به گزارش شهدای ایران؛ صفحه ای در اینستاگرام با انتشار تصویری از شهید مهدی زین الدین از فرماندهان دفاع مقدس، به نقل خاطره ای از دلتنگی و اشکهای این سردار شهید جنگ پرداخت و نوشت:
یک بار هنگام عبور از گردنه فنی لرستان متوجه شدم که جاده بسته شده است از خودرو پیاده شده و برای جویا شدن علت حادثه مسافتی را پیاده طی کردم و متوجه ریزش کوه و مسدود شدن جاده شدم.
در همین هنگام شهید زینالدین را مشاهده کردم که در سینه کوه نشسته و دست خود را زیر چانهاش گذاشته بود.
از پشت به او نزدیک شدم و ضربهای به دستی که زیر چانهاش بود زدم، وقتی صورتش را برگرداند که مرا نگاه کند چشمانش اشکبار بود، از او پرسیدم آقامهدی چه شده است، گفت: دلم برای لیلا تنگ شده است، گفتم مگر از قم نمیآیید؟ گفت چرا اما او را ندیدم. کار واجبی داشتم که فرصت دیدن او را پیدا نکردم.
یک بار هنگام عبور از گردنه فنی لرستان متوجه شدم که جاده بسته شده است از خودرو پیاده شده و برای جویا شدن علت حادثه مسافتی را پیاده طی کردم و متوجه ریزش کوه و مسدود شدن جاده شدم.
در همین هنگام شهید زینالدین را مشاهده کردم که در سینه کوه نشسته و دست خود را زیر چانهاش گذاشته بود.
از پشت به او نزدیک شدم و ضربهای به دستی که زیر چانهاش بود زدم، وقتی صورتش را برگرداند که مرا نگاه کند چشمانش اشکبار بود، از او پرسیدم آقامهدی چه شده است، گفت: دلم برای لیلا تنگ شده است، گفتم مگر از قم نمیآیید؟ گفت چرا اما او را ندیدم. کار واجبی داشتم که فرصت دیدن او را پیدا نکردم.