ناکارآمدی چپهای شورای شهر در کنار تأکید آنها بر گران شدن تهران؛ این فرض مهم را به ذهن متبادر میکند که شاید قصد و غرضهای خاصی از همزمانی آن ناکارآمدی و این اصرار بر گرانی در میان است.
به گزارش شهدای ایران؛ اعضای شورای شهر پنجم تهران، اگرچه در روزهای انتخابات هرگز درباره چیزی به نام «گرانسازی تهران» حرف نمیزدند اما گویا اوضاع این روزها فرق کرده است و وقتش رسیده که به مردم بگویند دقیقاً به چه چیزهایی میاندیشند!
ماجرا برمیگردد به روزهایی که مرتضی الویری، فعال شهیر اصلاحطلب و فردی که برخی معتقدند رئیس در سایه شورای شهر تهران است! طی اظهاراتی در یک مصاحبه، بر لزوم «اخذ مالیات محلی» توسط شهرداری از مردم و گرانتر کردن بلیط مترو تأکید کرد.
او تصریح کرده بود: هزینه این زندگی روزمره را هم مردم باید خود پرداخت کنند و این هزینهها همان مالیات محلی است. ما در کشورمان از یک طرف دسترسی شهرداریها به بودجه دولتی را قطع کردیم. از آن طرف، مردم را ملزم به پرداخت واقعی هزینههای روزمره شهری نمیکنیم.
حرفهای الویری البته آنطور که باید شنیده نشد تا اینکه «محمود میرلوحی» دیگر عضو شورای شهر نیز طی روزهای اخیر به صحنه آمد و ورژن جدید همان حرفها را تکرار کرد.
او در یک مصاحبه از این گفت که قیمت واقعی بلیط مترو در تهران ۱۰ هزار تومان است و تلویحاً بر گران شدن قیمت بلیط فعلی تأکید کرد.
میرلوحی همچنین با اینکه مورد انتقادات فراوانی قرار گرفت اما در یک یادداشت مطبوعاتی نیز از این نظر خود دفاع کرد و حتی از ضرورت بالا بردن هزینه استفاده از خودروهای شخصی در تهران نیز گفت!
در این زمینه البته اظهارات دیگری هم از برخی اصلاحطلبان نزدیک به شورای شهر به گوش رسیده است که بر لزوم گران شدن تهران تأکید کردهاند.
ناکارآمدی در کنار تأکید بر گرانسازی! / وقتی فریاد اصلاحطلبان از ناکارآمدی اصلاحطلبان بلند میشود
این اظهارات و تأکیدات درباره لزوم گرانتر شدن تهران اما در حالیست که شورای شهر تهران طی ۲ سال گذشته عملاً هیچ کارآمدی خاصی از خود بروز نداده و با انتصاب چندین شهردار و سرپرست در شهرداری تهران، شاهد بزرگی را در زمینه ناکارآمدی خود به مردم نشان داده است.
به سخن دیگر اینکه شنیده شدن صدای گرانسازی تهران در حالیست که اصلاحطلبان شورای شهر هیچ ید بیضایی در زمینه اداره کلان شهر تهران نیز از خود بروز ندادهاند.
این تناقض صدای مشاهیر اصلاحطلب را نیز به آسمان بلند کرده به طوری که غلامحسین کرباسچی بارها از کارنامه شورای شهر انتقاد کرده است، عبدالله رمضانزاده در ماجرای گرانی بلیط، انتقاد تندی را روانه شورای شهر کرد و حتی محسن هاشمی، رئیس شورای شهر نیز اذعان کرد که شورای تهران کارآمدی خاصی نداشته است.
او به تازگی در نشست فصلی مدیران شهرداری در این باره گفت: «بیش از یکسوم دوران مسئولیت شورای پنجم سپری شده است و کمتر از ۳۰ ماه تا انتخابات دوره ششم باقی مانده و برداشت افکار عمومی آن است که تحولی که در مدیریت شهری مورد انتظار بود تحقق نیافته است. »
جالب آنکه حتی پیش از بلند شدن این زمزمهها نیز احمد حکیمیپور، عضو اصلاحطلب سابق در شورای شهر تهران که نام وی در ماجرای دروغ " املاک نجومی" به گوش رسید، طی اظهاراتی گفته بود: «انگار بعضی از دوستان بیشتر برای گروههای تلگرامی کار میکنند تا برای مردم شهر تهران.»
ناکارآمدی چپهای شورای شهر در کنار تأکید آنها بر گران شدن تهران؛ این فرض مهم را به ذهن متبادر میکند که شاید قصد و غرضهای خاصی از همزمانی آن ناکارآمدی و این اصرار بر گرانی در میان است.
ارتباط تأکید بر «گران شدن تهران» با اظهارات روشنفکران اصلاحطلب درباره «مردم»؛ واقعیت یا بدبینی؟
بدیهیست که هیچکس نمیتواند انتظار داشته باشد قیمتها طی سالیان متوالی یکسان بماند.
از جمله برای خدمات شهری نیز یک شیب معقول افزایش قیمت پذیرفتنی است.
اما آیا طرح یکباره بلیط ۱۰ هزار تومانی مترو، تأکید بر ستاندن مالیات از مردم توسط شهرداری اصلاحطلبان و یا گران کردن هزینه استفاده از اتومبیل شخصی به معنای همان شیب معقول است؟
این در حالیست که گزارههایی از برخی روشنفکران اصلاحطلب وجود دارد که همواره با مفهومی به نام «مردم» با زبان سخیف و توهینآمیز صحبت کردهاند.
این در حالیست که گزارههایی از برخی روشنفکران اصلاحطلب وجود دارد که همواره با مفهومی به نام «مردم» با زبان سخیف و توهینآمیز صحبت کردهاند.
«مردم لشکر قابلمه بدستها هستند»، «لبوفروشها و راننده تاکسیها دانش فهم مسائل سیاسی را ندارند»، «مردم برای خرید جارو و مرگ موش هم صف میکشند»، «گاهی از بیادبی برخی مردم باید به خانه پناه برد»، «اکثر مردم مثل کودکان هستند و مصلحت خودشان را تشخیص نمیدهند» و… بخشی از این اظهارات بوده است.
اظهاراتی که فقط بخشی از آنها ذکر شد و بدون هیچ اغراقی پشتوانه فکری چپ ایرانی در مواجهه با توده، جامعه و مردم هستند.
اکنون و با دانستن این معلومات، میتوان به صورت واضحتری مطالب پیشگفته را تشریح کرد.
تهران باید گران شود تا آرمانشهر اصلاحطلبان و معاشقه با طبقه مرفه بدون مزاحم باشد و گرد پای مردم عادی به پای تئاترهای لاکچری، اتوبوسهای بیآرتی، کنسرتها، میتینگهای سیاسی و غیره ننشیند یا اینکه پشت سر این اظهارات مغایر با عدالت و قسط اسلامی یک حرف کارشناسی هم نهفته است؟!
آدمهایی که فقط آدرس «خیابان» میدهند / آیا عامدانه میخواهند مردم تهران را عصبانی کنند؟!
در کنار انگارههای ناخوبی که در کنار اظهارات اصلاحطلبان شورای شهر مبنی بر ضرورت گرانسازی تهران خود را به رخ میکشند؛ یک فرض مهم دیگر نیز وجود دارد و آن احتمال وجود «تعمّد برای ناراضیسازی مردم تهران» است.
خاصّه اینکه اصلاحطلبان هنوز از رخدادهای سال ۸۸ عذرخواهی نکردهاند، سعید حجاریان بر «عامالبلوی بودن جامعه به دلیل ناکارآمدیهای موجود» تأکید دارد و عددی از اصلاحطلبان نیز بارها و بارها "آدرس خیابان" را برای طرح اعتراض به مردم دادهاند و حتی درباره «اغتشاش میلیونی» نیز سخن گفتهاند.
از طرفی طبیعی بودن این حجم از ناکارآمدی و بیتدبیری از سوی شورایی که قرار است کلان شهر تهران را مدیریت کند نیز چندان معقول نیست.
بیش از حد بدبینانه به نظر میرسد اما آیا واقعاً باید تصور کرد یک تعمّد نانجیبانه برای ناراضیکردن مردم پایتخت وجود دارد که با گفتهها و رفتارهایی مثل ضرورت گرانسازی تهران، لزوم گران کردن استفاده از خودروهای شخصی، تعمیر نکردن پله برقیهای برخی ایستگاههای مترو، کاهش خدمات در روزهای بارش نزولات جوّی، تشکیل مجالس رقص و… میخواهد مردم را عصبانی کند و مثلاً در سال ۹۸ به خیابان بکشاند؟
یا اینکه سبک مدیریت چپهای شورای شهر همینگونه است؟
این تصور بدبینانه است اما بیش از نگاه خوشبینانه با واقعیات صحنه انطباق بیشتری دارد...
خاصّه اینکه اصلاحطلبان هنوز از رخدادهای سال ۸۸ عذرخواهی نکردهاند، سعید حجاریان بر «عامالبلوی بودن جامعه به دلیل ناکارآمدیهای موجود» تأکید دارد و عددی از اصلاحطلبان نیز بارها و بارها "آدرس خیابان" را برای طرح اعتراض به مردم دادهاند و حتی درباره «اغتشاش میلیونی» نیز سخن گفتهاند.
از طرفی طبیعی بودن این حجم از ناکارآمدی و بیتدبیری از سوی شورایی که قرار است کلان شهر تهران را مدیریت کند نیز چندان معقول نیست.
بیش از حد بدبینانه به نظر میرسد اما آیا واقعاً باید تصور کرد یک تعمّد نانجیبانه برای ناراضیکردن مردم پایتخت وجود دارد که با گفتهها و رفتارهایی مثل ضرورت گرانسازی تهران، لزوم گران کردن استفاده از خودروهای شخصی، تعمیر نکردن پله برقیهای برخی ایستگاههای مترو، کاهش خدمات در روزهای بارش نزولات جوّی، تشکیل مجالس رقص و… میخواهد مردم را عصبانی کند و مثلاً در سال ۹۸ به خیابان بکشاند؟
یا اینکه سبک مدیریت چپهای شورای شهر همینگونه است؟
این تصور بدبینانه است اما بیش از نگاه خوشبینانه با واقعیات صحنه انطباق بیشتری دارد...