقت در وجود او موج میزد تظاهر و دورنگی را به خاک میانداخت کسی را دوست میداشت که انقلاب و نظام اسلامی را دوست داشت و کسی را دشمن میدانست که انقلاب و نظام مقدس به مقابله برخاسته باشد. به امام عشق میورزید، نیروهای سپاه را بسیار دوست میداشت و از نیروهای ضدانقلاب به شدت متنفر بود و به معنویات علاقه خاصی نشان میداد.
به گفته همسر شهید، شهید زمانی بیشتر اوقات در منزل خود مراسم دعا و روضه برگزار میکرد و حتی او را هم همراه خود به دعای کمیل و توسل میبرد.
وی میگوید: یادم هست که بعد از شهادت پدرم هر روز صبح برای او قرآن تلاوت میکرد و طلب استغفار مینمود.
بیش از اندازه متواضع و خاکی بود؛ هیچگونه غروری در وجود او حضور نداشت؛ هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدانست و نوع مذهب و یا شهری و روستایی بودن را ملاک برتری نمیدانست و بیشتر به تقوی و انسانیت میاندیشید. شهید زمانی روحیه یاردهی بیشتری داشت و از کمک کردن به دیگران لذت میبرد.
در سال 1347 به مدرسه رفت و تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند. در مقطع راهنمایی بود که با شور انقلاب همراه شد و به فعالیتهای سیاسی علیه رژیم منفور پهلوی پرداخت؛ به طوری که شهید بعدها برای همسر خود تعریف میکرده است، در بیشتر زنگها سر کلاس درس حاضر نمیشد و در خیابانها و کوچههای شهر و گاهی هم در محیط مدرسه به پخش اعلامیه امام(ره) میپرداخت.
در پی پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی و تأسیس سپاه به عضویت آن نهاد مقدس درآمد و در لشکر 27 محمد رسولالله(ص) مشغول به خدمت شد.
در تیرماه سال 1369 جانشینی پاسگاه عملیاتی سپاه گهواره را پذیرفت و پس از یک سال به سپاه پاسداران روانسر انتقال یافت و فرمانده گردان عملیاتی آنجا شد.
در مهرماه 1361 به منطقه لون سادات کامیاران آمد و با همکاری نیروهای تحت امر خود آن منطقه را از دست نیروهای ضدانقلاب آزاد کرد و پایگاهی در آنجا بنا نهاد که ماه بعد با دختر روحانی مبارز لون سادات - شهد ملا عبدالقادر بزرگ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر است.
در سی و یکم مردادماه 62 نیروهای ضدانقلاب نامه کاذبی را از طرف اهالی روستای سرشیلانه روانسر مبنی بر اعلام امادگی آنها در خصوص پیوستن به نیروهای سپاه نوشته و به شهید زمانی دادند.
شهید زمانی بلافاصله همراه شهید اردستانی و چند نفر دیگر از همرزمان خود به طرف آن روستا به راه افتادند. وقتی که به داخل روستا رسیدند، کسی را مشاهده نکردند؛ در این هنگام شهید اردستانی از ماشین پیاده شد که آب بخورد، اما ناگهان صدای شلیک گلوله بلند شد و شهید اردستانی به زمین افتاد.
بعد از به زمین افتادن این شهید درگیری شدیدی شروع شد، نیروهای ضدانقلاب در مواضعی که از قبل پیشبینی کرده بودند کمین گرفته بودند و به نیروهای شهید زمانی مجال تیراندازی را نمیدادند؛ بعد از آنکه شهید اردستانی تیر خورد، شهید زمانی از ماشین پیاده شده و خواست که او را به داخل ماشین منتقل کند، اما خود نیز از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید، مزار مطهر شهید در بهشت زهرا(س) تهران قطعه 28 ردیف 6 است.
سیری در خصوصیات شهید
شهید داود زمانی چهره نورانی و زیبایی داشت، مهربانی و صمیمیت در چهره او به میهمانی مینشست؛ بعضی وقتها سکوت قابل تأملی چهره او را دربرمیگرفت که به زیبایی و جذابیت چهره او بیش از پیش میافزود. بیش از اندازه خوش زبان و خوش برخورد بود آنچنان شیرین و گیرا صحبت میکرد که هر شنوندهای را مجذوب خود میساخت و در دل او جای خود را باز میکرد.
فرازی از وصیتنامه شهید
این انقلاب احتیاج به خون شما و جوانان دارد و شما مردم مسلمان و مومن باید تا آخرین لحظه از این انقلاب اسلامی دفاع کنید و دست اجانب را که در داخل و خارج دست به توطئه علیه انقلاب میزنند از سرزمین اسلامیمان کوتاه کنید.
در این میان رسالت همه آنانی که به حفظ ارزشها و پاسداری از معنویتها میاندیشند آن است که به هر وسیله ممکن فرهنگ شهادت را که فرهنگ ارزشهاست، پاسداری و هدفی را که شهدا دنبال میکردند به سرمنزل مقصود برسانند.
شهید داود زمانی در سال 1341 در یکی از محلههای قدیمی تهران به دنیا آمد اخلاص عجیبی داشت، یک رنگی و صداقت در وجود او موج میزد تظاهر و دورنگی را به خاک میانداخت کسی را دوست میداشت که انقلاب و نظام اسلامی را دوست داشت و کسی را دشمن میدانست که انقلاب و نظام مقدس به مقابله برخاسته باشد. به امام عشق میورزید، نیروهای سپاه را بسیار دوست میداشت و از نیروهای ضدانقلاب به شدت متنفر بود و به معنویات علاقه خاصی نشان میداد.
به گفته همسر شهید، شهید زمانی بیشتر اوقات در منزل خود مراسم دعا و روضه برگزار میکرد و حتی او را هم همراه خود به دعای کمیل و توسل میبرد.
وی میگوید: یادم هست که بعد از شهادت پدرم هر روز صبح برای او قرآن تلاوت میکرد و طلب استغفار مینمود.
بیش از اندازه متواضع و خاکی بود؛ هیچگونه غروری در وجود او حضور نداشت؛ هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدانست و نوع مذهب و یا شهری و روستایی بودن را ملاک برتری نمیدانست و بیشتر به تقوی و انسانیت میاندیشید. شهید زمانی روحیه یاردهی بیشتری داشت و از کمک کردن به دیگران لذت میبرد.
در سال 1347 به مدرسه رفت و تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند. در مقطع راهنمایی بود که با شور انقلاب همراه شد و به فعالیتهای سیاسی علیه رژیم منفور پهلوی پرداخت؛ به طوری که شهید بعدها برای همسر خود تعریف میکرده است، در بیشتر زنگها سر کلاس درس حاضر نمیشد و در خیابانها و کوچههای شهر و گاهی هم در محیط مدرسه به پخش اعلامیه امام(ره) میپرداخت.
در پی پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی و تأسیس سپاه به عضویت آن نهاد مقدس درآمد و در لشکر 27 محمد رسولالله(ص) مشغول به خدمت شد.
در تیرماه سال 1369 جانشینی پاسگاه عملیاتی سپاه گهواره را پذیرفت و پس از یک سال به سپاه پاسداران روانسر انتقال یافت و فرمانده گردان عملیاتی آنجا شد.
در مهرماه 1361 به منطقه لون سادات کامیاران آمد و با همکاری نیروهای تحت امر خود آن منطقه را از دست نیروهای ضدانقلاب آزاد کرد و پایگاهی در آنجا بنا نهاد که ماه بعد با دختر روحانی مبارز لون سادات - شهد ملا عبدالقادر بزرگ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر است.
در سی و یکم مردادماه 62 نیروهای ضدانقلاب نامه کاذبی را از طرف اهالی روستای سرشیلانه روانسر مبنی بر اعلام امادگی آنها در خصوص پیوستن به نیروهای سپاه نوشته و به شهید زمانی دادند.
شهید زمانی بلافاصله همراه شهید اردستانی و چند نفر دیگر از همرزمان خود به طرف آن روستا به راه افتادند. وقتی که به داخل روستا رسیدند، کسی را مشاهده نکردند؛ در این هنگام شهید اردستانی از ماشین پیاده شد که آب بخورد، اما ناگهان صدای شلیک گلوله بلند شد و شهید اردستانی به زمین افتاد.
بعد از به زمین افتادن این شهید درگیری شدیدی شروع شد، نیروهای ضدانقلاب در مواضعی که از قبل پیشبینی کرده بودند کمین گرفته بودند و به نیروهای شهید زمانی مجال تیراندازی را نمیدادند؛ بعد از آنکه شهید اردستانی تیر خورد، شهید زمانی از ماشین پیاده شده و خواست که او را به داخل ماشین منتقل کند، اما خود نیز از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید، مزار مطهر شهید در بهشت زهرا(س) تهران قطعه 28 ردیف 6 است.
سیری در خصوصیات شهید
شهید داود زمانی چهره نورانی و زیبایی داشت، مهربانی و صمیمیت در چهره او به میهمانی مینشست؛ بعضی وقتها سکوت قابل تأملی چهره او را دربرمیگرفت که به زیبایی و جذابیت چهره او بیش از پیش میافزود. بیش از اندازه خوش زبان و خوش برخورد بود آنچنان شیرین و گیرا صحبت میکرد که هر شنوندهای را مجذوب خود میساخت و در دل او جای خود را باز میکرد.
فرازی از وصیتنامه شهید
این انقلاب احتیاج به خون شما و جوانان دارد و شما مردم مسلمان و مومن باید تا آخرین لحظه از این انقلاب اسلامی دفاع کنید و دست اجانب را که در داخل و خارج دست به توطئه علیه انقلاب میزنند از سرزمین اسلامیمان کوتاه کنید.