همزمان با چهل سالگی انقلاب
اصقلاب انواع مختلفی دارد و اگر بهخوبی انجام بگیرد، تحولخواهان میتوانند از انقلاب اجتناب کنند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «سعید حجاریان»، فعال اصلاحطلب و از عاملان وضع موجود به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با یک سایت اینترنتی اصلاحطلب، با بیان اینکه مردم ایران خواهان انقلاب نیستند، گفته است: شاید بهتر باشد، مرز میان انقلاب و اصلاح را کمرنگ در نظر بگیریم و بجای آن از کلمه «اصقلاب» استفاده کنیم. اصقلاب انواع مختلفی دارد و اگر بهخوبی انجام بگیرد، تحولخواهان میتوانند از انقلاب اجتناب کنند.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به دو مقوله جمهوریت و دموکراسی در نظام جمهوری اسلامی ایران اظهار میکند: دموکراسی
مقولهای مشکک است و مراتب مختلفی دارد. امریکا، ایرلند، سوئد، پاکستان و… همگی دموکراسی هستند اما درجات مختلفی دارند. در کنار دموکراسی، ما اصطلاحاتی مانند شبهدموکراسی، نیمهدموکراسی، دموکراسی خودمانی و دموکراسی نظامی داریم و باید ببینیم هدف چیست. من معتقدم دموکراسی ممتنع نیست اما باید مشخص کنیم، «دمو» به چه کسانی اشاره دارد. وضعیت دمو در جهان به مرور تکمیل و تثبیت شد و ایران هم راهی جز این ندارد. من زمان هاشمی گفتم، اگر فقط دو نفر یعنی رئیسجمهور و رهبری عدالت سیاسی را بپذیرند، دموکراسی تمهید میشود. در آن حالت، مکلاها دیر به بازی سیاست دموکراتیک وارد میشوند اما دموکراسی بیبازگشت پدید میآید.
حجاریان میافزاید: «به باور من، حداقل مرتبه دموکراسی، ابطالپذیری و یا به تعبیری "حق عزل" است. اگر چنین نسبتی برقرار شد، دموکراسی پدید میآید و من به احقاق چنین حقی، خوشبین هستم.»
*به باور ما منظور حجاریان از حق عزل و ابطالپذیری مقوله «تجدید نظر مردم در انقلاب» و امکان عزل رهبری در فرایندهای غیر نخبگانی است.
دو مقولهای که حجاریان طی سالهای اخیر پیرامون هر دو مشخصاً صحبتهایی را ارائه کرده است.
او که معتقد است «بیاخلاقی از بالا تزریق میشود» و «جامعه ایران در شرایط عامالبلوی قرار گرفته است» پیش از این اظهار کرده بود که روش فعلی انتخاب رهبری عقلانی و حقوقی نیست!
حجاریان در تکمیل پازل تئوری خود برای طرح مسئله عزل رهبری، همچنین مدتی قبل نیز در صحبتهایی از این گفت که «ولایت فقیه» مطلقه نیست و امر مولوی (اجبار شرعی) هم ندارد.
دومین مراد حجاریان از معنای حق عزل نیز میتواند بحث تجدید نظر در انقلاب توسط مردم باشد.
مقولهای که طی ۶ سال گذشته توسط شخص او و شخص علیرضا بهشتی مطرح شده است.
حجاریان زمانی درباره این معنی نوشته بود: «تأسیس دولت بر اساس دیدگاه فلسفی "جان لاک" مبتنی بر مالکیت است. بر اساس این دیدگاه مردم حق خود را برای صیانت از حقوقشان- تا حدی که آزادی خودشان سلب شود- به حاکم واگذار میکنند؛ حالا میتوان این پرسش را مطرح کرد که اگر بخواهیم قراردادی را فسخ کنیم شرایط چگونه است؟ آیا عقد قرارداد دوطرفه است یا شروطی دارد که نمیتوان آن را فسخ کرد؟! میتوان گفت هر عقد، شروط ضمن عقد خود را دارد که طرفین آن را حین انجام قرارداد میپذیرند؛ مانند حق طلاق و حق تحصیل که زن و مرد حین عقد ازدواج لحاظ میکنند…لذا میتوان گفت تعهد به قانون اساسی شرط ضمن عقد مردم و دولت است»
صورت دیگر سخن حجاریان درباره حق عزل آنست که لطفاً اثری از ولایت فقیه و اسلام نباشد و گزینههای حاضر در سبد انتخاب مردم نیز هیچ تأثیری از اسلام و شرع نپذیرفته باشند!
جالب آنکه او و تنی دیگر از اصلاحطلبان خواستههای خود را صورت آوانگارد دموکراسی و مشروعیت نیز عنوان و صراحتاً تأکید میکنند که نظام اسلامی ایران در جمهوری ناقص و در دموکراسی و مشروعیت نیز دچار بحران است!
او در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به دو مقوله جمهوریت و دموکراسی در نظام جمهوری اسلامی ایران اظهار میکند: دموکراسی
مقولهای مشکک است و مراتب مختلفی دارد. امریکا، ایرلند، سوئد، پاکستان و… همگی دموکراسی هستند اما درجات مختلفی دارند. در کنار دموکراسی، ما اصطلاحاتی مانند شبهدموکراسی، نیمهدموکراسی، دموکراسی خودمانی و دموکراسی نظامی داریم و باید ببینیم هدف چیست. من معتقدم دموکراسی ممتنع نیست اما باید مشخص کنیم، «دمو» به چه کسانی اشاره دارد. وضعیت دمو در جهان به مرور تکمیل و تثبیت شد و ایران هم راهی جز این ندارد. من زمان هاشمی گفتم، اگر فقط دو نفر یعنی رئیسجمهور و رهبری عدالت سیاسی را بپذیرند، دموکراسی تمهید میشود. در آن حالت، مکلاها دیر به بازی سیاست دموکراتیک وارد میشوند اما دموکراسی بیبازگشت پدید میآید.
حجاریان میافزاید: «به باور من، حداقل مرتبه دموکراسی، ابطالپذیری و یا به تعبیری "حق عزل" است. اگر چنین نسبتی برقرار شد، دموکراسی پدید میآید و من به احقاق چنین حقی، خوشبین هستم.»
*به باور ما منظور حجاریان از حق عزل و ابطالپذیری مقوله «تجدید نظر مردم در انقلاب» و امکان عزل رهبری در فرایندهای غیر نخبگانی است.
دو مقولهای که حجاریان طی سالهای اخیر پیرامون هر دو مشخصاً صحبتهایی را ارائه کرده است.
او که معتقد است «بیاخلاقی از بالا تزریق میشود» و «جامعه ایران در شرایط عامالبلوی قرار گرفته است» پیش از این اظهار کرده بود که روش فعلی انتخاب رهبری عقلانی و حقوقی نیست!
حجاریان در تکمیل پازل تئوری خود برای طرح مسئله عزل رهبری، همچنین مدتی قبل نیز در صحبتهایی از این گفت که «ولایت فقیه» مطلقه نیست و امر مولوی (اجبار شرعی) هم ندارد.
دومین مراد حجاریان از معنای حق عزل نیز میتواند بحث تجدید نظر در انقلاب توسط مردم باشد.
مقولهای که طی ۶ سال گذشته توسط شخص او و شخص علیرضا بهشتی مطرح شده است.
حجاریان زمانی درباره این معنی نوشته بود: «تأسیس دولت بر اساس دیدگاه فلسفی "جان لاک" مبتنی بر مالکیت است. بر اساس این دیدگاه مردم حق خود را برای صیانت از حقوقشان- تا حدی که آزادی خودشان سلب شود- به حاکم واگذار میکنند؛ حالا میتوان این پرسش را مطرح کرد که اگر بخواهیم قراردادی را فسخ کنیم شرایط چگونه است؟ آیا عقد قرارداد دوطرفه است یا شروطی دارد که نمیتوان آن را فسخ کرد؟! میتوان گفت هر عقد، شروط ضمن عقد خود را دارد که طرفین آن را حین انجام قرارداد میپذیرند؛ مانند حق طلاق و حق تحصیل که زن و مرد حین عقد ازدواج لحاظ میکنند…لذا میتوان گفت تعهد به قانون اساسی شرط ضمن عقد مردم و دولت است»
صورت دیگر سخن حجاریان درباره حق عزل آنست که لطفاً اثری از ولایت فقیه و اسلام نباشد و گزینههای حاضر در سبد انتخاب مردم نیز هیچ تأثیری از اسلام و شرع نپذیرفته باشند!
جالب آنکه او و تنی دیگر از اصلاحطلبان خواستههای خود را صورت آوانگارد دموکراسی و مشروعیت نیز عنوان و صراحتاً تأکید میکنند که نظام اسلامی ایران در جمهوری ناقص و در دموکراسی و مشروعیت نیز دچار بحران است!