عماد خاتمی گفت: بر خلاف تصور عموم، پدرم اغلب زود عصبانی میشود، نقل میکنند که محمد آقا وقتی عصبانی میشود یک ساعت بعد پشیمان میشود اما آقا رضا عصبانی شود، پشیمان نمیشود.
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سید عمادالدین خاتمی، پسر سیدمحمد خاتمی گفتوگویی با روزنامه آفتاب یزد انجام داده است که بخش کوتاهی از آن در ادامه میآید:
بر خلاف تصور عموم، پدرم اغلب زود عصبانی میشود. از احمد آقای خمینی که با پدرم، عمویم رضا، و عمهام مریم خانم -همسر حجتالاسلام محمد علی صدوقی، امام جمعه فقیه یزد- آشنا بوده نقل می کنند که گفته مریم خانم وقتی عصبانی میشود وسطش پشیمان میشود، محمد آقا وقتی عصبانی میشود یک ساعت بعد پشیمان میشود، آقا رضا عصبانی شود، پشیمان نمیشود.
پدرم که بازنشسته شد، مبلغی به عنوان بازخرید در ماههای مرداد و شهریور 84 پرداخت کردند و دیگر حقوق بازنشستگی ندادند تا اردیبهشت یا خرداد 85 و ما در آن ماهها از پساندازمان خرج می کردیم. آن موقع معاونت اجرای ریاست جمهوری ـ آقای سعیدلو ـ باید دستور پرداخت را میداد، اما ماهها پرداخت حقوق بازنشستگی به تعویق افتاد و در نهایت یک جا پرداخت کردند که پدرم تصمیم گرفت کل این مبلغ را به عنوان هدیه قبولی در دانشگاه تهران برای خرید یک پراید به من بدهد که این ماشین را تا اسفند 90 داشتم. مادرم میگفت اگر آنها پرداخت حقوق بازنشستگی را ماهها به تعویق نمیانداختند ما نمیتوانستیم برای تو یک پراید بخریم ، چون هیچ وقت چنین رقمی در حساب ما نبود. این هم شاید لطفی بود که دولت احمدینژاد در حق من کرد.
بر خلاف تصور عموم، پدرم اغلب زود عصبانی میشود. از احمد آقای خمینی که با پدرم، عمویم رضا، و عمهام مریم خانم -همسر حجتالاسلام محمد علی صدوقی، امام جمعه فقیه یزد- آشنا بوده نقل می کنند که گفته مریم خانم وقتی عصبانی میشود وسطش پشیمان میشود، محمد آقا وقتی عصبانی میشود یک ساعت بعد پشیمان میشود، آقا رضا عصبانی شود، پشیمان نمیشود.
پدرم که بازنشسته شد، مبلغی به عنوان بازخرید در ماههای مرداد و شهریور 84 پرداخت کردند و دیگر حقوق بازنشستگی ندادند تا اردیبهشت یا خرداد 85 و ما در آن ماهها از پساندازمان خرج می کردیم. آن موقع معاونت اجرای ریاست جمهوری ـ آقای سعیدلو ـ باید دستور پرداخت را میداد، اما ماهها پرداخت حقوق بازنشستگی به تعویق افتاد و در نهایت یک جا پرداخت کردند که پدرم تصمیم گرفت کل این مبلغ را به عنوان هدیه قبولی در دانشگاه تهران برای خرید یک پراید به من بدهد که این ماشین را تا اسفند 90 داشتم. مادرم میگفت اگر آنها پرداخت حقوق بازنشستگی را ماهها به تعویق نمیانداختند ما نمیتوانستیم برای تو یک پراید بخریم ، چون هیچ وقت چنین رقمی در حساب ما نبود. این هم شاید لطفی بود که دولت احمدینژاد در حق من کرد.