دختر رهبر حزب الله لبنان جزئیاتی از زندگی خانوادگی و نوع نگاه پدرش به مقوله خانواده را تشریح کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ زینب نصرالله دختر دبیرکل حزبالله لبنان اخیراً و برای شرکت در همایش خانواده شهدا مقاومت جهان اسلام به ایران آمد و دقایقی کوتاه با رهبر انقلاب دیدار کرد.
دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای نیز گفتگویی با وی داشت که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
جایگاه تفکرات آقا در زمینه زن و خانواده چقدر برای خانمهای لبنانی یا بانوان مسلمان دنیا شناخته شده هست؟
بانوان لبنانی که در دایره اسلامی و به ویژه شیعی قرار دارند، معمولاً سخنرانیهای السید القائد (حفظه الله) را دنبال میکنند. به ویژه اینکه حزبالله لبنان و مؤسسات وابسته به آن بر روی موضوعات تبلیغی و فرهنگی اندیشههای ایشان تمرکز دارند. از همین روی، این مؤسسات سخنرانیهای السید القائد را ترجمه کرده و پس از چاپ، میان مردم توزیع میکنند. حتی سخنرانیهای تلویزیونی و رادیویی ایشان توسط این نهادها ترجمه و دوبله میشوند. علت هم آن است که مردم این سخنرانیها را دنبال میکنند و از آنها اطلاع دارند.
آیا شده که از زندگی همراه با مقاومت خسته شده باشید؟
زندگی اساساً همراه با سختی است و برای آسایش خلق نشده است. اما درهرحال، مسیر مقاومت و جهاد در کنار سختیها لذتبخش نیز هست و آن لذت اطاعت از خداوند متعال است. ما کاری را میکنیم که رضایت خداوند متعال در آن است. زمانی که به جهاد و مقاومت به عنوان کاری برای اطاعت از خداوند متعال و اقتدا به پیامبر و اهل بیت ایشان مینگریم، سختیهای آن نیز از بین میرود و زائل میشود. چراکه این مسیر، تحقق وعده خداوند را به دنبال دارد که میفرماید: «ان تنصروا الله ینصرکم»
نظر حجتالاسلام سیدحسن نصرالله به جایگاه زنان در جامعه و به خصوص «مقاومت اسلامی» چیست؟
به طور کلی، سید حسن به زن همان نگاهی را دارد که در اسلام وجود دارد؛ اینکه زن عامل اصلی در ساختن خانواده است و این نقش بسیار بزرگی است که خداوند برای ساختن انسان، به زنان داده است؛ همانطور که امام خمینی (ره) چنین تعبیر میکنند. علاوهبر این نقش، زنان میتوانند نقششان را در تمامی زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایفا کنند؛ اما به شرطی که ایفای این نقشها، با نقش آنها در خانواده شأن در تعارض نباشد. این همان چیزی است که به وضوح در سخنرانیهای السید القائد میشنویم.
دربارهی دیداری که اخیراً با رهبر انقلاب داشتید بفرمائید.
نمیتوان دیدار با السید القائد را با کلمات توصیف کرد، چراکه این دیدار بسیار فراتر از از کلمات است. تنها میدانم که باید به نشانه احترام و اجلال، در برابر چنین شخصیت عظیمی که نوهای از نوادگان رسول الله (ص) محسوب میشود، ایستاد. وقت زیادی برای سخن گفتن با ایشان وجود نداشت. اما ایشان در ابتدا پرسیدند که آیا میتوانم به زبان فارسی سخن بگویم و گفتم نه آنقدر که کافی باشد. سپس ایشان به پدر و مادرم سلام رساندند.
امید به پیروزی، امری است که باعث مقاومت طولانی مدت در مقابل جبهه استکبار و صهیونیسم شده از این امید بیشتر برای ما بگویید.
امید اول و امید اساسی، همواره وعده خداوند متعال بوده است، چراکه خداوند از وعده خود تخلف نمیکند. خداوند به حزب خود و سربازانش یاری میدهد؛ هرچند ممکن است که این نصرت بعد از گذشتن زمانهای طولانی باشد. حتی اگر به دشمنانش مهلت دهد، در نهایت همچون عزیزی مقتدر، آنها را خواهد گرفت. علاوه بر این، هرگاه خداوند درهای پیروزی را به روی ما بگشاید، ایمان ما افزوده شده و عزممان برای ادامه این خط و مسیر راسختر میشود.
پدر شما در زمان ازدواجتان توصیهای به شما داشتند؟
توصیه ایشان در ابتدا همواره حفظ خانواده از همسر گرفته تا فرزندان بوده است. چراکه خانواده از هستههای جامعه است و اگر صالح باشد، جامعه نیز صالح خواهد شد.
در مورد مراسم ازدواج والدینتان اطلاع دارید؟ چگونه برگزار شده؟ مراسم ازدواج خود شما و برادرانتان چگونه بوده؟
والدینم مراسم عروسی برگزار نکردند. آنها صیغه محرمیت خود را در «المحکمه الجعفریه» برگزار کردند و پس از ۳ روز، بدون برگزاری هیچگونه مراسمی ازدواج کردند. در آن زمان، خانوادههای هر دو طرف در خانه مرحومِ پدربزرگم، پدرِ و مادرم گرد آمدند و پس از آن، پدر و مادرم نیز از آنجا به منزلشان در بعلبک رفتند. در خصوص مراسم عروسی خود و برادرانم باید بگویم که این مراسمها با دیگر مراسمهای مردم لبنان تفاوتی ندارد و شاید از آنها کمهزینهتر نیز باشد. ما تلاش کردهایم عروسیها به گونهای برگزار شود که مردم از بزرگی و هزینههای زائدش صحبت نکنند.
وقتی در محیط خانه با دیگر اعضای خانواده به اختلاف میخورید، نحوه مواجههی پدر چگونه است؟
خیلی کم اتفاق میافتد که میان ما در منزل اختلافی باشد. اما در هر صورت، حرف آخر و تصمیم نهایی در منزل با پدرم است. هیچکس با حرف پدرم مخالفت نمیکند. نه به خاطر ترس از ایشان بلکه به خاطر تسلیم بودن در برابرشان و اینکه همه ما یقین داریم که دیدگاه ایشان درباره امور، درست است.
زندگی همسر یک مجاهد حزبالله با زندگی همسر یک فرد عادی چه تفاوتهایی دارد؟
آنچه که زندگی همسر یک فرد مجاهد را از همسر یک فرد عادی متمایز میسازد، چالشهایی است که همسر مجاهد با آن مواجه میشود. چالشهایی نظیر عدم حضور شوهر در منزل، به دوش کشیدن مسئولیت خانه و تربیت فرزندان و احساس احتمال از دست دادن شوهر در هر لحظه، جملگی مواردی هستند که سختیهای زیادی را به همسران مجاهدان تحمیل میکنند که در خصوص همسر یک فرد عادی شاید چنین چیزی نباشد.
همسر فرد مجاهد به دلیل حمایت از شوهرش، در جهاد او نیز شریک است. بنابراین، برای او ۲ جهاد نوشته میشود؛ یک جهاد «حسن شوهرداری» است و دیگری «حمایت از مجاهد در راه خدا و تربیت فرزندانی برای ادامه دادن راه جهاد»
همسر فرد مجاهد به دلیل حمایت از شوهرش، در جهاد او نیز شریک است. بنابراین، برای او ۲ جهاد نوشته میشود؛ یک جهاد «حسن شوهرداری» است و دیگری «حمایت از مجاهد در راه خدا و تربیت فرزندانی برای ادامه دادن راه جهاد»
اگر بخواهید به پدرتان یک هدیه بدهید، چه چیزی هدیه میدهید؟
من فکر نمیکنم که هدایای مادی برای پدرم مهم باشند. من مطمئن هستم که بهترین هدیه من به ایشان این است که از لحاظ اخلاقی، رفتاری و ایمانی، فردی باشم که ایشان دوست دارند. این چیزی است که به اذن الله برای تحقق آن تلاش میکنم.