دقيقا در ساعت 23 و 47 دقيقه پيامك زدم و آقاي ظريف فكر ميكنم تا چندساعتي پاسخ نداد و درنهايت ساعت 5 و 6 دقيقه صبح فرداي آن روز، پاسخ داد و ...
به گزارش شهدای ایران؛ به نقل از جهان نیوز، کاظم جلالی طی گفتگوی شرحي از آنچه در آن 30 ساعت- استعفا و بازگشت مجدد وزیر خارجه- ميان خود، محمدجواد ظريف، محمود واعظي و ديگر مسوولان در وزارت امور خارجه، دفتر رياستجمهوري و البته مجلس شوراي اسلامي گذشته بود را بیان کرده است.
متن گفتگوی این نماینده نزدیک به علی لاریجانی را با روزنامه اعتماد می خوانید:
آقاي جلالي، شما در متن داستان استعفاي آقاي ظريف حضور داشتيد و موضوع را پيگيري كرديد. روايت جنابعالي قاعدتا شنيدني خواهد بود.
راستش آن شبي كه خبر استعفاي آقاي ظريف منتشر شد، بنده منزل بودم كه يكي از دوستان پيامي ارسال كرد كه آقاي ظريف استعفا داد. خب، در ابتدا باور نكردم. هرچند شنيده بودم كه آقاي ظريف در گذشته نيز چند نوبت نسبت به قطع همكاري با وزارت خارجه و دولت ابراز تمايل كرده بود. اما از باب اينكه بگويم در آن ساعات چه گذشت، عرض ميكنم كه طبيعتا در ابتدا تعجب كردم. لذا به ايشان پيامك زدم و پرسيدم كه «آيا اين خبر استعفا صحت دارد؛ اميدوارم شايعه باشد.» آقاي ظريف هم در پاسخ، جهت اطلاع متن استعفاي خود را براي بنده ارسال كرد. بنده دقيقا در ساعت 23 و 47 دقيقه پيامك زدم و آقاي ظريف فكر ميكنم تا چندساعتي پاسخ نداد و درنهايت ساعت 5 و 6 دقيقه صبح فرداي آن روز، پاسخ داد و متن استعفايش را نيز ارسال كرد.
متن استعفا احيانا همان متني است كه بخشهايي از آن در فضاي رسانهاي نيز منتشر شد و به فاصله اندك ساختمان وزارت خارجه و محل ديدار با بشار اسد، رييسجمهوري سوريه اشاره داشت؟
متن استعفا احيانا همان متني است كه بخشهايي از آن در فضاي رسانهاي نيز منتشر شد و به فاصله اندك ساختمان وزارت خارجه و محل ديدار با بشار اسد، رييسجمهوري سوريه اشاره داشت؟
فكر ميكنم همان باشد. بله، كه گفته بودند حدود 5 دقيقه با محل مذاكره فاصله داشته و اگر به او اطلاع داده ميشد، خود را ميرساند. به هر حال، از همان زماني كه پيامك آقاي ظريف را دريافت كردم، موضوع را جديتر پيگيري كرده و براي آقاي ظريف نوشتم كه «ميدانم مشكلاتي داريد. اما اين اقدام در اين شرايط به نفع كشور نيست.» آقاي ظريف هم پاسخ داد كه به اين مساله واقف است اما ماندنش هم با اين شرايط صحيح نيست. در ادامه گفتم اگر ممكن باشد، ادامه گفتوگو را تلفني ادامه دهيم. اما آقاي ظريف گفتند كه معذورند و نميتوانند پاسخ بدهند.
خلاصه از آنجا كه ما هم در صحن علني مجلس بوديم و درگير مباحث مجلس، جسته گريخته صحبتهايي شد تا اينكه حدود عصر و آخرين ساعات كار مجلس در نوبت بعدازظهر، مجددا پيامكهايي براي آقاي ظريف ارسال كردم و تاكيد كردم كه «به هر حال شرايط كشور دشوار است و شما هم بهتر از همه ميدانيد. حال آنكه اين استعفا و رفتن شما از وزارت خارجه به كشور ضربه ميزند.» در ادامه نيز كمي عاطفي وارد بحث شدم وگفتم كه «كاش ميشد كه همديگر را ببينيم. كاش قابل ميدانستيد... » كه درنهايت حدود ساعت 19 و 15 دقيقه پاسخ دادند كه «درخدمتم. يك آپارتمان معمولي دارم و ...» از آنجا كه روز زن بود، گفتند كه «نوهها و اعضاي خانوادهها منزل تشريف دارند اما اگر شما هم ميخواهيد تشريف بياوريد، بفرماييد.» بنده نيز گفتم كه «وقتي جلسه علني مجلس تمام شد، پيام ميدهم كه خدمت برسم.» خلاصه پس از جلسه علني شبانگاه مجلس به منزل آقاي ظريف رفتم.
يعني شبِ سهشنبه، هفتم اسفند؟
بله. ايشان دوشنبهشب استعفا كرده بودند و فرداي آن شب، وقتي بنده به منزل آقاي ظريف رفتم، هنوز 24 ساعت از اعلام خبر استعفا نگذشته بود. چيزي در حدود 20 تا 21 ساعت بعد از استعفا بالاخره همديگر را ديديم.
و چه گفتيد؟
و چه گفتيد؟
ايشان ابتدا گلايهها و مسائلي كه داشت را مطرح كرد و گفت كه قبلا هم در نامههايي به مسوولان كشور گفته بودم كه چه وضعيتي دارم. در ادامه نيز توضيح داد كه كار وزارت امور خارجه با ديگر وزارتخانهها متفاوت است. چراكه وزارت خارجه كه مثلا داراي پول چنداني نيست، جاده نميسازد، برق نميكشد و دنبال مسائل عمراني و اجرايي اينچنيني نيست و تمام سرمايه وزارت خارجه، اعتبارش است. چرا كه ما تنها حرف ميزنيم و مذاكره ميكنيم. بنابراين اگر اين اعتبار از ما گرفته شود، طبعا نميتوانيم در دنيا كاري انجام دهيم. خلاصه اينكه گلهمند بود كه با اين اتفاق، به اعتبار وزارت خارجه خدشه وارد شده است. اما از آنجا كه پيش از حضور در منزل آقاي ظريف، موضوع را از دفتر رياستجمهوري نيز پيگيري كرده و از جزييات مطلع بودم، به ايشان گفتم كه ماجرا از چه قرار بوده و دوستان عليالظاهر قصد و عمدي در اين ماجرا نداشتهاند كه ايشان همان پاسخ را دادند.
منظورتان اين است كه در عدم دعوت از آقاي ظريف براي حضور در ديدار با بشار اسد، قصد و عمدي در كار نبوده است؟
منظورتان اين است كه در عدم دعوت از آقاي ظريف براي حضور در ديدار با بشار اسد، قصد و عمدي در كار نبوده است؟
بله. درواقع همان جزيياتي كه آقاي واعظي از دفتر رياستجمهوري براي بنده نقل كرده بود، به آقاي ظريف عرض كردم اما ايشان هم گفتند كه بالاخره اين ملاقات حداقل يك ربع به طول انجاميده است. حتي اگر همان ابتداي ملاقات هم تماس ميگرفتند، بنده نهايتا به انتهاي جلسه ميرسيدم و لااقل در عكسها حضور مييافتم تا اين وضعيت به وجود نيايد.
و پاسخ شما چه بود؟
و پاسخ شما چه بود؟
بنده هم گفتم كه به هر حال در چنين مواردي كه يكباره مطلع ميشوند، شايد در برخي هماهنگيها اختلال ايجاد شود و در آن واحد، به ذهن آدم نرسد كه چگونه كار را پيش ببرد. بنابراين عرض كردم كه در اين شرايط شايد دوستان نتوانستند درست و سريع تصميم بگيرند. به هر حال آقاي ظريف مسائل ديگري را نيز مطرح كردند و درنهايت صحبت كرديم كه در اين وضعيت كه دشمنان اين مرز و بوم از استعفاي شما سوءاستفاده ميكنند، چه كار بايد كرد. شما هم مستحضر هستيد كه همان شب، بلافاصله پس از انتشار خبر استعفا، رسانههاي خارجي تلاش گستردهاي را آغاز كردند كه از استعفاي آقاي ظريف، سوژهاي عليه نظام و كشور و كليه مسوولان بسازند. بنده به آقاي ظريف عرض كردم كه به هر حال در اين شرايط كشور ضربه ميخورد. يك ضربه ناشي از همين سوءاستفادههايي است كه دشمنان ترتيب ميدهند. از طرفي مردم در حال حاضر در شرايط سخت معيشتي قرار دارند و به هر تفسير، به مسوولان اميد بستهاند و تلقيشان، بهخصوص درمورد برخي مسوولان اين است كه افرادي توانمند هستند و اگر آنها هم از دولت جدا شوند، طبيعتا اين فضاي كماميدي در مردم تشديد ميشود و اين كار درستي نيست كه ايشان هم البته بسيار منطقي برخورد كرد.
چطور؟!
بنده به آقاي ظريف عرض كردم كه به هر حال 2، 3 راه بيشتر نداريم. يكي همين ادامه دادن و كش دادن قصه است كه به نفع كشور نيست. راه ديگر اينكه شما موضوع را فراموش كنيد و همين فردا صبح در محل كارتان حاضر شويد كه طبيعتا اين شيوه مناسب نيست. راه ديگر هم اين است كه راهي بينابين پيدا كنيم كه هم شأن شما و وزارت خارجه حفظ شود و هم اين ماجرا سريعتر حل شود. آقاي ظريف هم بسيار منطقي برخورد كردند و گفتند كه پيش از آنكه رسما ااستعفا را منتشر كند، مسائل را به دفتر رياستجمهوري اطلاع داده و گفته بودم كه ميخواهم استعفا بدهم. امروز هم اين حرفهاي عاطفي و تلفن زدنها مشكل بنده و وزارت خارجه را حل نميكند. راستش در همان زمان هم كه بنده خدمت آقاي ظريف بودم، برخي از مسوولان تماس ميگرفتند اما آقاي ظريف پاسخ نميداد تا اينكه نهايتا درپي مشورتهايي كه با ديگر دوستان نيز داشتيم، ختم به اين مساله شد كه انشاءالله مقدماتي از ناحيه مسوولان انجام شود كه بحمد الهي اين اقدامات هم انجام شد تا اينكه در حدود ساعت 8 و 30 دقيقه تا 9 صبح فردا (چهارشنبه 8 اسفندماه) بود كه بالاخره مساله فيصله پيدا كرد.
در آن حدود 30 ساعت البته فضاي مثبتي در كشور ايجاد شد. بهنحوي كه شايد بتوان گفت كه تقريبا همه مسوولان، فعالان سياسي و حتي اصحاب رسانه به نحوي حتي با سراسيمگي، دست به دست هم دادند كه ظريف را قانع كنند كه به كارش در وزارت خارجه بازگردد. در عين حال اما يكي، دو نفر از سياسيون كه ظاهرا فكر ميكرديم به آقاي ظريف هم نزديك هستند، مشي نسبتا عجيبي پيش گرفتند كه مورد انتقاد ناظران هم قرار گرفت. سوال مشخصم فارغ از اين حواشي و بحث اشخاص، اين است كه آيا در آن ساعات، بحثي از گزينههاي جايگزين ظريف هم مطرح بود؟
ببينيد، بحثهايي كه برخي افراد درمورد جايگزيني دكتر ظريف مطرح كردند، در واقع گمانهزني رسانهاي افرادي بود كه شايد نسبت به برخي چهرهها سمپات بودند. اولا استعفاي آقاي ظريف براي مجموعه نظام پذيرفتني نبود چراكه كاري را كه شروع كردهاند بايد پيش ببرند و الان هم در شرايطي خاص قرار داريم و وقت استعفاي ايشان نيست. هركس كه با الفباي سياست و سياست خارجه آشنا باشد، نهايتا به همين نتيجه ميرسد كه الان وقت استعفاي ظريف نيست. در ثاني، اگر قرار باشد، روزي جايگزيني براي آقاي ظريف مطرح شود، طبيعتا اين رييسجمهور است كه بايد تصميم بگيرد، نه اصحاب رسانه و سياسيون و نمايندگان. البته نمايندگان طبيعتا پس از آنكه رييسجمهور گزينه مدنظر خود را معرفي ميكند، ميتوانند آري يا نه بگويند اما تا پيش از انتخاب رييسجمهور، خير. بنابراين فكر ميكنم اين فضا تاحدي بهدليل شلوغكاريهاي رسانهاي بود. درحالي كه همه در تبوتاب اين بودند كه زودتر بتوانند مساله را فيصله بدهند. اتفاقا در خود دولت هم همين وضع حاكم بود و آقاي واعظي و مجموعه دوستانِ دفتر رياستجمهوري مرتبا پيگير اين بودند كه غائله را فيصله بدهند.
گفتيد با آقاي واعظي هم صحبت كرده بوديد.
بله. وقتي با ايشان صحبت كردم كه قرار است به منزل آقاي ظريف بروم، تاكيد بسياري كردند كه شديدا موضوع را پيگيري كرده و مكرر تماس گرفته تا بتواند با آقاي ظريف ديدار كند اما ايشان پاسخي به تلفن نميدهند و اتفاقا كمي هم تعجب كرده بود كه بنده قرار است ايشان را ببينم. حرفم اين است كه همه به دنبال اين بودند كه سريعتر موضوع را ختم به خير كنند چراكه به نفع كشور نبود و جمهوري اسلامي در وضعيت فعلي در شرايطي است كه وزارت امور خارجه در خط مقدم جبهه است و نبايد خط مقدم را تضعيف كرد. در واقع نبايد خطشكن و خطشكنان را مورد خدشه قرار داد و تضعيف كرد.
مدعیان اصلاحات بهجای تمرکز روی معیشت و مشکلات جامعه بر تحمیل عضویت در کنوانسیونهایی مثل FATF، CFT و... بر کشور اهتمام دارند. درحالی که به صراحت هم عنوان میکنند که هیچ تضمینی برای باز شدن گره کور اقتصادی در صورت پیوستن به این کنوانسیونها وجود ندارد! در حالی که گره مشکلات اقتصادی کشور را میتوان با توان داخلی باز کرد.
علیرغم اقرار کارشناس دولتی، پیوستن به پالرمو و FATF هیچ نفعی به حال کشور و ملت ندارد. بلکه فقط اطلاعات ذیقیمتی در اختیار دشمن قرار میدهد. چرا این قدر بر پیوستن به این قراردادهای ننگین اصرار میشود؟!
با موضعگیریهای خصمانه اروپاییها گفته رهبری معظم انقلاب درباره بدعهدی آنها اثبات شد. معلوم شد که قابل اعتماد نیستند. ولی ماندهایم که علیرغم این همه وقتکشی و بدعهدی و خصومت، برخی از داخلیها این همه بر تداوم این راه غلط اصرار دارند!
با برجام مراکز هستهای را از کار انداختند و حالا میخواهند منابع مالی را در اختیار دشمن قرار دهند. فردا هم موشکها را در دستور کار قرار خواهند داد... دشمن در پیشروی خود هیچ حدی برای خود قائل نیست. این چیزی است که در جبهه ما همه افراد باید به آن واقف شوند.
بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه و سازمانها و ادارات و ارگانهای ذیربط لطف کنند میزان واقعی خط فقر را تعیین و صادقانه اعلام نمایند تا مردم بتوانند تصویر درستی از زندگی خود را داشته باشند و تکلیف برنامهریزیهای خود را بدانند.
هر ماه 310 هزار تومان بیمه اختیاری پرداخت میکنم. یک مغازه خرازی در حصارک پاکدشت دارم. متأسفانه علیرغم داشتن بچههای آماده ازدواج و ازدواجکرده، نه سبد کالایی به ما تعلق گرفت و نه سهام عدالت، چرا؟!
یکی از مرفهان بیدرد مدعی اصلاحطلبی گفته نبایدگذاشت اوضاع به قبل از آقای روحانی برگردد! معنی این حرف این است که نباید اجازه داد برای دو میلیون مردم مستأجر مسکن مهر ساخته شود و مردم نسبت به آینده امیدوار بشوند. هدف اصلاحطلبان این است که اشراف 4 درصدی جامعه برای همیشه به 96 درصد مردم حاکمیت داشته باشند و آنها را تا مرحله افلاس کامل ببرند.
ای صاحبان تریبون که چوب حراج به ارزشهای انقلاب زدهاید! شما شرمنده خون بیش از 200 هزار شهید شدید. حجاب و عفاف را به سخره نگیرید، آب به آسیاب دشمن نریزید و با سخنان هنجارشکنانه نمک به زخم اهل ایمان نزنید! برای نابسامانیهای اقتصادی و فرهنگی چارهای کنید. هفته گذشته مسئولان امر اعلام کردند در ماه گذشته میزان سرقت 60 درصد افزایش یافته است. این اخبار فاجعه است، بیدار شوید!
برای اطلاع برخی از دولتمردان بنویسید زمستان خواهد رفت و روسیاهی به زغال میماند. غرض اینکه حاشیهسازی آنان برای ایجاد دوقطبی در جامعه به جایی نخواهد رسید. ضمنا بدانند که توهین به شعور ملت گناهی نابخشودنی است که بیجواب نخواهد ماند.
عدم حمایت بسیاری از سلبریتیها یعنی هنرمندنماها از خانم مرضیه هاشمی مجری شبکه پرستیوی صدا و سیما و محکوم نکردن اقدام غیرقانونی آمریکا در برخورد زشت با این خبرنگار ادعای دفاع از حقوق بشر این جماعت بیمایه را کاملا زیرسؤال برد و هویت واقعیشان را برملا ساخت.
همانطور که بانک مرکزی تصمیم گرفت نظارت مستقیمی روی معاملات ارزی و... داشته باشد باید همین طرح را در خصوص مسکن اجرا کنند تا دست واسطهها و دلالان از این بازار قطع شود. اهمیت این موضوع بدین خاطر است که این بازار حداقل 40 درصد مردم را درگیر خود میکند. همانند به هم ریختن بازار خودرو که با واکنشهایی سریع از سوی جامعه پاسخ داده میشود. آیا نباید نظارت جدیتری بر عملکرد برخی از بنگاههای املاک بشود؟
کل مسیر بلوار تاسیسات نفتی ری محل تجمع نخالهها شده و چهره زشتی از این منطقه نفتی ایجاد کرده است. چرا هیچکس مسئولیت جمعآوری آنها را برعهده نمیگیرد؟ سالهاست بوی تعفن آن باقی است و اهالی را آزار میدهد.
برادرم به بیماری سرطان مغز و استخوان مبتلا شده متاسفانه بیمارستان شریعتی تهران در مورد معرفینامه برای دریافت ارز دولتی به منظور گرفتن نمونه مغز و استخوان از خارج از کشور همکاری و مساعدت نمیکند ولی ارز دولتی برای وارد کردن اجناس بنجل خارجی به داخل کشور وجود دارد. چرا؟
چرا اینقدر تفاوت حقوق بین شاغلین و بازنشستگان زیاد است؟ آیا این یکسانسازی بالاخره اجرایی میشود یا خیر؟
وزیر ارتباطات گفتند که پیامکهای تبلیغاتی را که برای مشترکین ایجاد مزاحمت کند را قطع میکنیم، به ایشان عرض میکنم که هرچند وقت یک بار چنین سخنانی را از سوی مسئولین شاهد هستیم اما چیزی که عیان است ادامه ارسال پیامکهای تبلیغاتی است که مردم را آزار میدهد.
خواهش میکنم مسئولان کمی به فکر بازنشستگان باشند به ویژه بازنشستگانی که چند جوان بیکار در منزل دارند و خود هم دچار بیماریهای گوناگون هستند. سالی چند بار قرار است قیمت اجناس افزایش یابد؟ مگر سالی چند بار دولت حقوق ما را افزایش میدهد؟! بیماران سرطانی پس از شیمی درمانی باید تغذیه مناسب داشته باشند و الا باید در بیمارستان بستری شوند! با کدام تغذیه؟!
در جامعه ما برای برخی رشتههای دانشگاهی امیدی از نظر تامین شغلی و کار و خدمت پس از فارغالتحصیلی نمیرود. صرف وقت و هزینه در این رشتهها بینتیجه است. به نظر میرسد مسئولان وزارت آموزش و پرورش و علوم چنین رشتههای تحصیلی را حذف کنند، بهتر است.
سازمان تامین اجتماعی یک شماره تلفن برای پیگیری افرادی که تا به حال بسته حمایتی 200 هزار تومانی را نگرفته اعلام کرده است که در طول شبانهروز اشغال است. و متاسفانه جواب نمیدهد!
مرکز آمار نرخ تورم را 26 درصد اعلام کرده است در حالی که بسیاری از اجناس 3-4 برابر با افزایش قیمت روبهرو شدهاند، ولی افزایش حقوقها در سال یک بار آن هم 7 تا 10 درصد بوده است. بعد از 40 سال خدمت و بازنشستگی با 2 میلیون حقوق چه کنیم؟
در گذشته روی فیش فرهنگیان و بازنشستگان آموزش و پرورش مبلغی را که به عنوان حق بیمه و صندوق ذخیره کسر میشد، درج میکردند اما مدتهاست که با عدم درج آن ابهامات زیادی برای بازنشستگان پدید آوردهاند. از مسئولین تقاضا دارم این دغدغهها را از بین ببرند.