روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود نوشت:
گفت: آقای ظریف قبل از سفر به ژنو در صفحه فیسبوک خود نوشته بود با دیدن تیتر روزنامه کیهان تحت فشار عصبی قرار گرفته و به کمردرد مبتلا شده و کارش به بیمارستان کشیده شده است!
گفتم: خب! مگر غیر از این بود؟!
گفت: بر فرض که کمردرد وزیر خارجه کشورمان در تهران به خاطر کیهان بوده است، درباره کمردرد ایشان در ژنو که خیلی هم شدیدتر بود و آقای ظریف را ویلچرنشین کرد چه میگویند؟!
گفتم: آن هم کار کیهان بوده است!
گفت: چرا؟! به چه دلیل؟! آنجا که دیگر پای کیهان در میان نبود!
گفتم: اولا که دلیل و علت آن «محرمانه» است.
گفت: مگر دانستن حق مردم نیست؟! پرسیدن که عیب نیست، ندانستن عیب است!
گفتم: این روزها، ندانستن عیب نیست، پرسیدن عیب است! و ضمنا هر وقت خواستی با من حرف بزنی دهنت را ببند!
گفتم: خب! مگر غیر از این بود؟!
گفت: بر فرض که کمردرد وزیر خارجه کشورمان در تهران به خاطر کیهان بوده است، درباره کمردرد ایشان در ژنو که خیلی هم شدیدتر بود و آقای ظریف را ویلچرنشین کرد چه میگویند؟!
گفتم: آن هم کار کیهان بوده است!
گفت: چرا؟! به چه دلیل؟! آنجا که دیگر پای کیهان در میان نبود!
گفتم: اولا که دلیل و علت آن «محرمانه» است.
گفت: مگر دانستن حق مردم نیست؟! پرسیدن که عیب نیست، ندانستن عیب است!
گفتم: این روزها، ندانستن عیب نیست، پرسیدن عیب است! و ضمنا هر وقت خواستی با من حرف بزنی دهنت را ببند!