شهید سیدمجتبی نواب صفوی از روحانیون مبارز ایران و رهبر جمعیت «فدائیان اسلام» در قرن چهاردهم هجری بود.
به گزارش شهدای ایران؛ شهید سیدمجتبی نواب صفوی از روحانیون مبارز ایران و رهبر جمعیت «فدائیان اسلام» در قرن چهاردهم هجری بود. وی در ۱۳۰۳ در خانواده ای روحانی در شهر تهران به دنیا آمد. در هفت سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد و سپس در مدرسه صنعتی آلمانی ها به تحصیل خود ادامه داد. در ۱۳۱۴ پدرش بر اثر فشار رژیم رضاشاه مجبور به تغییر لباس گردید و در دادگستری به کار پرداخت، اما به سبب درگیری با وزیر، روانه زندان شد و به مدت سه سال در حبس ماند. سید مجتبی همزمان با تحصیل در مدرسه آلمانی ها به فراگیری دروس دینی در مسجدی در خانی آباد تهران نیز مشغول بود و پس از خروج رضاخان از کشور در ۱۳۲۰به فعالیت های سیاسی روی آورد.
در ۱۳۲۲ به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدتی کوتاه به آبادان منتقل شد در آنجا روابط نزدیک و صمیمانه ای با کارگران برقرار کرد اما سرانجام به علت درگیری با مسئولان مافوق و عدم علاقه به محیط کار، آنجا را به قصد حوزة علمیه نجف ترک کرد.
در ۱۳۲۲ به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدتی کوتاه به آبادان منتقل شد در آنجا روابط نزدیک و صمیمانه ای با کارگران برقرار کرد اما سرانجام به علت درگیری با مسئولان مافوق و عدم علاقه به محیط کار، آنجا را به قصد حوزة علمیه نجف ترک کرد.
ورود به نجف و تحصیلات علوم دینی
سیدمجتبی در مدرسه قوام نجف اقامت گزید و از همان روزهای نخست، دوستی و رابطه نزدیکی با علامه امینی ـ که در یکی از حجره های فوقانی مدرسه، کتابخانه ای تأسیس کرده ودر حال تألیف اثر مشهور خود الغدیر بود ـ برقرار کرد.
وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون علامه امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت. او در نجف یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم علیهم السلام توهین شده بود، مطالعه کرد و چون برخی از مراجع نجف کسروی را مرتد دانستند، از این رو به موطن خویش بازگشت تا آشکارا او را از آن کار بازدارد. وی پس از چند جلسه بحث و گفتگوی بی ثمر با احمد کسروی، تصمیم به قتل او گرفت. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون، سید اسدالله مدنی و آقا شیخ محمد حسن طالقانی، کسروی را در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور کرد اما وی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی گردید اما به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید کفالت آزاد گردید.
سیدمجتبی در مدرسه قوام نجف اقامت گزید و از همان روزهای نخست، دوستی و رابطه نزدیکی با علامه امینی ـ که در یکی از حجره های فوقانی مدرسه، کتابخانه ای تأسیس کرده ودر حال تألیف اثر مشهور خود الغدیر بود ـ برقرار کرد.
وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون علامه امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت. او در نجف یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم علیهم السلام توهین شده بود، مطالعه کرد و چون برخی از مراجع نجف کسروی را مرتد دانستند، از این رو به موطن خویش بازگشت تا آشکارا او را از آن کار بازدارد. وی پس از چند جلسه بحث و گفتگوی بی ثمر با احمد کسروی، تصمیم به قتل او گرفت. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون، سید اسدالله مدنی و آقا شیخ محمد حسن طالقانی، کسروی را در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور کرد اما وی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی گردید اما به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید کفالت آزاد گردید.
پس از زندان
نواب، پس از آزادی از زندان، جمعیت «فداییان اسلام» را تشکیل داد. نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود که به قتل وی انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان کسروی مرتد بکوشند که بر اثر تلاش های وی، آنان نیز پس از چندی از زندان آزاد شدند.
نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیکی با آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، از علمای مجاهد نامداری که به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.
نواب، پس از آزادی از زندان، جمعیت «فداییان اسلام» را تشکیل داد. نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود که به قتل وی انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان کسروی مرتد بکوشند که بر اثر تلاش های وی، آنان نیز پس از چندی از زندان آزاد شدند.
نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیکی با آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، از علمای مجاهد نامداری که به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.
شرکت در کنگره اسلامی قدس
به دنبال اعلام تشکیل دولت اسراییل، توسط سازمان ملل متحد در۱۳۲۷ نفرت و انزجار عمومی سراسر جهان اسلام، و از جمله ایران را فراگرفت. به دعوت آیت الله کاشانی در روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ اجتماع اعتراض آمیز بزرگی در مسجد سلطانی(امام خمینی فعلی) تهران برگزار شد که در آن آیت الله کاشانی و نواب صفوی شرکت داشتند. فداییان اسلام نیز با ثبت نام از نیروهای داوطلب، پنج هزار تن را برای اعزام به فلسطین و نبرد با اشغالگران بسیج کردند که دولت وقت مانع از اعزام آنان گردید. نواب صفوی در شهریور ۱۳۳۲ به دعوت سید قطب از رهبران اخوان المسلمین برای شرکت در در «کنگره اسلامی قدس» عازم بیت المقدس شد. او در آن کنگره سخنان پرشوری ایراد نمود و مسلمانان را به وحدت برای آزادسازی سرزمین فلسطین فراخواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان بازدید کرد و در شهر صور لبنان با شرف الدین عاملی ملاقات نمود و به دعوت اخوان المسلمن مصر به قاهره رفت.
این زمان مصادف با کودتای ژنرال نجیب و برکناری ملک فاروق، پادشاه وابسته مصر بود. وی در دانشگاه الازهر سخنرانی نمود که با استقبال هزاران تن از حاضران مواجه گردید، اما اندکی بعد «جمعیت اخوان المسلمین» به دستور دولت مصر غیر قانونی اعلام گردید. نواب صفوی پس از اطلاع، در تلگرافی که از ایران به قاهره مخابره نمود مراتب نگرانی خود و عموم مسلمانان را از اقدام دولت مصر اعلام کرد و خواستار تجدید نظر فوری آن دولت نسبت به اخوان المسلمین گردید.
به دنبال اعلام تشکیل دولت اسراییل، توسط سازمان ملل متحد در۱۳۲۷ نفرت و انزجار عمومی سراسر جهان اسلام، و از جمله ایران را فراگرفت. به دعوت آیت الله کاشانی در روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ اجتماع اعتراض آمیز بزرگی در مسجد سلطانی(امام خمینی فعلی) تهران برگزار شد که در آن آیت الله کاشانی و نواب صفوی شرکت داشتند. فداییان اسلام نیز با ثبت نام از نیروهای داوطلب، پنج هزار تن را برای اعزام به فلسطین و نبرد با اشغالگران بسیج کردند که دولت وقت مانع از اعزام آنان گردید. نواب صفوی در شهریور ۱۳۳۲ به دعوت سید قطب از رهبران اخوان المسلمین برای شرکت در در «کنگره اسلامی قدس» عازم بیت المقدس شد. او در آن کنگره سخنان پرشوری ایراد نمود و مسلمانان را به وحدت برای آزادسازی سرزمین فلسطین فراخواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان بازدید کرد و در شهر صور لبنان با شرف الدین عاملی ملاقات نمود و به دعوت اخوان المسلمن مصر به قاهره رفت.
این زمان مصادف با کودتای ژنرال نجیب و برکناری ملک فاروق، پادشاه وابسته مصر بود. وی در دانشگاه الازهر سخنرانی نمود که با استقبال هزاران تن از حاضران مواجه گردید، اما اندکی بعد «جمعیت اخوان المسلمین» به دستور دولت مصر غیر قانونی اعلام گردید. نواب صفوی پس از اطلاع، در تلگرافی که از ایران به قاهره مخابره نمود مراتب نگرانی خود و عموم مسلمانان را از اقدام دولت مصر اعلام کرد و خواستار تجدید نظر فوری آن دولت نسبت به اخوان المسلمین گردید.
قتل عبدالحسین هژیر
در ۱۴ آبان ۱۳۲۸، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار که نقش اصلی را در تقلب انتخابات دولت شانزدهم مجلس شورای ملی داشت، توسط فداییان اسلام به قتل رسید. رژیم شاه که یکی از مهره های اصلیش را ازدست داده بود و خود را در مقابل عملیات فداییان اسلام به شدت آسیب پذیر می دید، ناگزیر عقب نشینی کرد و انتخابات دوره شانزدهم را در فضای نسبتاً آزاد تجدید کرد که در آن آیت الله کاشانی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و او پس از چندین ماه تبعید در لبنان به وطن بازگشت.
در ۱۴ آبان ۱۳۲۸، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار که نقش اصلی را در تقلب انتخابات دولت شانزدهم مجلس شورای ملی داشت، توسط فداییان اسلام به قتل رسید. رژیم شاه که یکی از مهره های اصلیش را ازدست داده بود و خود را در مقابل عملیات فداییان اسلام به شدت آسیب پذیر می دید، ناگزیر عقب نشینی کرد و انتخابات دوره شانزدهم را در فضای نسبتاً آزاد تجدید کرد که در آن آیت الله کاشانی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و او پس از چندین ماه تبعید در لبنان به وطن بازگشت.
تروز رزم آرا
در اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ جنازه رضاشاه به ایران منتقل گردید و قرار بود که در قم دفن شود اما به سبب مخالفت پیگیر نواب صفوی و دیگر فداییان اسلام، رژیم ناگزیر منصرف شد و آن را در شهر ری دفن کرد. درتیر ۱۳۲۹ سپهبد علی رزم آرا به نخست وزیری رسید. هدف از انتصاب او نادیده گرفتن جنبش ملی شدن صنعت نفت و به تصویب رساندن لایحه «گس – گلشاییان» بود. این لایحه از طرف کمیسیون نفت مجلس شورای ملی رد شد و آیت الله کاشانی نیز طی بیانیه ای بر ضرورت ملی شدن صنعت نفت تأکید کرد. اما رزم آرا و اکثریت نمایندگان مجلس همچنان در برابر تصویب ملی شدن صنعت نفت مقاومت می کردند. در چنین بن بست سیاسی، به دستور نواب صفوی، فداییان اسلام، رزم آرا را در روز ۱۶ اسفند ترور کردند و متعاقب آن. رژیم شاه و اکثریت مجلس که به شدت مرعوب شده بودند چاره ای جز عقب نشینی در برابر خواست اکثریت مردم که همان ملی شدن صنعت نفت بود، نیافتند. از اینرو مجلس شورای ملی، پس از ماه ها کشمکش سرانجام لایحه ملی شدن صنعت نفت را در کمتر از دو هفته بعد از قتل رزم آرا تصویب نمود.
در اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ جنازه رضاشاه به ایران منتقل گردید و قرار بود که در قم دفن شود اما به سبب مخالفت پیگیر نواب صفوی و دیگر فداییان اسلام، رژیم ناگزیر منصرف شد و آن را در شهر ری دفن کرد. درتیر ۱۳۲۹ سپهبد علی رزم آرا به نخست وزیری رسید. هدف از انتصاب او نادیده گرفتن جنبش ملی شدن صنعت نفت و به تصویب رساندن لایحه «گس – گلشاییان» بود. این لایحه از طرف کمیسیون نفت مجلس شورای ملی رد شد و آیت الله کاشانی نیز طی بیانیه ای بر ضرورت ملی شدن صنعت نفت تأکید کرد. اما رزم آرا و اکثریت نمایندگان مجلس همچنان در برابر تصویب ملی شدن صنعت نفت مقاومت می کردند. در چنین بن بست سیاسی، به دستور نواب صفوی، فداییان اسلام، رزم آرا را در روز ۱۶ اسفند ترور کردند و متعاقب آن. رژیم شاه و اکثریت مجلس که به شدت مرعوب شده بودند چاره ای جز عقب نشینی در برابر خواست اکثریت مردم که همان ملی شدن صنعت نفت بود، نیافتند. از اینرو مجلس شورای ملی، پس از ماه ها کشمکش سرانجام لایحه ملی شدن صنعت نفت را در کمتر از دو هفته بعد از قتل رزم آرا تصویب نمود.
ترور رزم آرا نخست راه را برای ملی شدن صنعت نفت و سپس نخست وزیری دکتر مصدق در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ گشود اما بلافاصله فداییان اسلام دستگیر شدند و نواب صفوی نیز در تیرماه ۱۳۳۰، کمتر از سه ماه بعد از نخست وزیری دکتر مصدق، به دلایل مبهم و نامعلومی دستگیر و زندانی شد.
پس از ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر مصدق، به تدریج روابط میان فداییان اسلام و آیت الله کاشانی به سردی گرایید، زیرا فداییان انتظار داشتند که از آن پس اقدامات عملی برای تحقق حکومت اسلامی صورت گیرد، اما آیت الله کاشانی، مهم ترین هدف خود و دولت دکتر مصدق را مسأله نفت می دانست. پس از تیرماه ۱۳۳۱ و اختلاف شدید میان جبهه ملی و آیت الله کاشانی، فداییان اسلام به آیت الله کاشانی متمایل شدند و ازوی در قبال افتراها و تهمت های سیاسی جبهه ملی و حزب توده دفاع کردند.
پس از ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر مصدق، به تدریج روابط میان فداییان اسلام و آیت الله کاشانی به سردی گرایید، زیرا فداییان انتظار داشتند که از آن پس اقدامات عملی برای تحقق حکومت اسلامی صورت گیرد، اما آیت الله کاشانی، مهم ترین هدف خود و دولت دکتر مصدق را مسأله نفت می دانست. پس از تیرماه ۱۳۳۱ و اختلاف شدید میان جبهه ملی و آیت الله کاشانی، فداییان اسلام به آیت الله کاشانی متمایل شدند و ازوی در قبال افتراها و تهمت های سیاسی جبهه ملی و حزب توده دفاع کردند.
فرجام نیک و شهادت
پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاوردهای نهضت ملی بر باد رفت و زنجیرهای اسارت اقتصادی و سیاسی یکی پس از دیگری با انعقاد پیمان های گوناگون، توسط رژیم کودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود که در ۱۳۳۴ میان عراق و ترکیه انعقاد یافت و سپس ایران، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند. این پیمان، کشورهای منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریکا و انگلستان در برابر شوری در می آورد. فداییان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد جهت شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فداییان بازداشت گردیدند. آنان تحت شکنجه های شدید قرار گرفتند و در دی ماه همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند.
سرانجام پس از چند جلسه دادگاه او و سه تن دیگر(سید محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی) را به اعدام محکوم کرد. حکم دادگاه در بامداد ۲۷ دی ۱۳۳۴ به اجرا درآمد. آنها پس از شهادت، در مسگرآباد تهران به خاک سپردند. مدتی بعد جنازة آنان را به قم منتقل کرده و در آنجا دفن نمودند. کتاب جامعه و حکومت اسلامی از آثار اوست.
پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاوردهای نهضت ملی بر باد رفت و زنجیرهای اسارت اقتصادی و سیاسی یکی پس از دیگری با انعقاد پیمان های گوناگون، توسط رژیم کودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود که در ۱۳۳۴ میان عراق و ترکیه انعقاد یافت و سپس ایران، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند. این پیمان، کشورهای منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریکا و انگلستان در برابر شوری در می آورد. فداییان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد جهت شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فداییان بازداشت گردیدند. آنان تحت شکنجه های شدید قرار گرفتند و در دی ماه همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند.
سرانجام پس از چند جلسه دادگاه او و سه تن دیگر(سید محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی) را به اعدام محکوم کرد. حکم دادگاه در بامداد ۲۷ دی ۱۳۳۴ به اجرا درآمد. آنها پس از شهادت، در مسگرآباد تهران به خاک سپردند. مدتی بعد جنازة آنان را به قم منتقل کرده و در آنجا دفن نمودند. کتاب جامعه و حکومت اسلامی از آثار اوست.