شهدای ایران: «بیست و سه نفر» عنوان فیلمی است که جدیدترین محصول سازمان هنریرسانهای اوج به شمار میرود. این اثر سینمایی روایــت گروهــی از رزمنــدگان نوجــوان ایرانــی به کارگردانی مهدی جعفری اســت کــه در جریــان جنــگ ایــران و عــراق در ســال 1361 بــه اســارت نیروهــای عراقــی درآمدنــد.
مهدی جعفری پیش از این مستند «23 نفر و آن یک نفر» را تولید کرده بود که جزء اولین آثار در معرفی نوجوانان حاضر در جنگ بود.
این گروه کم سن و سال بین 13 تا 17 سال سن داشتند در اردیبهشت 1361 در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.
صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر سعی میکند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهرهبرداری تبلیغاتی کند و دستور میدهد که آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند.
در دیداری که این نوجوانان با شخص اول کشور عراق صدام حسین داشتند وی سعی میکند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آنها احساس همدردی کند و به دختر کوچکش «حلا» میگوید که شاخه گلهایی را به آنها بدهد و بعد با آنها عکس یادگاری میگیرد و میگوید که بزودی با موافقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ آنها را به ایران برمیگرداند.
مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلمها و عکسهایی از آنها منتشر میکنند و در تیتر روزنامههای عراق جمله معروف صدام را مینویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچههای دنیا بچههای ما هستند.
این 23 نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا میکنند تا به جمع دیگر اسیران بازگردند. آنها در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود میرسند ولی تا روز 26 مرداد 1369 در اسارت میمانند.
برای اطلاعات بیشتر از زوایای واقعی این ماجرا به سراغ حسن مستشرق یکی از شخصیتهای واقعی این داستان میرویم.
وی که خود را اهل مازندران و شهر ساری معرفی میکند، میگوید: من در سن 16 سالگی به جبهه رفتم و در سن 17 سالگی به اسارت نیروی بعث عراق درآمدم که سرانجام پس از 8 سال در سن 26 سالگی به کشور عزیزمان ایران بازگشتم.
مستشرق یکی از قهرمانان این جمع 23 نفره که پس از گذشت چند دهه، طی فیلمی بخشی از رشادتهای آنان به تصویر کشیده شده است؛ هم اکنون جانبازی 70 درصد است که یک دفتر زیارتی دارد و به گفته خودش، کارمند دولت هم نیست.
حسن مستشرق یکی از 23 رزمنده نوجوانی است که قبل از آزادسازی خرمشهر توسط نیروی عراقی دستگیر شده بودند و حالا سرگذشتشان دستمایه ساخت فیلمی با عنوان «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری شده است.
وی در خصوص این فیلم و موضوعی که در این فیلم به آن اشاره شده است؛ اظهار کرد: این فیلم درباره من یا فردی نیست، از اسم هیچکسی استفاده نشده است، حول یک قهرمان هم نمیچرخد؛ بلکه این فیلم، تلفیقی از تمام بچههاست و به روایت هر 23 نفر میپردازد.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: این فیلم، یک قهرمان ندارد، بلکه 23 قهرمان دارد و به بیان زندگی و دلاوریهای هر 23 نفر این داستان میپردازد.
مستشرق با بیان اینکه کتاب 23 نفر کامل نیست؛ افزود: احمد یوسفزاده این کتاب را به زعم خودش نوشت و مستندی که قبلا مهدی جعفری در اینباره ساخته است، کامل و مستند است که به زوایای گوناگون این ماجرا پرداخته است.
وی ادامه داد: این فیلم بر میگردد به زمانی که جریان آزادسازی خرمشهر اتفاق افتاد و شکست سنگینی که صدام در این نبرد خورده بود که در آن زمان جمعی از رزمندگان ایرانی نیز اسیر شده بودند که این 23 نفر رزمنده نوجوان نیز در میان این اسرا بودند.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس بیان کرد: صدام و دولت بعث میخواست از این اسرای نوجوان، برای تخریب کشور و امام(ره) سوءاستفاده کند و با تبلیغات منفی، اعلام کند که امام و انقلاب، بچهها را به جبهه میفرستند، نیرو ندارند، بچهها را به زور به جنگ میفرستند و اینگونه میخواستند با ضربه به جمهوری اسلامی، بخشی از شکست خودشان را بپوشانند و به کشور ضربه بزنند.
این قهرمان مازندرانی فیلم 23 نفر که این فیلم به روایت اسارت او و سایر رفقای همرزمش پرداخته است، اضافه کرد: زمانی که استغفارات آمدند و جمعی از این بچهها را جدا کردند تا اعلام کنند که ما میخواهیم این بچهها را با اسرای عراقی تعویض کنیم و به نوعی، چهره خود را در جهان محبوب کنند به زمانی بر میگشت که آنها در عملیات بیتالمقدس شکست سنگینی خورده بودند و در پی نواختن ساز صلح بودند تا با بردن افکار به سمت این ماجرا، پس از تجدید قوا دوباره عملیات کنند و این در حالی بود که ایران در این عملیات در مقابل 25 هزار اسیری که گرفته بود، تعداد اسرایش به 800 نفر هم نمیرسید.
مستشرق در پاسخ به این سوال که فیلم چه چیزی را به مخاطب خود ارائه میکند؛ مطرح کرد:این فیلم در مجموع، یک سری از زجرهایی که این رزمندگان در استغفارات کشیدند را نشان میدهد.
وی افزود: آنها در ادامه این ماجرا به ما گفتند شما را به ایران میفرستیم؛ ما شما را دوست داریم اما ما در زندان مخوف استغفارات بودیم؛ زندانی که انواع و اقسام شکنجههای سخت و طاقت فرسا را بدنبال داشت.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس یادآور شد: ما در ان برهه از زمان حتی به دیدار صدام رفتیم، در حالیکه که حتی قبلا نه دیده بودیمش و نه میشناختیم و وقتی گفتند او صدام است واقعا هم تعجب کرده بودیم و هم کمی ترسیده بودیم که او به گفت: " من شما را به ایران میفرستم" اما ما را دوباره به استغفارات فرستادند و پس از 70 روز ماندن در استغفارات، ما را به شرق بغداد و پادگان الرشید منتقل کردند و از آنجا هم پس از مدتی ما را به اردوگاه فرستادند و از آنجا هم پس از 6 ماه، مجددا به استغفارات بازگرداندند و پس از آن موضوع فرستادن ما به فرانسه و انتقال ما از آنجا به کشور پیش آمد که حواشی خاص خودش را بدنبال داشت.
یکی از قهرمانان این جمع 23 نفره که پس از چند دهه، رشادت آنان در جشنواره فیلم فجر به معرض نمایش درآمده است؛ با بیان اینکه وقتی فهمیدیم آنها با اعزام ما به فرانسه، قصد تبلیغات منفی بر علیه کشور را دارند، با هم به شور نشستیم و تصمیم گرفتیم که همگی اعتصاب کنیم؛ مطرح کرد: آن زمان اگر بنا بود صلیب سرخ اسرا را ببیند و اقدامی انجام شود، از آنکارا انجام میشد و وقتی موضوع اعزام ما به فرانسه مطرح شد، فهمیدیم که قرار است ما را به منافقین تحویل دهند و اینگونه بود که ما اعتصاب کردیم، غذا نخوردیم و این موجب شد که شکنجههای بسیاری را ببینیم اما بچهها موافقت نکردند که به فرانسه بروند و گفتیم اگر ما را به فرودگاه ببرید اغتشاش میکنیم و ما نمیخواهیم اینگونه و با تبلیغات منفی بر علیه کشورمان و سوء استفاده از ما به ایران بر گردیم.
مستشرق افزود: در آن زمان چند تا از بچهها، حالشان وخیم شد و راهی بیمارستان شدند و از آنجا که اسامی ما به دلیل رسانهای شدن موضوع در لیست صلیب سرخ قرار گرفته بود، خوشبختانه منجر به شهادت کسی نشد.
وی تصریح کرد: اینگونه بود که ما، 8 سال اسارت را به جان خریدیم اما زیر بار حرف آنها نرفتیم تا به عزت و عظمت کشورمان، لطمهای وارد نشود.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سوال که نوجوانان این فیلم چه پیامی را میخواهند به نوجوانان حال حاضر کشورمان بدهند؛ گفت: صبر و استقامت پیام اصلی این فیلم بود، ما تا آخرین لحظه مقاومت کردیم، ایستادگی کردیم اما تن به ذلت ندادیم.
مستشرق تأکید کرد: این فیلم به عقیده من کامل نیست؛ چرا که یک فیلم 90 دقیقهای نمیتواند یک واقعه چند ساله را به تصویر بکشد؛ لذا من اینجا میگویم که برای نوجوانان و جوانان ما خوب است که بدانند که جنگ فقط در جبهه نبود و میشود حتی در دل دشمن و بدون اسلحه با اتحاد، وحدت، وطن پرستی، استقامت، حفظ آرمانها و عدم خیانت به کشور هم جنگید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از آن جمع 23 نفره هنوز با کسی هم ارتباط دارید؛ بیان کرد: از این جمع 23 نفره، جز عباس سعادت که اهل کرمان بود و فوت کرد؛ مابقی همگی در جشنواره بودیم و هنوزم که هنوزه با هم رفتوآمد داریم؛ با هم در تماس هستیم، خانوادگی با هم رفتوآمد داریم و چندی پیش در برنامه ماه عسل هم گرد هم جمع شده بودیم.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سوال خبرنگار ما که در این فیلم جدا از ماجرای خاص و داستان متفاوت این فیلم اما به نظر میرسد که آنگونه که باید شکنجه و آزارهای طاقت فرسا و سخت نیروهای بعث و استغفارات به اسرای ما در دوران اسارت به تصویر کشیده نشده است؛ با بیان اینکه حرف دل ما را درباره این فیلم زدید؛ عنوان کرد: این فیلم، 50 درصد از واقعیتها را نشان داد، خیلی از سختیها را نشان نداد، حال چه مبنای سینمایی داشت نمیدانم اما مستند 23 نفر به کارگردانی خود آقای جعفری، کاملا همه واقعیتها را در این باره گفته است.
مستشرق در پایان متذکر شد: در این فیلم تنها 20 درصد از استغفارات به تصویر کشیده شد و فکر کنید وقتی کسی وارد استغفارات میشد در سر درب آن نوشته شده بود که انسانی که وارد اینجا میشود به گونهای دیگر خارج میشود و واقعا وقتی کسی وارد استغفارات میشد به لحاظ جسمی، روحی و فکری تغییر پیدا میکرد و آنقدر شکنجههای سخت و طاقت فرسایی داشت که از هر رزمندهای بپرسید میگوید که بدترین جا در دوران اسارت بود و حال این بچهها طی این دوران، با وجود سن کم، تن به ذلت ندادند و پای آرمانهایشان با امام و انقلاب ایستادند.
آنچه باید گفت آن است که در این فیلم شما با یک داستان تکراری و یا کلیشهای مواجه نیستید، در این فیلم خبری از مردانی با بازوان قوی و یا قهرمان افسانهای نیست؛ از برخی الفاظ و واژههای مرسوم هم خبری نیست، داستان روایت واقعی و اورجینال، 23 نوجوانی است که پای ساخت این فیلم حاضر بودند و این فیلم زاییده تفکرات و یا برداشتهای نویسنده نیست و در یک کلمه، این ماجرا به یک فیلمنامه و نمایش یک فیلم خلاصه نمیشود؛ بلکه روایت واقعی دوران اسارت 23 نوجوان ایرانی است که میتواند شما را براحتی با همه سادگیاش و دور از تمام قالبهای تکراری با خود همراه کند.
درسهای آن روز نوجوانان ما هنوز برای جوانان و نوجوانان امروز ما قابل تکرار و آموختنی است و میشود از آن بسیار چیزها آموخت و تاریخ ساز شد...
مهدی جعفری پیش از این مستند «23 نفر و آن یک نفر» را تولید کرده بود که جزء اولین آثار در معرفی نوجوانان حاضر در جنگ بود.
این گروه کم سن و سال بین 13 تا 17 سال سن داشتند در اردیبهشت 1361 در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.
صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر سعی میکند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهرهبرداری تبلیغاتی کند و دستور میدهد که آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند.
در دیداری که این نوجوانان با شخص اول کشور عراق صدام حسین داشتند وی سعی میکند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آنها احساس همدردی کند و به دختر کوچکش «حلا» میگوید که شاخه گلهایی را به آنها بدهد و بعد با آنها عکس یادگاری میگیرد و میگوید که بزودی با موافقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ آنها را به ایران برمیگرداند.
مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلمها و عکسهایی از آنها منتشر میکنند و در تیتر روزنامههای عراق جمله معروف صدام را مینویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچههای دنیا بچههای ما هستند.
این 23 نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا میکنند تا به جمع دیگر اسیران بازگردند. آنها در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود میرسند ولی تا روز 26 مرداد 1369 در اسارت میمانند.
برای اطلاعات بیشتر از زوایای واقعی این ماجرا به سراغ حسن مستشرق یکی از شخصیتهای واقعی این داستان میرویم.
وی که خود را اهل مازندران و شهر ساری معرفی میکند، میگوید: من در سن 16 سالگی به جبهه رفتم و در سن 17 سالگی به اسارت نیروی بعث عراق درآمدم که سرانجام پس از 8 سال در سن 26 سالگی به کشور عزیزمان ایران بازگشتم.
مستشرق یکی از قهرمانان این جمع 23 نفره که پس از گذشت چند دهه، طی فیلمی بخشی از رشادتهای آنان به تصویر کشیده شده است؛ هم اکنون جانبازی 70 درصد است که یک دفتر زیارتی دارد و به گفته خودش، کارمند دولت هم نیست.
حسن مستشرق یکی از 23 رزمنده نوجوانی است که قبل از آزادسازی خرمشهر توسط نیروی عراقی دستگیر شده بودند و حالا سرگذشتشان دستمایه ساخت فیلمی با عنوان «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری شده است.
وی در خصوص این فیلم و موضوعی که در این فیلم به آن اشاره شده است؛ اظهار کرد: این فیلم درباره من یا فردی نیست، از اسم هیچکسی استفاده نشده است، حول یک قهرمان هم نمیچرخد؛ بلکه این فیلم، تلفیقی از تمام بچههاست و به روایت هر 23 نفر میپردازد.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: این فیلم، یک قهرمان ندارد، بلکه 23 قهرمان دارد و به بیان زندگی و دلاوریهای هر 23 نفر این داستان میپردازد.
مستشرق با بیان اینکه کتاب 23 نفر کامل نیست؛ افزود: احمد یوسفزاده این کتاب را به زعم خودش نوشت و مستندی که قبلا مهدی جعفری در اینباره ساخته است، کامل و مستند است که به زوایای گوناگون این ماجرا پرداخته است.
وی ادامه داد: این فیلم بر میگردد به زمانی که جریان آزادسازی خرمشهر اتفاق افتاد و شکست سنگینی که صدام در این نبرد خورده بود که در آن زمان جمعی از رزمندگان ایرانی نیز اسیر شده بودند که این 23 نفر رزمنده نوجوان نیز در میان این اسرا بودند.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس بیان کرد: صدام و دولت بعث میخواست از این اسرای نوجوان، برای تخریب کشور و امام(ره) سوءاستفاده کند و با تبلیغات منفی، اعلام کند که امام و انقلاب، بچهها را به جبهه میفرستند، نیرو ندارند، بچهها را به زور به جنگ میفرستند و اینگونه میخواستند با ضربه به جمهوری اسلامی، بخشی از شکست خودشان را بپوشانند و به کشور ضربه بزنند.
این قهرمان مازندرانی فیلم 23 نفر که این فیلم به روایت اسارت او و سایر رفقای همرزمش پرداخته است، اضافه کرد: زمانی که استغفارات آمدند و جمعی از این بچهها را جدا کردند تا اعلام کنند که ما میخواهیم این بچهها را با اسرای عراقی تعویض کنیم و به نوعی، چهره خود را در جهان محبوب کنند به زمانی بر میگشت که آنها در عملیات بیتالمقدس شکست سنگینی خورده بودند و در پی نواختن ساز صلح بودند تا با بردن افکار به سمت این ماجرا، پس از تجدید قوا دوباره عملیات کنند و این در حالی بود که ایران در این عملیات در مقابل 25 هزار اسیری که گرفته بود، تعداد اسرایش به 800 نفر هم نمیرسید.
مستشرق در پاسخ به این سوال که فیلم چه چیزی را به مخاطب خود ارائه میکند؛ مطرح کرد:این فیلم در مجموع، یک سری از زجرهایی که این رزمندگان در استغفارات کشیدند را نشان میدهد.
وی افزود: آنها در ادامه این ماجرا به ما گفتند شما را به ایران میفرستیم؛ ما شما را دوست داریم اما ما در زندان مخوف استغفارات بودیم؛ زندانی که انواع و اقسام شکنجههای سخت و طاقت فرسا را بدنبال داشت.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس یادآور شد: ما در ان برهه از زمان حتی به دیدار صدام رفتیم، در حالیکه که حتی قبلا نه دیده بودیمش و نه میشناختیم و وقتی گفتند او صدام است واقعا هم تعجب کرده بودیم و هم کمی ترسیده بودیم که او به گفت: " من شما را به ایران میفرستم" اما ما را دوباره به استغفارات فرستادند و پس از 70 روز ماندن در استغفارات، ما را به شرق بغداد و پادگان الرشید منتقل کردند و از آنجا هم پس از مدتی ما را به اردوگاه فرستادند و از آنجا هم پس از 6 ماه، مجددا به استغفارات بازگرداندند و پس از آن موضوع فرستادن ما به فرانسه و انتقال ما از آنجا به کشور پیش آمد که حواشی خاص خودش را بدنبال داشت.
یکی از قهرمانان این جمع 23 نفره که پس از چند دهه، رشادت آنان در جشنواره فیلم فجر به معرض نمایش درآمده است؛ با بیان اینکه وقتی فهمیدیم آنها با اعزام ما به فرانسه، قصد تبلیغات منفی بر علیه کشور را دارند، با هم به شور نشستیم و تصمیم گرفتیم که همگی اعتصاب کنیم؛ مطرح کرد: آن زمان اگر بنا بود صلیب سرخ اسرا را ببیند و اقدامی انجام شود، از آنکارا انجام میشد و وقتی موضوع اعزام ما به فرانسه مطرح شد، فهمیدیم که قرار است ما را به منافقین تحویل دهند و اینگونه بود که ما اعتصاب کردیم، غذا نخوردیم و این موجب شد که شکنجههای بسیاری را ببینیم اما بچهها موافقت نکردند که به فرانسه بروند و گفتیم اگر ما را به فرودگاه ببرید اغتشاش میکنیم و ما نمیخواهیم اینگونه و با تبلیغات منفی بر علیه کشورمان و سوء استفاده از ما به ایران بر گردیم.
مستشرق افزود: در آن زمان چند تا از بچهها، حالشان وخیم شد و راهی بیمارستان شدند و از آنجا که اسامی ما به دلیل رسانهای شدن موضوع در لیست صلیب سرخ قرار گرفته بود، خوشبختانه منجر به شهادت کسی نشد.
وی تصریح کرد: اینگونه بود که ما، 8 سال اسارت را به جان خریدیم اما زیر بار حرف آنها نرفتیم تا به عزت و عظمت کشورمان، لطمهای وارد نشود.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سوال که نوجوانان این فیلم چه پیامی را میخواهند به نوجوانان حال حاضر کشورمان بدهند؛ گفت: صبر و استقامت پیام اصلی این فیلم بود، ما تا آخرین لحظه مقاومت کردیم، ایستادگی کردیم اما تن به ذلت ندادیم.
مستشرق تأکید کرد: این فیلم به عقیده من کامل نیست؛ چرا که یک فیلم 90 دقیقهای نمیتواند یک واقعه چند ساله را به تصویر بکشد؛ لذا من اینجا میگویم که برای نوجوانان و جوانان ما خوب است که بدانند که جنگ فقط در جبهه نبود و میشود حتی در دل دشمن و بدون اسلحه با اتحاد، وحدت، وطن پرستی، استقامت، حفظ آرمانها و عدم خیانت به کشور هم جنگید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از آن جمع 23 نفره هنوز با کسی هم ارتباط دارید؛ بیان کرد: از این جمع 23 نفره، جز عباس سعادت که اهل کرمان بود و فوت کرد؛ مابقی همگی در جشنواره بودیم و هنوزم که هنوزه با هم رفتوآمد داریم؛ با هم در تماس هستیم، خانوادگی با هم رفتوآمد داریم و چندی پیش در برنامه ماه عسل هم گرد هم جمع شده بودیم.
این رزمنده و اسیر دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سوال خبرنگار ما که در این فیلم جدا از ماجرای خاص و داستان متفاوت این فیلم اما به نظر میرسد که آنگونه که باید شکنجه و آزارهای طاقت فرسا و سخت نیروهای بعث و استغفارات به اسرای ما در دوران اسارت به تصویر کشیده نشده است؛ با بیان اینکه حرف دل ما را درباره این فیلم زدید؛ عنوان کرد: این فیلم، 50 درصد از واقعیتها را نشان داد، خیلی از سختیها را نشان نداد، حال چه مبنای سینمایی داشت نمیدانم اما مستند 23 نفر به کارگردانی خود آقای جعفری، کاملا همه واقعیتها را در این باره گفته است.
مستشرق در پایان متذکر شد: در این فیلم تنها 20 درصد از استغفارات به تصویر کشیده شد و فکر کنید وقتی کسی وارد استغفارات میشد در سر درب آن نوشته شده بود که انسانی که وارد اینجا میشود به گونهای دیگر خارج میشود و واقعا وقتی کسی وارد استغفارات میشد به لحاظ جسمی، روحی و فکری تغییر پیدا میکرد و آنقدر شکنجههای سخت و طاقت فرسایی داشت که از هر رزمندهای بپرسید میگوید که بدترین جا در دوران اسارت بود و حال این بچهها طی این دوران، با وجود سن کم، تن به ذلت ندادند و پای آرمانهایشان با امام و انقلاب ایستادند.
آنچه باید گفت آن است که در این فیلم شما با یک داستان تکراری و یا کلیشهای مواجه نیستید، در این فیلم خبری از مردانی با بازوان قوی و یا قهرمان افسانهای نیست؛ از برخی الفاظ و واژههای مرسوم هم خبری نیست، داستان روایت واقعی و اورجینال، 23 نوجوانی است که پای ساخت این فیلم حاضر بودند و این فیلم زاییده تفکرات و یا برداشتهای نویسنده نیست و در یک کلمه، این ماجرا به یک فیلمنامه و نمایش یک فیلم خلاصه نمیشود؛ بلکه روایت واقعی دوران اسارت 23 نوجوان ایرانی است که میتواند شما را براحتی با همه سادگیاش و دور از تمام قالبهای تکراری با خود همراه کند.
درسهای آن روز نوجوانان ما هنوز برای جوانان و نوجوانان امروز ما قابل تکرار و آموختنی است و میشود از آن بسیار چیزها آموخت و تاریخ ساز شد...