به گزارش شهدای ایران؛ صفحه ای در اینستاگرام به نقل خاطره ای جالب و خواندنی از حقوق گرفتن شهید همت پرداخت که در ادامه میآید:
حاجی آمده بود شهرضا. مدتی قبل از آن، یک نامه از طرف اداره آموزش و پرورش برایش ارسال شده بود، اما چون او در منطقه حضور داشت، هنوز به دستش نرسیده بود. فرصت را مناسب دیدم و نامه را برایش آوردم.
متن نامه این بود که به حاجی اخطار داده بودند که اگر هرچه سریع تر به شغل قبلیش - که معلمی بود - برنگردد، از مسئولان ذی ربط درخواست می شود که حقوق ماهیانه اش را قطع کنند.
حاجی از طرف آموزش و پرورش، به عنوان مأمور در سپاه خدمت می کرد و چون دائم در جبهه ها بود، چنین نامه ای برایش آمده بود.
وقتی حاجی نامه را تا آخر خواند، خندۀ معنی داری کرد و با لحن خاصی گفت: «اینها معلوم نیست به چی فکر می کنن. نمی دونن که ما اصلاً میریم #جبهه که حقوقمون قطع بشه.»
برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بود به روایت «ولی الله همت»
عکس: جبهه غرب - پنجوین - دشت شیلر - آبان ۱۳۶۲ - والفجر چهار
حاجی آمده بود شهرضا. مدتی قبل از آن، یک نامه از طرف اداره آموزش و پرورش برایش ارسال شده بود، اما چون او در منطقه حضور داشت، هنوز به دستش نرسیده بود. فرصت را مناسب دیدم و نامه را برایش آوردم.
متن نامه این بود که به حاجی اخطار داده بودند که اگر هرچه سریع تر به شغل قبلیش - که معلمی بود - برنگردد، از مسئولان ذی ربط درخواست می شود که حقوق ماهیانه اش را قطع کنند.
حاجی از طرف آموزش و پرورش، به عنوان مأمور در سپاه خدمت می کرد و چون دائم در جبهه ها بود، چنین نامه ای برایش آمده بود.
وقتی حاجی نامه را تا آخر خواند، خندۀ معنی داری کرد و با لحن خاصی گفت: «اینها معلوم نیست به چی فکر می کنن. نمی دونن که ما اصلاً میریم #جبهه که حقوقمون قطع بشه.»
برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بود به روایت «ولی الله همت»
عکس: جبهه غرب - پنجوین - دشت شیلر - آبان ۱۳۶۲ - والفجر چهار