محور توجهها و نگاهها در شست و هشتمین دوره از نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، به نزدیکی روابط ایالات متحده با ایران بود که با مکالمه تلفنی دو رئیس جمهوری امریکا و ایران به اوج خود رسید. به این موضوع توافق میان مسئولان بلندپایه امور خارجه دو کشور و دیدار با یکدیگر که برای نخستین بار از سال ۱۹۷۹ تا کنون انجام می شد را نیز باید افزود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگا خبری شهدای ایران؛ به نقل از الحیات در ادامه نوشت: واقعیت این است که تماسهای مسئولان دو طرف چیز تازهای نیست اما هیچ گاه علنی و در حد یک نشست نبوده است. از زمان اشغال عراق و افزایش نفوذ ایران در این کشور عربی واشنگتن درک کرد که تا چه اندازه به تفاهم با ایران نیاز دارد تا بتواند زمینههای موفقیت خود در عرصه سیاسی عراق را فراهم کند و بتواند به طور کامل نیروهای خود را از عراق خارج کند بدون این که حادثهای رخ دهد یا این که این کشور از سوی عناصر تندروی اسلامی وارد جنگ داخلی شود، و این که تندروها بتوانند در میان جریانهای سنی عراق صاحب پایگاه شوند. در آن موقع واشنگتن فهمید که باید با تهران به تفاهم برسد.
واشنگتن اکنون نیز به این درک رسیده که با ایران باید به همکاری عمیق بر سر بسیاری از مسائل در آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان و حتی در سوریه برسد.
بر کسی پوشیده نیست که کاخ سفید فعلی تمایل چندان به سیاست زور در روابط بین المللی ندارد و این مساله سبب شود تا بحثهای بسیاری درباره چگونگی رسیدن به راهحلهای دیپلماتیک یا استفاده از قدرت نرم یا ابزارهای اقتصادی برای تحقق اهداف سیاست خارجی در بگیرد، به ویژه که تماس میان دو طرف یا تاثیر مستقیم بر یکدیگر خطر وحشتناکی بر امنیت ملی امریکا محسوب نمیشود. اگر چه هشدارها به واشنگتن افزایش یافته است و هم پیمانان منطقهایاش بر سطح مطالبات خود افزودهاند و فشارهای اسرائیل بر تصمیمگیران سیاسی در امریکا به اندازهای افزایش یافته که واشنگتن فعلا مجبور شده است راه خود را در سیاست خارجی تغییر دهد و سیاستی را پیش بگیرد که مبتنی بر حل پروندههای معلق منطقهای باشد و حتی اگر لازم باشد در این رابطه به صراحت صحبت از دخالت امریکا بزند.
وضعیت اقتصادی امریکا عامل دیگری است که مانعی برای ایجاد سیاست خارجی فعال در خاورمیانه در واشنگتن میشود، جنگهای کاخ سفید جورج بوش پسر باعث تخلیه خزانه امریکا شده است و بحران اقتصاد جهانیای که بعد از آن آغاز شده فشارهای اقتصادی امریکا را تشدید کرده است. به این مساله باید این فکر استراتژیک امریکایی را که مبنای تصمیمگیران امریکایی شده است، نیز افزود و آن تطبیق سیاست مهار چین جدید است که به طور کلی همان استراتژی کلان تمرکز بر آسیا Asis Pivot که کاخ سفید سال گذشته میلادی اعلام کرد، محسوب می شود. این استراتژی هزینه های اقتصادی و سیاسی و نظامی در بر دارد که باعث می شود ایالات متحده نسبت به تعهدات خود در قبال خاورمیانه و تلاش برای جلب دوستان تجدید نظر کند و حتی از این فراتر باید به جای ایجاد دشمنان تازه به فکر کنار آمدن با دشمنانش بیفتد. شاید بتوان گفت که امضای همکاری های کامل نظامی با ژاپن که هفته گذشته انجام شد دلیل روشنی است بر تمرکز امریکا به آسیای شرقی.
درباره ایران، باید گفت که این کشور تلاش های تازه ای را برای بهبود روابط خود با جامعه جهانی و ترمیم آن بعد از ۸ سال رکود و تخریب روابطی که در دوران احمدی نژاد داشت، آغاز کرده است، در همین راستا شاهد بهبود روشن روابط منطقه ای و بین المللی ایران بوده ایم. تحریم های اقتصادی نیز در افزایش فشارهای داخلی ایران تاثیر به سزایی داشته به گونه ای که شاهد افزایش نرخ بیکاری و تورم بوده ایم. اگر چه ایران هم زمان از توسعه دایره نفوذ منطقه ای خود دست بر نداشته و همچنان به فکر جذب هم پیمانان جدید در منطقه است.
با وجود این که عوامل بسیاری برای وجود اختلاف میان تهران و واشنگتن وجود دارد اما با این حال تصمیم گیران سیاسی در ایران درک می کنند که فرصت های بزرگی برای همکاری میان ایران و غرب وجود دارد.
در عین حال نگرانی بین المللی از برنامه هسته ای ایران و شکست در رسیدن به توافقی با جامعه جهانی بر سر این مساله نیز باعث شده است تا فرصتی به ایران داده شود تا بتواند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهد، این مساله عامل دیگری است که سبب شده تا قدرتهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا به فکر نزدیکی به ایران بیفتند.
با وجود این که عوامل بسیاری برای وجود اختلاف میان تهران و واشنگتن وجود دارد اما با این حال تصمیمگیران سیاسی در ایران درک میکنند که فرصتهای بزرگی برای همکاری میان ایران و غرب وجود دارد، آنها بیشتر بر روی ایجاد شکاف در روابط بینالمللی با امریکا حساب کردهاند و امیدوارند که تصمیمگیران سیاسی امریکا عقلانیت بیشتری صرف کرده و تعامل بیشتری با پروندههای مشکلزای موجود در منطقه داشته باشند.
با وجود گشایش ابتدایی در روابط بینالمللی با ایران که در سازمان ملل دادیم، در روزهای آینده شاهد حوادث بیشتری خواهیم بود که بازگوکننده نگرش جدید ایرانیها خواهد بود. نشانههایی که در این زمینه وجود دارد، بازگوکننده آن است که هر کدام از دو کشور به یکدیگر نیاز دارند و فرصتهای تفاهم و گفت وگو بسیار بیشتر از فرصتهای رویارویی است. این مساله سبب میشود تا بگوییم که ایران به شکل گستردهتری بر توانایی خود برای مانور با قدرتهای بزرگ حساب کرده که با توجه به روابط حسنهاش با روسیه و چین و بهبودی امیدوارکنندهای که در روابطش با امریکا به وجود آمده است میتوان گفت که این مساله در نهایت به سود خاورمیانه تمام خواهد شد و باعث میشود تا روابط ایران با کشورهای منطقه نیز بهبود یابد.