۲۳ دی ماه سال ۹۴ یکی از روزهایی بود که شهدای مختلفی را در تقویم رزمندگان مدافع حرم ایرانی ماندگار کرده است.
به گزارش شهدای ایران؛ کارزار جنگ برابر سوریه کارزاری بود که 88 کشور دنیا در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری در یک سو ایستاده و چند کشور حامی جبهه مقاومت اسلامی نیز در مقابله با این گروهها در سنگر دفاع از حرم اهل بیت(ع) ایستادگی میکردند. هرچند جبهه مقاومت شهدای بسیاری از کشورهای ایران، سوریه، لبنان، افغانستان، پاکستان و عراق تقدیم اسلام کرد، اما با وجود این بعد از گذشت 8 سال با خروج بسیاری از گروههای تکفیری و پایان حکومت داعش در سوریه، برنده این نبرد، جبهه مقاومت است.
23 دی ماه سال 94 یکی از روزهایی بود که شهدای مختلفی را در تقویم رزمندگان مدافع حرم ایرانی ماندگار کرده است. شهید محمد کامران، شهید علی آقاعبداللهی، شهید سعید سیاح طاهری، شهید سعید انصاری و شهید جابر حسین پور شهدای این روز خونین سوریه هستند. در ادامه به مناسبت سومین سالروز شهادت این مدافعان حرم یادی میکنیم از فراز و نشیب زندگی آنها:
شهید مدافع حرم محمد کامران
23 دی ماه سال 94 یکی از روزهایی بود که شهدای مختلفی را در تقویم رزمندگان مدافع حرم ایرانی ماندگار کرده است. شهید محمد کامران، شهید علی آقاعبداللهی، شهید سعید سیاح طاهری، شهید سعید انصاری و شهید جابر حسین پور شهدای این روز خونین سوریه هستند. در ادامه به مناسبت سومین سالروز شهادت این مدافعان حرم یادی میکنیم از فراز و نشیب زندگی آنها:
شهید مدافع حرم محمد کامران
شهید محمد کامران، متولد سال 1367 و ساکن تهران، در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و طی عملیات مستشاری در حلب سوریه به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. پیکر شهید طبق وصیتش شب قبل از تدفین در حرم حضرت معصومه(س) در قم طواف داده شد. آخرین وداع با پیکر مطهر شهید مدافع حرم، محمد کامران صبح جمعه 25 دی ماه برگزار شد و پیکر مطهر او در قطعه 50 گلزار شهدای تهران در جوار سایر همرزمانش به خاک سپرده شد.
متن وصیت نامه او که چند روز پیش از شهادتش نگاشته شده است در ادامه میآید: با سلام و صلوات به ساحت مطهر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش امام خامنهای و امام خمینی(ره) و شهدای گرانقدری که با خونهای ریخته شده خود در راه اسلام و حقانیت، راه روشن و هموار را به ما نشان دادهاند. همیشه از خداوند خواستهام که مرا در پیدا کردن راه درست، (همان راهی که شیطان قسم خورده که بندگانت را از این راه گمراه میکنم) کمک و راهنمایی کند و در این راه ثابت قدم قرار دهد؛ خدا را شاکر هستم که مصداق آیهای که میفرماید: وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ (سوره بقره آیه 216) شدهام.
خیلی وقتها شده است که چیزی را دوست داشتهام و از شر آن آگاه نبودهام و خداوند آن را از بنده دور کرده است و خیلی وقتها هم شده است که چیزی را دوست نداشتهام و از خیر آن آگاه نبودهام و خداوند رحمان آن را به حقیر رسانده است؛ خداوند رحمان را شکر گذارم که همیشه صلاح مرا خواسته است.
خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارد، خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در بهشت ساکت کن. خدا را شاکرم که مرا شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد. خدا را شاکرم که رهبرم سید علی حفظه الله است. خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم.
اما پدر و مادر عزیز؛ از شما ممنونم که راه حسین(ع) را به من نشان دادید و مرا در مجالس حسین(ع) بردهاید و مادرم مرا با اشک بر حسین(ع) شیرداده و سیراب کرده است.پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند میخواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت میرسد. در پایان هم از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند.
از تمامی کسانی که بنده را میشناسند درخواست حلالیت عاجزانه دارم و امیدوارم برایم دعا کنند. از خواهرانم میخواهم که با حیا و خود سرخی خونم را را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند. بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدا امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم حاج قاسم سلیمانی میکنم، انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد.
خیلی وقتها شده است که چیزی را دوست داشتهام و از شر آن آگاه نبودهام و خداوند آن را از بنده دور کرده است و خیلی وقتها هم شده است که چیزی را دوست نداشتهام و از خیر آن آگاه نبودهام و خداوند رحمان آن را به حقیر رسانده است؛ خداوند رحمان را شکر گذارم که همیشه صلاح مرا خواسته است.
خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارد، خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در بهشت ساکت کن. خدا را شاکرم که مرا شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد. خدا را شاکرم که رهبرم سید علی حفظه الله است. خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم.
اما پدر و مادر عزیز؛ از شما ممنونم که راه حسین(ع) را به من نشان دادید و مرا در مجالس حسین(ع) بردهاید و مادرم مرا با اشک بر حسین(ع) شیرداده و سیراب کرده است.پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند میخواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت میرسد. در پایان هم از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند.
از تمامی کسانی که بنده را میشناسند درخواست حلالیت عاجزانه دارم و امیدوارم برایم دعا کنند. از خواهرانم میخواهم که با حیا و خود سرخی خونم را را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند. بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدا امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم حاج قاسم سلیمانی میکنم، انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
حقیر محمد کامران 15/9/1394
شهید مدافع حرم، علی آقاعبداللهی
حقیر محمد کامران 15/9/1394
شهید مدافع حرم، علی آقاعبداللهی
«شهید علی آقاعبداللهی»، چندی پیش داوطلبانه راهی سوریه شد. اومتولد 1369 دارای یک فرزند شیرخواره بود. او از پاسداران سپاه حفاظت انصارالمهدی بود که از مدتها برای پیوستن به جمع مدافعان حرم لحظهشماری میکرد. علی آقا عبداللهی نیز در 23 دی ماه 94 به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید همچنان مفقود است. در فرازی از وصیتنامه این شهید مدافع حرم آمده است: «خواسته من از شما این است که لحظهای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید.»
رفقایش تعریف کردند بعد از سه روزی که در مقر خانطومان بودیم، علی آقا موافقتش را برای رفتن به خط میگیرد. علی آقا در زمستان در هوای هشت درجه زیر صفر، 400 متر جاده صعب العبور را سینهخیز تا دل تکفیریها میرود تا جاده را شناسایی کند. وقتی برمیگردد گلی شده بود. پس فردایش عملیات شد. تعدادی رفتند برای عملیات. موقعیتی که علی آقا شهید شده، موقعیت استراتژیکی دارد. جای مهمی است که کاملاً مشرف بر خان طومان است. آنجا مه شدیدی میشود. غروب بوده و دید وجود نداشته است. فرماندهاش میگوید: «من وقتی از پشت بی سیم صدای علی را شنیدم که مهمات کم است، خودم مهمات برداشتم و با ماشین بردم برای علی آقا.
میخواستم سورپرایزش کنم. به 15 متریاش که رسیدم گفت:" دیگر آمدنتان به حال ما فرقی نمیکند" و همه جا را سکوت گرفت هیچ صدایی نیامد و حتی صدای تیری هم نیامد. من برگشتم عقب.»
شهید مدافع حرم، سعید سیاح طاهری
شهید حاج سعید سیاح طاهری در سال 1336 در شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف با اوجگیری مبارزات حقطلبانه مردم ایران بر علیه حکومت خودکامه پهلوی بود. روح بزرگ شهید سیاح طاهری، او را بهسمت مبارزه بر علیه سلطه استعمار و استبداد در کشورمان سوق داده و مجاهدت در راه ریشهکن کردن نظام طاغوتی و برپایی حکومت اسلامی بهرهبری حضرت امام خمینی(ره) را بر اخذ بورسیه و تحصیل در آمریکا ترجیح داد.
پس از انقلاب در عرصههای مختلف دفاع از کشور، از جمله غائله ضدانقلاب در کردستان، خط التقاط و فتنه منافقین و بنیصدر مشارکتی فعال دانست، با شروع تجاوز دشمن بعثی به میهن عزیزمان بههمراه پدر و دو برادرش داوطلبانه به دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و میهن عزیزمان در مسئولیت فرماندهی ردههای مختلف رزمی پرداخت، در طول هشت سال دفاع مقدس مردم عزیزمان، همواره در جبهههای مختلف حضور داشت، بارها در عملیاتهای مختلف مجروح گردید و با از دست دادن قسمت زیادی از سلامتی و اهدای یک چشم خود به افتخار جانبازی 70 درصد نائل شد.
شهید سیاح طاهری پس از دوران دفاع مقدس در عرصههای مختلف فرهنگی در ترویج فرهنگ غنی دفاع مقدس کوشید و اقدامات مؤثری را در این راه، از جمله ایجاد موزه دفاع مقدس آبادان و برگزاری یادوارههای شهدا و عملیاتهای جنگ تحمیلی به انجام رسانید. آن شهید والامقام دارای روحیه بسیار پرتلاش و خستگی ناپذیر همراه با تواضع و اخلاص در عمل بود و اشتیاق شدید ایشان به خدمت و شهادت در راه خدا سبب شد، با مورد تهدید قرار گرفتن حرم اهلبیت در سوریه، به صف جهاد بر علیه گروههای تکفیری و ضداسلام در مسئولیت مستشاری بپیوندد. او چهار بار در این جبهه حضور یافت تا اینکه سرانجام در روز چهارشنبه 23 دی ماه 94 در سوریه شربت گوارای شهادت را نوشید.
شهید مدافع حرم، سعید انصاری
شهید سعید انصاری متولد چهارم دی ماه 1349 و کارمند وزارت دفاع بود. در سن 16سالگی به جبهه رفته بود. دو سال در گردانهای مقداد و کمیل بود. در مدت حضورش بارها شیمیایی میشود و به خاطر عوارض شیمیایی همیشه معده درد شدید داشت. اما هرگز پیگیر سهمیه جانبازیاش نشد. جنگ تمام شد اما گویی جهاد برای سعید تمامی نداشت. بهترین دوستانش را در جنگ از دست داده بود و غبطه به حال شهدا و آرزوی شهادت برای همیشه در این سالها همراهش بود. ماه مبارک رمضان سال 1393 خیلی ناراحت بود. شبها مداحی گوش میکرد و در حال و هوای خودش آرام و بیقرار اشک میریخت. میگفت برای اعزامم به عراق و سوریه موافقت نمیکنند. اما نهایتاً موافقت مدیرانش را گرفت و رفت.
دی ماه سال 1394 ساعت 5 بعد از ظهر برای آخرین بار اعزام شد سوریه. سه روز بعد از اعزام در منطقه خان طومان حلب با سه تیر مستقیم قناسه النصره به شهادت رسید. شهید علی عبداللهی ناظر شهادتش بود، بعد از سعید شهید میشود و یکی دیگر از همرزمانش زخمی میشود. تنها آنچه از سعید و لحظات شهادتش به خانواده رسید، فیلم لحظه شهادتش بود. متأسفانه بعد از شهادت سعید انصاری بچهها در کمین تروریستها گیر میکنند و زیر تیر مستقیم قناسهها قرار میگیرند برای همین بازگرداندن پیکر سعید برای آنها ممکن نمیشود.
شهید مدافع حرم، حجتالاسلام جابر حسینپور
شهید مدافع حرم، حجتالاسلام جابر حسینپور
حجتالاسلام والمسلمین جابر حسینپور(زهیری) نخستین روحانی شهید مدافع حرم اهواز است که در روز 23 دیماه سال 1394 هجری خورشیدی در نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.