با تعبیر فرخ نژاد، قذافی حکومتی بهتر از حاکم دوبی داشته، چرا که رشد اقتصادی لیبی در سالهای پیش از سقوطش خیره کننده بود و سالیانه تا ده درصد افزایش تولید ناخالص ملی داشت که صادرات نفت تنها تشکيل دهنده 30 درصد درآمد ناخالص ملی کشور شده بود. با این اوصاف باید پرسید چرا فرخ نژاد از حاکمی چون قذافی که به فکر دنیای مردمش بود، اما همچون حاکم لیبی به ناموس خودی و همسایه رحم نمیکرد، قدردانی نمیکند؟!
به گزارش شهدای ایران؛ حمید فرخ نژاد در حالی با ادبیاتی تملقآمیز به سراغ شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس رفته و حاکم دوبی را بهترین الگو برای نوع مدیریت حکام ایران خوانده که شق مقابل چنین تعبیری، عملاً تحقیر ایرانیها است؛ ادبیاتی که با استقبال رسانههای عربی از جمله رسانههای خاندان آل سعود همراه شد و نشان داد یک سلبریتی در شرایطی که امارات شمشیر را برای ایران از رو بسته، در زمین دشمن مردمِ ایران نقش آفرینی کند.
«ميون اينهمه شيخ كه توي مملكتمون شبانه روز تلاش ميكنن تا اخرت و اون دنيامون رو بسازن، كاش يه شيخ محمد بن راشد داشتيم كه اين دنيامونو ميساخت. حياك. پي نوشت: مش غول ضمبه هركي برداشت بد كنه!»
این جملات حمید فرخ نژاد است که به همراه تصویری از شيخ محمد بن راشد حاکم دوبی منتشر کرده است. فرخ نژاد پیش از این در فیلم سینمایی «لاتاری» دیالوگهایی صد در صد خلاف این را میگفت و برجها و ساختار امارات را نمایشی میخواند اما به نظر میرسد به آن نقش اعتقادی نداشته و صرفاً برای تامین آن ده هزار دلاری که باید ماهیانه به آمریکا بفرستد آن نقش را بازی کرده است.
ادبیات تملقآمیز حمید فرخنژاد خطاب به حاکم دوبی نیز اگر در راستای ایفای یک نقش و دریافت دستمزد از محمد بن راشد حاکم دوبی باشد، به عنوان آثارِ نیازمندی به دلار قابل فهم است اما حتی در این صورت نیز قابل پذیرش نیست! البته بعید نیست پس از سخنان فرخ نژاد و پوششی که برخی رسانههای عربی از جمله العربیه به نشانه استقبال از این ادبیات تحقیرآمیز نسبت به حکام ایران داشت، به این بازیگر صله بدهد و از زحماتش برای معرفی حاکم دوبی به مردم ایران به عنوان «حاکم تراز» بدین شکل قدردانی کند.
این رسم معمول اعراب است که به مداحان صله میدهند و چه بسا با دریافت این صله، مشکل فرخ نژاد برای ارسال ماهیانه ده هزار دلار به آمریکا برطرف شود اما بیشک از کنار ادبیات تحقیرآمیز فرخنژاد نمیتوان به سادگی باید عبور کرد. واقعیت آن است که گروهی از سبلریتیها که فاقد حداقل دانش سیاسی و اقتصادی هستند، تقریباً در هر حوزهای با تکیه بر فالوئرهایشان در شبکههای مجازی اظهارنظر میکنند.
هیچ تردیدی در وقوع طیفی از اشتباهات مدیریتی در کشور وجود ندارد اما اینکه مسئولان کشورمان را با یک شیخ جنایتکار مقایسه کنیم که همراه با دیگر شیخنشینهای امارات، همکاریِ مشترک نزدیکی با آمریکا در تحت فشار گذاشتن ایران در حوزه واردات و انتقال ارز به ایران داشته است، امری غیرقابل گذشت است. برای درک فرخ نژاد و دوستانش باید یادآور شد که یکی از دلایل وضعیت امروز به ویژه تورمی که در چند نوبت از زمان دولت احمدی نژاد به ایران تحمیل شده، تحرکات امارات متحده عربی در راستای تضعیف ایران بوده است.
هر شخص عادی که یک بار پایش به بازار ارز رسیده باشد میداند ارزشگذاری دلار در مقابل ریال به واسطه اشتباهات متولیان بانک مرکزی در دورههای مختلف، ابتدا در کشورهای اطراف ایران به ویژه دوبی و هنگ کنگ انجام میشود و امارات با استفاده از همین ابزار بازارسازی در افزایش لجام گسیخته ارزش دلار نسبت به ریال طی ماههای اخیر تاثیر گذاشت و به اقتصاد ایران یک ضربه مهلک زد. امارات با محوریت ابوظبی و دوبی البته از یک سال پیش با ممانعت از انتقال ارز گسترده به ایران، اقتصاد ایران را به این سمت برد.
امارات در چند دهه اخیر یک شبکه منظم اطلاعاتیِ اقتصادی داشته که با شناسایی سرمایه گذارانی که قصد ورود سرمایه به کشورهای همسایهاش از جمله ایران را داشته، آنها را یا از طریق ترساندن نسبت به ریسک سرمایه گذاری و یا از طریق ارائه تسهیلات فوق العاده به سمت خود کشانده و به شکل آشکاری «سرمایه دزدی» کرده است. این رفتار که بخش از پروژه گسترده جاسوسی اقتصادی امارات است، در طی چند دهه اخیر منجر به کوچ صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری به بنادر امارات شده که مقصد ابتداییاش بنادر ایران یا کشورهای اطراف امارات نظیر قطر بوده است.
در دو دهه اخیر نیز هیچ گام ضدایرانی در حاشیه خلیج فارس برداشته نشده، مگر آنکه یک پای آن حکام محبوب حمید فرخ نژاد بودهاند. با تعبیر فرخ نژاد، قذافی حکومتی بهتر از حاکم دوبی داشته، چرا که رشد اقتصادی لیبی در سالهای پیش از سقوطش خیره کننده بود و سالیانه تا ده درصد افزایش تولید ناخالص ملی داشت که صادرات نفت تنها تشکيل دهنده 30 درصد درآمد ناخالص ملی کشور شده بود. همچنین به اذعان گزارشهای بینالمللی نظام بهداشتی و خدمات اجتماعی که در ليبی به اجرا گذاشته شد در سراسر قاره سياه بي همتا بود.
با این اوصاف باید پرسید چرا فرخ نژاد از حاکمی چون قذافی که به فکر دنیای مردمش بود، اما همچون حاکم لیبی به ناموس خودی و همسایه رحم نمیکرد، قدردانی نمیکند؟! آیا شایسته است که قذافی به واسطه آن که به شکل فجیعی از سوی مردمِ ناسپاس لیبی کشته شده و دیگر امکان بالقوه تقدیمِ «صله» به بازیگرانی چون فرخ نژاد را ندارد، از تمجید به واسطه خدماتش و دعوت دنبالکنندگان فرخ نژاد برای قرائت یک فاتحه نثار روحش، محروم شود؟ واقعاً چرا برخی هنرمدان ما میان حکام مرتجع کشورهای عربی فرق میگذارند و تبعیض قائل میشوند؟
انتظار میرود به سلبریتیهایی که در حد سواد و بینش سیاسی و اقتصادیشان به مسائل نمیپردازند، تذکر جدی داده شود، چرا که مرجعیت کاذبی که شبکههای اجتماعی برای برخی از آنها به وجود آوردهاند در شرایط حساسی که کشور پیشرو دارد میتواند به ابزاری در دست دشمن تبدیل شود؛ کما اینکه پست اخیر فرخ نژاد چنین کارکردی یافته است و انتظار میرود نوع مواجهه و تنبه فرخ نژاد در تمجید از دشمنان ایران، راه را بر تکرار چنین رفتارهای زشتی ببندد.
ادبیات تملقآمیز حمید فرخنژاد خطاب به حاکم دوبی نیز اگر در راستای ایفای یک نقش و دریافت دستمزد از محمد بن راشد حاکم دوبی باشد، به عنوان آثارِ نیازمندی به دلار قابل فهم است اما حتی در این صورت نیز قابل پذیرش نیست! البته بعید نیست پس از سخنان فرخ نژاد و پوششی که برخی رسانههای عربی از جمله العربیه به نشانه استقبال از این ادبیات تحقیرآمیز نسبت به حکام ایران داشت، به این بازیگر صله بدهد و از زحماتش برای معرفی حاکم دوبی به مردم ایران به عنوان «حاکم تراز» بدین شکل قدردانی کند.
این رسم معمول اعراب است که به مداحان صله میدهند و چه بسا با دریافت این صله، مشکل فرخ نژاد برای ارسال ماهیانه ده هزار دلار به آمریکا برطرف شود اما بیشک از کنار ادبیات تحقیرآمیز فرخنژاد نمیتوان به سادگی باید عبور کرد. واقعیت آن است که گروهی از سبلریتیها که فاقد حداقل دانش سیاسی و اقتصادی هستند، تقریباً در هر حوزهای با تکیه بر فالوئرهایشان در شبکههای مجازی اظهارنظر میکنند.
هیچ تردیدی در وقوع طیفی از اشتباهات مدیریتی در کشور وجود ندارد اما اینکه مسئولان کشورمان را با یک شیخ جنایتکار مقایسه کنیم که همراه با دیگر شیخنشینهای امارات، همکاریِ مشترک نزدیکی با آمریکا در تحت فشار گذاشتن ایران در حوزه واردات و انتقال ارز به ایران داشته است، امری غیرقابل گذشت است. برای درک فرخ نژاد و دوستانش باید یادآور شد که یکی از دلایل وضعیت امروز به ویژه تورمی که در چند نوبت از زمان دولت احمدی نژاد به ایران تحمیل شده، تحرکات امارات متحده عربی در راستای تضعیف ایران بوده است.
هر شخص عادی که یک بار پایش به بازار ارز رسیده باشد میداند ارزشگذاری دلار در مقابل ریال به واسطه اشتباهات متولیان بانک مرکزی در دورههای مختلف، ابتدا در کشورهای اطراف ایران به ویژه دوبی و هنگ کنگ انجام میشود و امارات با استفاده از همین ابزار بازارسازی در افزایش لجام گسیخته ارزش دلار نسبت به ریال طی ماههای اخیر تاثیر گذاشت و به اقتصاد ایران یک ضربه مهلک زد. امارات با محوریت ابوظبی و دوبی البته از یک سال پیش با ممانعت از انتقال ارز گسترده به ایران، اقتصاد ایران را به این سمت برد.
امارات در چند دهه اخیر یک شبکه منظم اطلاعاتیِ اقتصادی داشته که با شناسایی سرمایه گذارانی که قصد ورود سرمایه به کشورهای همسایهاش از جمله ایران را داشته، آنها را یا از طریق ترساندن نسبت به ریسک سرمایه گذاری و یا از طریق ارائه تسهیلات فوق العاده به سمت خود کشانده و به شکل آشکاری «سرمایه دزدی» کرده است. این رفتار که بخش از پروژه گسترده جاسوسی اقتصادی امارات است، در طی چند دهه اخیر منجر به کوچ صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری به بنادر امارات شده که مقصد ابتداییاش بنادر ایران یا کشورهای اطراف امارات نظیر قطر بوده است.
در دو دهه اخیر نیز هیچ گام ضدایرانی در حاشیه خلیج فارس برداشته نشده، مگر آنکه یک پای آن حکام محبوب حمید فرخ نژاد بودهاند. با تعبیر فرخ نژاد، قذافی حکومتی بهتر از حاکم دوبی داشته، چرا که رشد اقتصادی لیبی در سالهای پیش از سقوطش خیره کننده بود و سالیانه تا ده درصد افزایش تولید ناخالص ملی داشت که صادرات نفت تنها تشکيل دهنده 30 درصد درآمد ناخالص ملی کشور شده بود. همچنین به اذعان گزارشهای بینالمللی نظام بهداشتی و خدمات اجتماعی که در ليبی به اجرا گذاشته شد در سراسر قاره سياه بي همتا بود.
با این اوصاف باید پرسید چرا فرخ نژاد از حاکمی چون قذافی که به فکر دنیای مردمش بود، اما همچون حاکم لیبی به ناموس خودی و همسایه رحم نمیکرد، قدردانی نمیکند؟! آیا شایسته است که قذافی به واسطه آن که به شکل فجیعی از سوی مردمِ ناسپاس لیبی کشته شده و دیگر امکان بالقوه تقدیمِ «صله» به بازیگرانی چون فرخ نژاد را ندارد، از تمجید به واسطه خدماتش و دعوت دنبالکنندگان فرخ نژاد برای قرائت یک فاتحه نثار روحش، محروم شود؟ واقعاً چرا برخی هنرمدان ما میان حکام مرتجع کشورهای عربی فرق میگذارند و تبعیض قائل میشوند؟
انتظار میرود به سلبریتیهایی که در حد سواد و بینش سیاسی و اقتصادیشان به مسائل نمیپردازند، تذکر جدی داده شود، چرا که مرجعیت کاذبی که شبکههای اجتماعی برای برخی از آنها به وجود آوردهاند در شرایط حساسی که کشور پیشرو دارد میتواند به ابزاری در دست دشمن تبدیل شود؛ کما اینکه پست اخیر فرخ نژاد چنین کارکردی یافته است و انتظار میرود نوع مواجهه و تنبه فرخ نژاد در تمجید از دشمنان ایران، راه را بر تکرار چنین رفتارهای زشتی ببندد.