می گوید: «فیلم عاشقانه، دخترپسری ساختن هم حدی دارد. متاسفانه آنقدر ساختیم تا ته دیگش درآمد» می خندد و سپس در ادامه ایده هایش را درباره نوع فیلمسازی مطرح می کند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران، روبه رویم نشسته، از مسیر بازیگری اش می گوید.
از تئاتر، تلویزیون، سینما و حالادوباره تلویزیون. این بار در نقشی سخت که
خودش دوست دارد. کریم وطن پرست در کلاه پهلوی.
نقش هایش را در ذهن مرور می کنم. این امین حیایی است، همانی که هم جدی اش را دیده ایم و هم طنزش را. همان که با کمدی هایش خندیدیم.
«مردم» این واژه را در طول مصاحبه زیاد به کار می برد گویی همه کلامش مردم است. می خواهد با مردم باشد و می گوید هیچ وقت خودم را جدا از مردم ندیدم. در بعداز ظهر یکی از روزهایی که فصل خزان هنوز با گرمای تابستان مقابله می کند میزبان امین حیایی در کافه ایران بودیم تا برایمان از این روزهایش بگوید.
آقای حیایی کریم وطن پرست نقش سختی بود چرا که این شخصیت در سریال کلاه پهلوی سه دوره را طی می کند شما به عنوان بازیگر برای نشان دادن لایه های این شخصیت فشار روحی نیز متحمل شدید.
من به ایفای نقش های سخت علاقه مند هستم و مایلم با کاراکتر سخت و پیچیده دست و پنجه نرم کنم. برای یک بازیگر چیزی بهتر از یک چالش سخت وجود ندارد تا خودش را محک بزند و توانایی هایش را به نمایش بگذارد. این موقعیت برای من بوجود آمد تا بتوانم با یک کاراکتر در لایه های مختلف شخصیتی به مدت ۷ سال زندگی کنم. وقتی فیلم سینمایی بازی می کنید به مدت یک ماه ایفاگر آن کاراکتر هستید، بعد تمام می شود. ولی وقتی با نقشی ۷ الی ۸ سال زندگی می کنید شرایط فرق می کند. کریم را در تخیل و ذهنم پروراندم. آقای دری هم متن را به زیبایی نوشته بود و پرداخت خوبی روی کاراکتر صورت گرفت. من هم در موقعیت ها و اجرا با نظر و مشورت کارگردان به آن شاخ و برگ دادم.
وقتی متن را خواندم مثل یک رمان نوشته شده بود. به آن علاقه مند شدم و با شخصیت کریم ارتباط خوبی برقرار کردم. کار کلاه پهلوی را ارزشمند می دانم و خوشحالم این روزها نتیجه آن را روی آنتن تلویزیون می بینم.
کریم در ابتدای کریم ننه کوکب معروف به کریم سورچی بوده و بعد به کریم وطن پرست تبدیل می شود. این تغییر اسم نشان می دهد این آدم از طبقه پایین جامعه می آید و به خاطر برخوردهایی که جامعه و اربابش با او داشته اند عقده ای می شود. این عقده ها در او رشد پیدا کرده و می خواهد تمام ظلم هایی که در حقش شده را جبران کند. او عاشق پیشرفت و تشنه رسیدن به قدرت است تا عقده های درونش را خالی کند و در مقابل کسانی که آزارش داده اند، قد علم نماید.
بسیاری معتقد هستند این سخت ترین نقش شما بود. درست است یا نقش سخت تر از کریم هم داشته اید؟
برخی نقش هایم خیلی از من دور بوده اما چون زمان کوتاهی داشته در این حد فشار کاری نداشتم.آنقدر فرصت نبود که با آن نقش دست و پنجه نرم کنم و کار زیادی روی آن انجام دهم اما کریم برای من فرصتی به وجود آورد تا زمان طولانی درگیرش باشم.
و به نظر می رسد آدم های جاه طلبی همچون کریم در دوران ما هم کم نیستند؟
بله، می گویند تاریخ چرخه ای است که تکرار می شود. ممکن است الان هم انواع کریم وطن پرست ها و ارباب ها وجود داشته باشند اما به شکل جدیدش. مهم این است که درس عبرت بگیریم تا آسیب کمتری به ما بخورد. مسلماً اگر هر کدام از ما لطمه بخوریم محیط اطرافمان هم صدمه می بیند.
یکی دیگر از ویژگی های کلاه پهلوی بازگشت شما به تلویزیون پس از سال ها بود.
بعد از سریال همسایه ها دیگر تلویزیون کار نکردم البته یکی از دلایل انتخاب کلاه پهلوی این بود که سریال به صورت سینمایی فیلمبرداری می شد و تیم هم از اهالی سینما بودند. آقای دری دکوپاژهای سینمایی ارائه می داد. برخی سریال ها هستند که برای عوامل سازنده مهم است زمان کار بالابرود و کیفیت را چندان جدی نمی گیرند. آقای دری کاملاً حساب شده عمل می کرد و با دقت پیش می رفت طوری که زمان سکانس به نسبت فضای صحنه طولانی نشود.
به قول معروف آب بندی نکردند و بر اساس داستان پیش رفتند. متاسفانه در یکسری کارهای تلویزیونی می بینیم که آب بندی اتفاق می افتد مثلاً شخصیت داستان از جلوی در که بیرون می آید تا رسیدن به اتومبیلش را نشان می دهد، در صورتی که چنین صحنه ای پیامی را برای مخاطب ندارد یا حس صحنه را نشان نمی دهد. مخاطب ما با هوش شده است و متوجه چنین اتفاقاتی می شود.او می داند کجا ضعیف عمل شده است به همین دلیل نمی توانم در هر کاری بازی کنم. مایلم که در کار حرفه ای ایفای نقش کنم تا مخاطب بیشتری داشته باشم.
تا زمانی که فقط به منافع مادی کار توجه می شود به کار هنرمند لطمه می خورد. من این گونه فکر می کنم که اگر در کار ضعیفی حضور پیدا کنم واقعاً نمی توانم پاسخ مخاطب را بدهم. سخت ترین لحظه برای یک بازیگر این است که نتواند پاسخ مخاطبش را بدهد.
الان چند پیشنهاد تلویزیونی دارم، فیلمنامه هایی که خواندم خوب بود و متوجه شدم از عوامل حرفه ای سینما استفاده می کنند و این جای شکر دارد که تلویزیون به فکر ساخت کارهای درجه یک و یادآوری سریال های خوب گذشته است. سریال هایی که از تلویزیون خاطرم هست مثل سربداران، امام علی(ع)، هزاردستان و بوعلی سینا کارهایی هستند که با آن بزرگ شدیم. مشخص بود که برای چنین کارهایی تلاش زیادی انجام شد. اگر هم قرار است در تلویزیون کاری داشته باشم مایلم آثار ارزشمند و تاریخی این چنینی باشد.
خصوصاً که شما در سریال های خوبی همچون روزگار جوانی و همسایه ها بازی کرده اید؟
من از سریال هایی که بازی کردم راضی هستم اما به نقطه ای رسیدم که دیگر از تلویزیون کارهای خوب ندیدم.
اگر گروه حرفه ای و فیلمنامه خوب وجود داشته باشند قطعاً در تلویزیون هم بازی می کنم. هیچ بازیگری دوست ندارد کار بد در پرونده اش باشد، اما متاسفانه بودجه هایی را برآورد می کنند و به دو یا سه بازیگر می دهند و بقیه عوامل را آماتور و غیر حرفه ای انتخاب می کنند. همان عوامل آماتور چون تجربه آن بازیگران را ندارند و به اندازه آن بازیگران جدی گرفته نمی شوند، به کار لطمه می خورد.
عوامل بخش آماتور باید با تئاتر، فیلم کوتاه و.. شروع کنند تا بتوانند در فیلم و سریال حضور پیدا کنند و در چنین عرصه ای به موفقیت چشمگیر برسند. نمی شود به صورت آماتور بیایند، در کنار چند بازیگر مطرح بازی کنند و یک شبه ره صد ساله بروند، یک شبه هم زمین می خورند و راه پیشرفتی برایشان نمی ماند. مخاطب امروز حرفه ای است و کاملاً می فهمد چه کسی بازیگر است و چه کسی نابازیگر.
چه کسی برای کارش زحمت کشیده و چه کسی به خودش زحمت نداده است؟
نقدهای مخاطبان نشان از علاقه شان دارد و در واقع کار ضعیف را از هنرمندان نمی پذیرند. من می خواهم در کارهایی بازی کنم که قابل دفاع باشد و مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
کمی به سینما بپردازیم. شما بازیگر فیلم های تجاری و گیشه هستید. تا چه زمانی امین حیایی را در فیلم های تجاری خواهیم دید؟
درست است، من بازیگر گیشه هستم. تا زمانی که بخش اقتصادی سینما رونق بگیرد در این نوع آثار بازی می کنم. وقتی سینما رونق ندارد، وقتی تهیه کننده های بخش خصوصی بودجه کافی نداشته باشند همه بیکار می شوند. فقط درباره من اتفاق نمی افتد ممکن است با من بیشتر کار کنند و پیشنهاداتم زیاد باشد اما بسیاری از همکارانم شاید مجبور شوند گوشه خانه بنشینند.
سینما ضربه خورده است. متاسفانه سینما طی چند وقت اخیر تحت فشار بوده است اما همیشه می گویم تحت فشارها خلاقیت و استعداد ها شکل می گیرد خصوصاً برای ما ایرانی ها این اتفاق زیاد می افتد. می توانیم حرکت های نوینی انجام دهیم. مطمئنم در آینده این فشارها کمتر می شود و کارهای بهتری انجام خواهد شد، خصوصاً که حمایت های خوبی صورت گرفته و این پشتیبانی ها کمک می کند انگیزه های کار بیشتر شود.
باید به هم کمک کنیم چون همه یک خانواده هستیم. سینما، تئاتر و تلویزیون یک جنس هستند، فقط اشکال و برد تبلیغاتی شان فرق می کند. تئاتر در یک سالن برای ۷۰۰ نفر اجرا می شود. فیلم برای شهرهایی که سینما دارند، اکران می شود. برد تبلیغاتی تلویزیون فوق العاده بیشتر و در سطح جهانی است. هر کدام از این ها برای یک بازیگر یک پله موفقیت محسوب می شود. یک بازیگر می تواند از تئاتر شروع کند، با تلویزیون محبوبیت به دست بیاورد و با فیلم به گیشه رونق ببخشد و تماشاگر را به سینما بکشاند.
وقتی اقتصاد سینما رونق پیدا کند مسلماً فیلم های خوبی ساخته می شود حتی آثار هنری گیشه ای. صرفاً به هنری یا گیشه ای بودن فیلم فکر نکنیم. وقتی فیلمنامه ای می خوانم به این فکر می کنم که پیام اثر چیست سپس به نقش فکر می کنم. در هر فیلمی که بازی کردم یک پیام وجود دارد چون برایم پیام اثر مهم است.
جالب است.پروسه تئاتر، تلویزیون و سینما را که اشاره داشتید تجربه ای است که خودتان داشته اید؟
این ها مسیرهایی است که یک بازیگر می تواند طی کند. تلویزیون باعث محبوبیت می شود، تئاتر باعث می شود یک بازیگر توانایی های جسمی و روحی خودش را به دست بیاورد. به استعدادش دسترسی پیدا کند تا بتواند نمایش را به اجرا بگذارد. بهترین فرصت برای کسی که می خواهد بازیگر شود تئاتر است چون ریشه بازیگری در تئاتر است. از آنجا آغاز می شود و بعد می تواند با تلویزیون به شهرت برسد و همان باعث می شود به سینما برود و به موفقیت های سینمایی دست پیدا کند. بسیاری از هنرمندان چنین روندی داشتند مثل استاد عزت الله انتظامی، استاد جمشید مشایخی، زنده یاد خسرو شکیبایی و...
خوشحالم که به مخاطب اهمیت زیادی می دهید. چقدر به نقش خوب و حضور در کاراکترهای متفاوت می اندیشید؟
امثال ما یا شغل مان بازیگری است یا دو شغل داریم. من حرفه ام بازیگری است. کار دیگری جز بازیگری ندارم اگر دنبال پول بودم دنبال طلافروشی و آهن فروشی و ساختمان سازی می رفتم، فقط دنبال عشق و هنر بودم. شوق مردم من را جذب کرد وقتی به سمتم می آیند و از فیلمم تعریف می کنند انگیزه می گیرم.تا جایی را با عشق مردم جلو می رویم. از طرفی ما انتخاب می شویم با وجود انتخاب شدن سعی می کنیم طوری انتخاب کنیم که مردم دوست داشته باشند. در ادامه به جایی می رسیم که انتخاب می کنیم در این صورت هم نقش های متفاوت را می پذیریم.
مثلاً ممکن است من یک نقش را چند بار بازی کرده باشم اما هر کدام با تیپ های مختلف و بازی های مختلف همراه بوده است. در واقع روی فرهنگ، نوع گویش و.. فکر کرده ام و جلو رفتم. این نشانگر این است که من به تماشاگر فکر کردم و سعی می کنم با بازی هایم جواب محبت و علاقه تماشاگر را بدهم. گذشته از این با فیلم هایم می خواهم در جامعه موثر باشم و به گیشه سینما کمک کنم که در حال زمین خوردن است. متاسفانه اوضاع اقتصادی سینما طوری است که بسیاری در حال کنار کشیدن هستند.
من فیلم تجاری بازی می کنم تا به اقتصاد سینما کمک شود و آن وقت با چنین سرمایه ای فیلم تجاری هنری هم ساخته شود و سپس شاهد تولید فیلم هنری هم باشیم. در هر حال همه چیز از گیشه شروع می شود. اگر کسی سینما نرود که فایده ای ندارد. به نظرم باید فیلمنامه های خوبی نوشته شود. کارهای کلیشه ای و کپی برداری شده تولید نشود، چنین آثاری نمی تواند خوراک فرهنگی خوبی برای مردم باشد آن ها به دنبال کارهای نو و جدید و همراه و همگام با فضای جامعه هستند. پس از انقلاب با فیلم های جنگی و دفاع مقدس شروع کردیم، پس از اتمام جنگ فیلم های عاشقانه شکل گرفت آنقدر از این فیلم های دختر و پسری ساخته شد تا ته دیگش دراومد. (خنده)
الان سال هاست فیلم های کمدی ساخته می شود ولی این هم حدی دارد باید فکر جدیدی کرد شاید با سینمای اکشن یا کمدی اکشن یا ترکیب این ها بتوان به نتایج جدیدی رسید تا با روحیات مردم سازگار باشیم. هنرمندان هم باید همگام با جامعه پیش بروند. من سعی کردم چنین اصلی را پی بگیرم همیشه مسیر درستی که برایم همواره بوده را پیش گرفتم. شاید خیلی از پیشنهاداتی که نپذیرفتم به این دلیل بوده که احساس کردم کار خوبی نمی شود و نتیجه خوبی نمی دهد.
حالاکه به سینمای ایران می اندیشید برایتان پیش آمده که علی رغم میل باطنی در فیلمی بازی کنید؟
بله، این اتفاق برایم افتاده است. چون معتقدم حتی اگر ما انسان ها نظرات مختلفی هم داشته باشیم باید یکدیگر را به نقطه تعادل برسانیم تا در دنیای زیباتری زندگی کنیم. همه این ها باعث شد تا طرح نمایش قحطی نور به ذهنم برسد.تئاتری که به صورت ترکیب با موسیقی کار کردیم و با فرم همراه است. جامعه همیشه برایم مهم بوده، فرزندی دارم که در همین جامعه زندگی می کند. آینده او برایم مهم است، پس آینده جامعه و حتی آینده جهان هم برایم اهمیت پیدا می کند. به مشکلات دنیا و انسان فکر کردم و این که چگونه می شود این مشکلات را حل کرد و آن را به صورت نمایش به مردم نشان دادم.
اهل مطالعه هستید؟
فرصت زیادی برای مطالعه ندارم فقط کتاب هایی را که در اختیارم قرار می گیرد، می خوانم.
اما گویا به عرفان و کشف و شهود علاقه زیادی دارید؟
به سبب علاقه خودم به این سمت کشیده شدم. گذشته از این ها خانواده مادری من بسیار معتقد هستند و نام خدا همیشه در زندگی ما بوده است. همواره جست و جوگر خدا بوده ام و اثرات حضور خداوند در زندگی ام را دیده ام.
از قحطی نور بیشتر برایمان بگویید. این نمایش سال گذشته مدت کمی روی صحنه بود و گویا قرار است دور جدید اجرا را بزودی آغاز کنید؟
این کار سخت و گسترده بود. در ۹ ماه به نتیجه رسید. تابستان ۹۱ با آقای روزبه معینی مدیراجرایی و روابط عمومی کار صحبت های اولیه انجام شد. اخذ مجوزها و مراحل اولیه کار حاصل همکاری ایشان بود. در ادامه هم به مرحله تولید رسیدیم قرار بود مساعدت هایی بشود که فقط بخشی از آن ها انجام گرفت. این نمایش پر هزینه بود اما بیشتر اعضای گروه از دوستانم بودند و به من تخفیف هایی دادند و این فرصت را پیش آوردند تا نمایش اجرا شود. روز قبل از اجرا بازبینی انجام گرفت و تبلیغات را از آن زمان می توانستیم انجام دهیم. ۱۵ شب هم بیشتر اجرا نداشتیم، قرار بود بیلبورد تبلیغاتی داشته باشیم که متاسفانه فضای تبلیغاتی خوبی هم در اختیارمان قرار نگرفت.
علی رغم این مشکلات چون به نوعی قحطی سپاسگزاری من از خداوند بود، آن را به اجرا رساندم. تقریباً بودجه کار از هزینه شخصی خودم تامین شد.
ان شاءالله با حمایت دولتمردان و بزرگان مرز و بوم سری جدید اجرا را خواهیم کرد. این نمایش یک کار فرهنگی است که پیام صلح و رستگاری بشر را با خود همراه دارد. امیدوارم بتوانیم در خارج از کشور نمایش را به اجرا بگذاریم چون پیام قحطی نور صلح جهانی است. مایل هستیم در تالار وحدت هم دوباره روی صحنه برویم. پیشنهاد می کنم هموطنانی که فرصت نکردند کار را تماشا کنند بتوانند در این فرصت دوباره کار را ببینند و آن پیام صلح و آرامش را دریافت کنند.
الان پروژه در چه مرحله ای است؟
در مر حله جذب حامی مالی هستیم و به محض مهیا شدن شرایط مجدداً نمایش را روی صحنه خواهیم برد.
یکی از ویژگی های بازی شما راحت بودن جلوی دوربین است. این شیوه بازی لب مرز است یعنی دو حالت دارد یا مخاطب متوجه درستی کار شما می شود یا این که احساس می کند شما کارتان را جدی نگرفته اید و در نقش جدید پذیرای شما نیست. نگاه خودتان چیست؟
تماشاگر معمولاً بازیگری را می شناسد مثلاً کارهایش را دنبال کرده یا کسی را نمی شناسد یعنی برای اولین بار او را می بیند و قضاوتش می کند که چگونه بازی کرده است. بازیگری من از نقطه ای شروع شد و به پیشرفت رسید مثلاً از تئاتر کودک و نوجوان و دوره سربازی شروع شد، با معرفی خانم ثریا قاسمی در سینما حضور پیدا کردم خلاصه این که از نقش دو به نقش یک رسید، از نقش یک تلویزیون هم به نقش یک سینما رسید، تماشاگر این پروسه را دنبال می کند و من هم به این تماشاگر احترام می گذارم. برایم مهم است که مخاطب چگونه من را می بیند.
درست می گویید، کارم کاملاً لب مرز است. چون مردم من را می شناسند توقعات آن ها نسبت به من فرق می کند، توقع اثر جدید دارند و این کارم را سخت تر می کند. از چنین مرحله ای به راحتی جلوی دوربین رسیدم تا بتوانم بازی خوبی ارائه دهم. باید احساس کنید دوربینی وجود ندارد.این بر اساس تجربه و اعتماد به نفس درونی شکل می گیرد و چیزی نیست که یک شبه به آن برسید. از زمانی که با دلتان و مردم صاف و صادقی هستید.
هر تیرگی و کدری که در شخصیت بازیگر باشد مردم متوجه می شوند. جالب است بدانید مردم که من را می بینند می گویند آقای حیایی شما همانی هستید که در فیلم هایتان می بینیم. خوشبختانه همیشه روابط عمومی خوبی داشتم، زود جوش هستم و با همه زود صمیمی می شوم و این بخشی از شخصیت من است و خوشحالم چنین خصوصیتی را حفظ کردم. احترام به مردم جزو اصول من است.
بچه محل های قدیم همیشه می گویند «تو عوض نشدی». ارتباط با مردم را دوست دارم و بین انسان ها تبعیضی قائل نیستم. همیشه سعی کردم در کنار مردم و همگام با مردم باشم.
شما طی سال های بازیگری نقش های طنز و جدی داشتید اما اخیراً کفه سنگین ترازو به سمت نقش های کمدی است. چرا؟
به نظرم جامعه این را می خواهد چون بر اساس تقاضای مردم فیلم طنز در گیشه موفق تر است. به همین دلیل فیلمنامه نویس ها بیشتر طنز می نویسند. از هر ۱۰ پیشنهاد ۹ کار طنزاست یکی جدی. من هم در این شرایط باید انتخاب کنم. مردم از رسانه های دیگری همچون رادیو، تلویزیون، کتاب و... پیام هایی دریافت می کنند. وقتی به سینما می آیند مایل هستند سرگرم شوند یا از خنده اشکشان دربیاید یا گریه کنند. سینما همین است یا می خنداند یا می گریاند یا تماشاگر را به هیجان می آورد. یعنی باعث بروز احساسات درونی انسان می شود.
شما نویسنده، کارگردان و تهیه کننده نمایش قحطی نور هستید. آیا در آینده امین حیایی را در مقام تهیه کننده و کارگردان فیلم یا سریال خواهیم دید؟
تقریباً همه کار قحطی نور بر اساس ایده های خودم بود البته به کمک امیر آسانی که مشاوره های خوبی داد. موسیقی را برادر همسرم آرش خوش خلق انجام داد. بخشی از شعرها را خودم گفتم. یک شعر هم متعلق به خانم آناهیتا قنبری بود.
یک سیب را که بالابیندازی هزار چرخ می خورد نمی دانم چه اتفاقی می افتد. بر اساس علاقه ام و نوع جهان بینی و نگرشم اهدافم را بر طبق کمک به کل جهان تعیین می کنم و این روزها بیشتر مایلم تئاتر قحطی نور دوباره اجرا شود.
بالاخره شما را به عنوان تهیه کننده و کارگردان می بینیم؟
تهیه کنندگی و کارگردانی با هم نمی شود چون هم باید به بودجه فکر کرد و هم به پلان ها. از طرفی کارگردانی را کار ساده ای نمی دانم. بسیاری از دوستانم می گویند تو کارگردان خوبی می شوی اما من هنوز آن جسارت را در خودم نمی بینم. فکر می کنم باید تجربیات بیشتر و بهتری داشته باشم البته همکاری با کارگردانان باتجربه و بزرگ به من کمک زیادی کرد اما فکر می کنم هنوز جای کار دارم.
راستی این شب ها با سریال ساخت ایران از طریق شبکه ای فیلم مهمان مخاطبان تلویزیون هستید؟
بله دوستان گفتند. امیدوارم مردم دوست داشته باشند چون زحمت زیادی برای آن کار کشیده شد و تلاش کردیم تا مخاطب سریال را بپسندد.
دو ماه پس از عمل کمرم این سریال به من پیشنهاد شد.قرار بود کار سبکی باشد اما ۶ ماه طول کشید و اکشن زیادی هم داشت. نقشم را دوست داشتم. گروه خوبی هم داشتیم و مثل یک خانواده بودیم.
اتفاق مهم اینجاست که تلویزیون یک سریال شبکه نمایش خانگی را پخش کرد؟
هرچه سعی کنیم خانواده فرهنگی مان به هم نزدیک ترشود اتفاقات بهتری می افتد. باید اول رفاقت ها را زیاد کنیم تا رقابت سالم ایجاد کنیم و رقابت سالم باعث پیشرفت و بهبود شرایط می شود.
خاطرم هست موسیقی هم کار کرده اید. از آلبوم موسیقی تان چه خبر؟
با همان گروه موسیقی قبلی همکاری دارم که در قحطی نور هم حضور دارند. قصد داریم آلبوم کار قحطی نور را به صورت دی وی دی پس از دور جدید اجرا در شبکه نمایش خانگی توزیع کنیم.
به غیر از قحطی نور کار جدید دیگری دارید؟
چند فیلمنامه خوب در دست دارم که در حال انتخاب هستم.
یک آرزو برای سینما
این آرزو فقط برای سینما نیست بلکه برای همه ایرانی ها است. به نظرم دوستی هایمان و وحدتمان باید محکم تر شود تا با امید و تدبیر به جهانیان ثابت کنیم ایرانیان هنوز در دنیا حرفی برای گفتن دارند.
نقش هایش را در ذهن مرور می کنم. این امین حیایی است، همانی که هم جدی اش را دیده ایم و هم طنزش را. همان که با کمدی هایش خندیدیم.
«مردم» این واژه را در طول مصاحبه زیاد به کار می برد گویی همه کلامش مردم است. می خواهد با مردم باشد و می گوید هیچ وقت خودم را جدا از مردم ندیدم. در بعداز ظهر یکی از روزهایی که فصل خزان هنوز با گرمای تابستان مقابله می کند میزبان امین حیایی در کافه ایران بودیم تا برایمان از این روزهایش بگوید.
آقای حیایی کریم وطن پرست نقش سختی بود چرا که این شخصیت در سریال کلاه پهلوی سه دوره را طی می کند شما به عنوان بازیگر برای نشان دادن لایه های این شخصیت فشار روحی نیز متحمل شدید.
من به ایفای نقش های سخت علاقه مند هستم و مایلم با کاراکتر سخت و پیچیده دست و پنجه نرم کنم. برای یک بازیگر چیزی بهتر از یک چالش سخت وجود ندارد تا خودش را محک بزند و توانایی هایش را به نمایش بگذارد. این موقعیت برای من بوجود آمد تا بتوانم با یک کاراکتر در لایه های مختلف شخصیتی به مدت ۷ سال زندگی کنم. وقتی فیلم سینمایی بازی می کنید به مدت یک ماه ایفاگر آن کاراکتر هستید، بعد تمام می شود. ولی وقتی با نقشی ۷ الی ۸ سال زندگی می کنید شرایط فرق می کند. کریم را در تخیل و ذهنم پروراندم. آقای دری هم متن را به زیبایی نوشته بود و پرداخت خوبی روی کاراکتر صورت گرفت. من هم در موقعیت ها و اجرا با نظر و مشورت کارگردان به آن شاخ و برگ دادم.
وقتی متن را خواندم مثل یک رمان نوشته شده بود. به آن علاقه مند شدم و با شخصیت کریم ارتباط خوبی برقرار کردم. کار کلاه پهلوی را ارزشمند می دانم و خوشحالم این روزها نتیجه آن را روی آنتن تلویزیون می بینم.
کریم در ابتدای کریم ننه کوکب معروف به کریم سورچی بوده و بعد به کریم وطن پرست تبدیل می شود. این تغییر اسم نشان می دهد این آدم از طبقه پایین جامعه می آید و به خاطر برخوردهایی که جامعه و اربابش با او داشته اند عقده ای می شود. این عقده ها در او رشد پیدا کرده و می خواهد تمام ظلم هایی که در حقش شده را جبران کند. او عاشق پیشرفت و تشنه رسیدن به قدرت است تا عقده های درونش را خالی کند و در مقابل کسانی که آزارش داده اند، قد علم نماید.
بسیاری معتقد هستند این سخت ترین نقش شما بود. درست است یا نقش سخت تر از کریم هم داشته اید؟
برخی نقش هایم خیلی از من دور بوده اما چون زمان کوتاهی داشته در این حد فشار کاری نداشتم.آنقدر فرصت نبود که با آن نقش دست و پنجه نرم کنم و کار زیادی روی آن انجام دهم اما کریم برای من فرصتی به وجود آورد تا زمان طولانی درگیرش باشم.
و به نظر می رسد آدم های جاه طلبی همچون کریم در دوران ما هم کم نیستند؟
بله، می گویند تاریخ چرخه ای است که تکرار می شود. ممکن است الان هم انواع کریم وطن پرست ها و ارباب ها وجود داشته باشند اما به شکل جدیدش. مهم این است که درس عبرت بگیریم تا آسیب کمتری به ما بخورد. مسلماً اگر هر کدام از ما لطمه بخوریم محیط اطرافمان هم صدمه می بیند.
یکی دیگر از ویژگی های کلاه پهلوی بازگشت شما به تلویزیون پس از سال ها بود.
بعد از سریال همسایه ها دیگر تلویزیون کار نکردم البته یکی از دلایل انتخاب کلاه پهلوی این بود که سریال به صورت سینمایی فیلمبرداری می شد و تیم هم از اهالی سینما بودند. آقای دری دکوپاژهای سینمایی ارائه می داد. برخی سریال ها هستند که برای عوامل سازنده مهم است زمان کار بالابرود و کیفیت را چندان جدی نمی گیرند. آقای دری کاملاً حساب شده عمل می کرد و با دقت پیش می رفت طوری که زمان سکانس به نسبت فضای صحنه طولانی نشود.
به قول معروف آب بندی نکردند و بر اساس داستان پیش رفتند. متاسفانه در یکسری کارهای تلویزیونی می بینیم که آب بندی اتفاق می افتد مثلاً شخصیت داستان از جلوی در که بیرون می آید تا رسیدن به اتومبیلش را نشان می دهد، در صورتی که چنین صحنه ای پیامی را برای مخاطب ندارد یا حس صحنه را نشان نمی دهد. مخاطب ما با هوش شده است و متوجه چنین اتفاقاتی می شود.او می داند کجا ضعیف عمل شده است به همین دلیل نمی توانم در هر کاری بازی کنم. مایلم که در کار حرفه ای ایفای نقش کنم تا مخاطب بیشتری داشته باشم.
تا زمانی که فقط به منافع مادی کار توجه می شود به کار هنرمند لطمه می خورد. من این گونه فکر می کنم که اگر در کار ضعیفی حضور پیدا کنم واقعاً نمی توانم پاسخ مخاطب را بدهم. سخت ترین لحظه برای یک بازیگر این است که نتواند پاسخ مخاطبش را بدهد.
الان چند پیشنهاد تلویزیونی دارم، فیلمنامه هایی که خواندم خوب بود و متوجه شدم از عوامل حرفه ای سینما استفاده می کنند و این جای شکر دارد که تلویزیون به فکر ساخت کارهای درجه یک و یادآوری سریال های خوب گذشته است. سریال هایی که از تلویزیون خاطرم هست مثل سربداران، امام علی(ع)، هزاردستان و بوعلی سینا کارهایی هستند که با آن بزرگ شدیم. مشخص بود که برای چنین کارهایی تلاش زیادی انجام شد. اگر هم قرار است در تلویزیون کاری داشته باشم مایلم آثار ارزشمند و تاریخی این چنینی باشد.
خصوصاً که شما در سریال های خوبی همچون روزگار جوانی و همسایه ها بازی کرده اید؟
من از سریال هایی که بازی کردم راضی هستم اما به نقطه ای رسیدم که دیگر از تلویزیون کارهای خوب ندیدم.
اگر گروه حرفه ای و فیلمنامه خوب وجود داشته باشند قطعاً در تلویزیون هم بازی می کنم. هیچ بازیگری دوست ندارد کار بد در پرونده اش باشد، اما متاسفانه بودجه هایی را برآورد می کنند و به دو یا سه بازیگر می دهند و بقیه عوامل را آماتور و غیر حرفه ای انتخاب می کنند. همان عوامل آماتور چون تجربه آن بازیگران را ندارند و به اندازه آن بازیگران جدی گرفته نمی شوند، به کار لطمه می خورد.
عوامل بخش آماتور باید با تئاتر، فیلم کوتاه و.. شروع کنند تا بتوانند در فیلم و سریال حضور پیدا کنند و در چنین عرصه ای به موفقیت چشمگیر برسند. نمی شود به صورت آماتور بیایند، در کنار چند بازیگر مطرح بازی کنند و یک شبه ره صد ساله بروند، یک شبه هم زمین می خورند و راه پیشرفتی برایشان نمی ماند. مخاطب امروز حرفه ای است و کاملاً می فهمد چه کسی بازیگر است و چه کسی نابازیگر.
چه کسی برای کارش زحمت کشیده و چه کسی به خودش زحمت نداده است؟
نقدهای مخاطبان نشان از علاقه شان دارد و در واقع کار ضعیف را از هنرمندان نمی پذیرند. من می خواهم در کارهایی بازی کنم که قابل دفاع باشد و مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
کمی به سینما بپردازیم. شما بازیگر فیلم های تجاری و گیشه هستید. تا چه زمانی امین حیایی را در فیلم های تجاری خواهیم دید؟
درست است، من بازیگر گیشه هستم. تا زمانی که بخش اقتصادی سینما رونق بگیرد در این نوع آثار بازی می کنم. وقتی سینما رونق ندارد، وقتی تهیه کننده های بخش خصوصی بودجه کافی نداشته باشند همه بیکار می شوند. فقط درباره من اتفاق نمی افتد ممکن است با من بیشتر کار کنند و پیشنهاداتم زیاد باشد اما بسیاری از همکارانم شاید مجبور شوند گوشه خانه بنشینند.
سینما ضربه خورده است. متاسفانه سینما طی چند وقت اخیر تحت فشار بوده است اما همیشه می گویم تحت فشارها خلاقیت و استعداد ها شکل می گیرد خصوصاً برای ما ایرانی ها این اتفاق زیاد می افتد. می توانیم حرکت های نوینی انجام دهیم. مطمئنم در آینده این فشارها کمتر می شود و کارهای بهتری انجام خواهد شد، خصوصاً که حمایت های خوبی صورت گرفته و این پشتیبانی ها کمک می کند انگیزه های کار بیشتر شود.
باید به هم کمک کنیم چون همه یک خانواده هستیم. سینما، تئاتر و تلویزیون یک جنس هستند، فقط اشکال و برد تبلیغاتی شان فرق می کند. تئاتر در یک سالن برای ۷۰۰ نفر اجرا می شود. فیلم برای شهرهایی که سینما دارند، اکران می شود. برد تبلیغاتی تلویزیون فوق العاده بیشتر و در سطح جهانی است. هر کدام از این ها برای یک بازیگر یک پله موفقیت محسوب می شود. یک بازیگر می تواند از تئاتر شروع کند، با تلویزیون محبوبیت به دست بیاورد و با فیلم به گیشه رونق ببخشد و تماشاگر را به سینما بکشاند.
وقتی اقتصاد سینما رونق پیدا کند مسلماً فیلم های خوبی ساخته می شود حتی آثار هنری گیشه ای. صرفاً به هنری یا گیشه ای بودن فیلم فکر نکنیم. وقتی فیلمنامه ای می خوانم به این فکر می کنم که پیام اثر چیست سپس به نقش فکر می کنم. در هر فیلمی که بازی کردم یک پیام وجود دارد چون برایم پیام اثر مهم است.
جالب است.پروسه تئاتر، تلویزیون و سینما را که اشاره داشتید تجربه ای است که خودتان داشته اید؟
این ها مسیرهایی است که یک بازیگر می تواند طی کند. تلویزیون باعث محبوبیت می شود، تئاتر باعث می شود یک بازیگر توانایی های جسمی و روحی خودش را به دست بیاورد. به استعدادش دسترسی پیدا کند تا بتواند نمایش را به اجرا بگذارد. بهترین فرصت برای کسی که می خواهد بازیگر شود تئاتر است چون ریشه بازیگری در تئاتر است. از آنجا آغاز می شود و بعد می تواند با تلویزیون به شهرت برسد و همان باعث می شود به سینما برود و به موفقیت های سینمایی دست پیدا کند. بسیاری از هنرمندان چنین روندی داشتند مثل استاد عزت الله انتظامی، استاد جمشید مشایخی، زنده یاد خسرو شکیبایی و...
خوشحالم که به مخاطب اهمیت زیادی می دهید. چقدر به نقش خوب و حضور در کاراکترهای متفاوت می اندیشید؟
امثال ما یا شغل مان بازیگری است یا دو شغل داریم. من حرفه ام بازیگری است. کار دیگری جز بازیگری ندارم اگر دنبال پول بودم دنبال طلافروشی و آهن فروشی و ساختمان سازی می رفتم، فقط دنبال عشق و هنر بودم. شوق مردم من را جذب کرد وقتی به سمتم می آیند و از فیلمم تعریف می کنند انگیزه می گیرم.تا جایی را با عشق مردم جلو می رویم. از طرفی ما انتخاب می شویم با وجود انتخاب شدن سعی می کنیم طوری انتخاب کنیم که مردم دوست داشته باشند. در ادامه به جایی می رسیم که انتخاب می کنیم در این صورت هم نقش های متفاوت را می پذیریم.
مثلاً ممکن است من یک نقش را چند بار بازی کرده باشم اما هر کدام با تیپ های مختلف و بازی های مختلف همراه بوده است. در واقع روی فرهنگ، نوع گویش و.. فکر کرده ام و جلو رفتم. این نشانگر این است که من به تماشاگر فکر کردم و سعی می کنم با بازی هایم جواب محبت و علاقه تماشاگر را بدهم. گذشته از این با فیلم هایم می خواهم در جامعه موثر باشم و به گیشه سینما کمک کنم که در حال زمین خوردن است. متاسفانه اوضاع اقتصادی سینما طوری است که بسیاری در حال کنار کشیدن هستند.
من فیلم تجاری بازی می کنم تا به اقتصاد سینما کمک شود و آن وقت با چنین سرمایه ای فیلم تجاری هنری هم ساخته شود و سپس شاهد تولید فیلم هنری هم باشیم. در هر حال همه چیز از گیشه شروع می شود. اگر کسی سینما نرود که فایده ای ندارد. به نظرم باید فیلمنامه های خوبی نوشته شود. کارهای کلیشه ای و کپی برداری شده تولید نشود، چنین آثاری نمی تواند خوراک فرهنگی خوبی برای مردم باشد آن ها به دنبال کارهای نو و جدید و همراه و همگام با فضای جامعه هستند. پس از انقلاب با فیلم های جنگی و دفاع مقدس شروع کردیم، پس از اتمام جنگ فیلم های عاشقانه شکل گرفت آنقدر از این فیلم های دختر و پسری ساخته شد تا ته دیگش دراومد. (خنده)
الان سال هاست فیلم های کمدی ساخته می شود ولی این هم حدی دارد باید فکر جدیدی کرد شاید با سینمای اکشن یا کمدی اکشن یا ترکیب این ها بتوان به نتایج جدیدی رسید تا با روحیات مردم سازگار باشیم. هنرمندان هم باید همگام با جامعه پیش بروند. من سعی کردم چنین اصلی را پی بگیرم همیشه مسیر درستی که برایم همواره بوده را پیش گرفتم. شاید خیلی از پیشنهاداتی که نپذیرفتم به این دلیل بوده که احساس کردم کار خوبی نمی شود و نتیجه خوبی نمی دهد.
حالاکه به سینمای ایران می اندیشید برایتان پیش آمده که علی رغم میل باطنی در فیلمی بازی کنید؟
بله، این اتفاق برایم افتاده است. چون معتقدم حتی اگر ما انسان ها نظرات مختلفی هم داشته باشیم باید یکدیگر را به نقطه تعادل برسانیم تا در دنیای زیباتری زندگی کنیم. همه این ها باعث شد تا طرح نمایش قحطی نور به ذهنم برسد.تئاتری که به صورت ترکیب با موسیقی کار کردیم و با فرم همراه است. جامعه همیشه برایم مهم بوده، فرزندی دارم که در همین جامعه زندگی می کند. آینده او برایم مهم است، پس آینده جامعه و حتی آینده جهان هم برایم اهمیت پیدا می کند. به مشکلات دنیا و انسان فکر کردم و این که چگونه می شود این مشکلات را حل کرد و آن را به صورت نمایش به مردم نشان دادم.
اهل مطالعه هستید؟
فرصت زیادی برای مطالعه ندارم فقط کتاب هایی را که در اختیارم قرار می گیرد، می خوانم.
اما گویا به عرفان و کشف و شهود علاقه زیادی دارید؟
به سبب علاقه خودم به این سمت کشیده شدم. گذشته از این ها خانواده مادری من بسیار معتقد هستند و نام خدا همیشه در زندگی ما بوده است. همواره جست و جوگر خدا بوده ام و اثرات حضور خداوند در زندگی ام را دیده ام.
از قحطی نور بیشتر برایمان بگویید. این نمایش سال گذشته مدت کمی روی صحنه بود و گویا قرار است دور جدید اجرا را بزودی آغاز کنید؟
این کار سخت و گسترده بود. در ۹ ماه به نتیجه رسید. تابستان ۹۱ با آقای روزبه معینی مدیراجرایی و روابط عمومی کار صحبت های اولیه انجام شد. اخذ مجوزها و مراحل اولیه کار حاصل همکاری ایشان بود. در ادامه هم به مرحله تولید رسیدیم قرار بود مساعدت هایی بشود که فقط بخشی از آن ها انجام گرفت. این نمایش پر هزینه بود اما بیشتر اعضای گروه از دوستانم بودند و به من تخفیف هایی دادند و این فرصت را پیش آوردند تا نمایش اجرا شود. روز قبل از اجرا بازبینی انجام گرفت و تبلیغات را از آن زمان می توانستیم انجام دهیم. ۱۵ شب هم بیشتر اجرا نداشتیم، قرار بود بیلبورد تبلیغاتی داشته باشیم که متاسفانه فضای تبلیغاتی خوبی هم در اختیارمان قرار نگرفت.
علی رغم این مشکلات چون به نوعی قحطی سپاسگزاری من از خداوند بود، آن را به اجرا رساندم. تقریباً بودجه کار از هزینه شخصی خودم تامین شد.
ان شاءالله با حمایت دولتمردان و بزرگان مرز و بوم سری جدید اجرا را خواهیم کرد. این نمایش یک کار فرهنگی است که پیام صلح و رستگاری بشر را با خود همراه دارد. امیدوارم بتوانیم در خارج از کشور نمایش را به اجرا بگذاریم چون پیام قحطی نور صلح جهانی است. مایل هستیم در تالار وحدت هم دوباره روی صحنه برویم. پیشنهاد می کنم هموطنانی که فرصت نکردند کار را تماشا کنند بتوانند در این فرصت دوباره کار را ببینند و آن پیام صلح و آرامش را دریافت کنند.
الان پروژه در چه مرحله ای است؟
در مر حله جذب حامی مالی هستیم و به محض مهیا شدن شرایط مجدداً نمایش را روی صحنه خواهیم برد.
یکی از ویژگی های بازی شما راحت بودن جلوی دوربین است. این شیوه بازی لب مرز است یعنی دو حالت دارد یا مخاطب متوجه درستی کار شما می شود یا این که احساس می کند شما کارتان را جدی نگرفته اید و در نقش جدید پذیرای شما نیست. نگاه خودتان چیست؟
تماشاگر معمولاً بازیگری را می شناسد مثلاً کارهایش را دنبال کرده یا کسی را نمی شناسد یعنی برای اولین بار او را می بیند و قضاوتش می کند که چگونه بازی کرده است. بازیگری من از نقطه ای شروع شد و به پیشرفت رسید مثلاً از تئاتر کودک و نوجوان و دوره سربازی شروع شد، با معرفی خانم ثریا قاسمی در سینما حضور پیدا کردم خلاصه این که از نقش دو به نقش یک رسید، از نقش یک تلویزیون هم به نقش یک سینما رسید، تماشاگر این پروسه را دنبال می کند و من هم به این تماشاگر احترام می گذارم. برایم مهم است که مخاطب چگونه من را می بیند.
درست می گویید، کارم کاملاً لب مرز است. چون مردم من را می شناسند توقعات آن ها نسبت به من فرق می کند، توقع اثر جدید دارند و این کارم را سخت تر می کند. از چنین مرحله ای به راحتی جلوی دوربین رسیدم تا بتوانم بازی خوبی ارائه دهم. باید احساس کنید دوربینی وجود ندارد.این بر اساس تجربه و اعتماد به نفس درونی شکل می گیرد و چیزی نیست که یک شبه به آن برسید. از زمانی که با دلتان و مردم صاف و صادقی هستید.
هر تیرگی و کدری که در شخصیت بازیگر باشد مردم متوجه می شوند. جالب است بدانید مردم که من را می بینند می گویند آقای حیایی شما همانی هستید که در فیلم هایتان می بینیم. خوشبختانه همیشه روابط عمومی خوبی داشتم، زود جوش هستم و با همه زود صمیمی می شوم و این بخشی از شخصیت من است و خوشحالم چنین خصوصیتی را حفظ کردم. احترام به مردم جزو اصول من است.
بچه محل های قدیم همیشه می گویند «تو عوض نشدی». ارتباط با مردم را دوست دارم و بین انسان ها تبعیضی قائل نیستم. همیشه سعی کردم در کنار مردم و همگام با مردم باشم.
شما طی سال های بازیگری نقش های طنز و جدی داشتید اما اخیراً کفه سنگین ترازو به سمت نقش های کمدی است. چرا؟
به نظرم جامعه این را می خواهد چون بر اساس تقاضای مردم فیلم طنز در گیشه موفق تر است. به همین دلیل فیلمنامه نویس ها بیشتر طنز می نویسند. از هر ۱۰ پیشنهاد ۹ کار طنزاست یکی جدی. من هم در این شرایط باید انتخاب کنم. مردم از رسانه های دیگری همچون رادیو، تلویزیون، کتاب و... پیام هایی دریافت می کنند. وقتی به سینما می آیند مایل هستند سرگرم شوند یا از خنده اشکشان دربیاید یا گریه کنند. سینما همین است یا می خنداند یا می گریاند یا تماشاگر را به هیجان می آورد. یعنی باعث بروز احساسات درونی انسان می شود.
شما نویسنده، کارگردان و تهیه کننده نمایش قحطی نور هستید. آیا در آینده امین حیایی را در مقام تهیه کننده و کارگردان فیلم یا سریال خواهیم دید؟
تقریباً همه کار قحطی نور بر اساس ایده های خودم بود البته به کمک امیر آسانی که مشاوره های خوبی داد. موسیقی را برادر همسرم آرش خوش خلق انجام داد. بخشی از شعرها را خودم گفتم. یک شعر هم متعلق به خانم آناهیتا قنبری بود.
یک سیب را که بالابیندازی هزار چرخ می خورد نمی دانم چه اتفاقی می افتد. بر اساس علاقه ام و نوع جهان بینی و نگرشم اهدافم را بر طبق کمک به کل جهان تعیین می کنم و این روزها بیشتر مایلم تئاتر قحطی نور دوباره اجرا شود.
بالاخره شما را به عنوان تهیه کننده و کارگردان می بینیم؟
تهیه کنندگی و کارگردانی با هم نمی شود چون هم باید به بودجه فکر کرد و هم به پلان ها. از طرفی کارگردانی را کار ساده ای نمی دانم. بسیاری از دوستانم می گویند تو کارگردان خوبی می شوی اما من هنوز آن جسارت را در خودم نمی بینم. فکر می کنم باید تجربیات بیشتر و بهتری داشته باشم البته همکاری با کارگردانان باتجربه و بزرگ به من کمک زیادی کرد اما فکر می کنم هنوز جای کار دارم.
راستی این شب ها با سریال ساخت ایران از طریق شبکه ای فیلم مهمان مخاطبان تلویزیون هستید؟
بله دوستان گفتند. امیدوارم مردم دوست داشته باشند چون زحمت زیادی برای آن کار کشیده شد و تلاش کردیم تا مخاطب سریال را بپسندد.
دو ماه پس از عمل کمرم این سریال به من پیشنهاد شد.قرار بود کار سبکی باشد اما ۶ ماه طول کشید و اکشن زیادی هم داشت. نقشم را دوست داشتم. گروه خوبی هم داشتیم و مثل یک خانواده بودیم.
اتفاق مهم اینجاست که تلویزیون یک سریال شبکه نمایش خانگی را پخش کرد؟
هرچه سعی کنیم خانواده فرهنگی مان به هم نزدیک ترشود اتفاقات بهتری می افتد. باید اول رفاقت ها را زیاد کنیم تا رقابت سالم ایجاد کنیم و رقابت سالم باعث پیشرفت و بهبود شرایط می شود.
خاطرم هست موسیقی هم کار کرده اید. از آلبوم موسیقی تان چه خبر؟
با همان گروه موسیقی قبلی همکاری دارم که در قحطی نور هم حضور دارند. قصد داریم آلبوم کار قحطی نور را به صورت دی وی دی پس از دور جدید اجرا در شبکه نمایش خانگی توزیع کنیم.
به غیر از قحطی نور کار جدید دیگری دارید؟
چند فیلمنامه خوب در دست دارم که در حال انتخاب هستم.
یک آرزو برای سینما
این آرزو فقط برای سینما نیست بلکه برای همه ایرانی ها است. به نظرم دوستی هایمان و وحدتمان باید محکم تر شود تا با امید و تدبیر به جهانیان ثابت کنیم ایرانیان هنوز در دنیا حرفی برای گفتن دارند.