تبلیغات و موجسازیها میتوانند حتی بیارزشترین کالاها را با قیمتی سرسامآور به فروش برسانند و برای چنین کاری معمولا از ترفند «لاکچریسم» استفاده میشود.
به گزارش شهدای ایران؛ به نقل از فرهیختگان، تبلیغات بازرگانی در نگاه درست و معقول آن، شامل تلاش برای معرفی کالاهای تولیدی در کنار رقابت با سایر محصولات مشابه، جهت جلب رضایت از مشتری بود اما روند این جریان کمکم به جایی رسید که رسما و عملا «فریب مخاطب» در دستور کار تبلیغاتچیها قرار گرفت. اولین فریب این است که آنچه را به آن نیاز نداریم بهعنوان نیاز به ما معرفی کنند و از این رهگذر در تکاپوی تهیه آن و پرداخت هزینهاش بیفتیم و فریب بزرگ دیگر، نوع ارزشگذاری کالاهاست.
تبلیغات و موجسازیها میتوانند حتی بیارزشترین کالاها را با قیمتی سرسامآور به فروش برسانند و برای چنین کاری معمولا از ترفند «لاکچریسم» استفاده میشود. مدیوم تصویر برای این کار بسیار مناسب است و رسانهای مثل اینستاگرام که اولویت اصلیاش را تصویر قرار داده و حتی امکان مطالعه راحت متن در آن، کپی کردن متن دیگران، بازنشر متن مطلب در همان رسانه یا حتی قرار دادن لینک سایتها در متن پستها را حذف کرده، مهمترین ابزار نظام اقتصادی بازار آزاد است.
توجه بیش از حد به مدیوم تصویر نهتنها برای مدتی میدان فعالیت و تاثیرگذاری اجتماعی را از نخبگان گرفت و به دست سلبریتیها سپرد؛ بلکه در فضاهای خردتر هم اساس کار هنری و فرهنگی را از «تعهد» به «خودنمایی» منحرف کرد. طراحی اینستاگرام طوری است که کاربر را بهطور ناخواسته سمت گزینش لحظههای شیک و اصطلاحا لاکچری زندگیاش برای بازنشر در این فضا میبرد؛ طوری که انگار همه در حال برانگیختن حسرت و حسودی دیگران هستند و قرار گرفتن در معرض این فضای گلچین شده شیک از زندگی اجتماعی، باعث میشود هر کس تصور کند که نسبت به بقیه از قافله شیک زندگی کردن عقب افتاده است. داستان مدلینگ هم مربوط به همین فضاست.
عکاسان جنگ یا کسانی که روی حساسترین لحظههای اجتماعی و انسانی جهان شاتر زدهاند، شاید در طول یک سال به اندازه یک روز عکاسان مدلینگ درآمد نداشته باشند و این به دلیل برتری عکاسی مدلینگ در «فایده» نیست، بلکه ارزش گذاریهای اینچنینی در حقیقت جزئی از پروژه حباب ارزشگذاری در نظام سرمایهداری هستند.
عکاسی مدلینگ در ایران طی چند سال اخیر رونق بسیاری پیدا کرده و این در حالی است که چنین چیزی هنوز بهطور مطلق نتوانسته نسبت مشخصی با فرهنگ خود ایرانیان داشته باشد. این اعترافی است که خود عکاسان ایرانی فعال در عرصه مدلینگ هم در گفتوگو با «فرهیختگان» آن را بیان کردند. در واقع در عکاسی مدلینگ حضور عناصر هنری از هر ژانر دیگر عکاسی ضعیفتر است. امروز عدهای در ایران کار مدلینگ میکنند و به قول یکی از مصاحبهشوندههای روزنامه فرهیختگان، «از بدن انسان در جهت تبلیغات محصول استفاده میکنند» و عده بسیار دیگری هم هستند که صرفا به سودای دیده شدن و به چشم آمدن وارد این فضا شدهاند.
این حجم انبوه از علاقهمندی به حضور در فضای عمومی بهعنوان مدل، گرچه برای خود حاضران انتفاع مالی خاصی ندارد، اما باعث گرمتر شدن بازار کار مدلینگ و بالا رفتن قیمت فعالیت کسانی میشود که میتوانند بهرهبرداریهای اصلی از این فضا را بکنند. گسترش صنعت مدلینگ در ایران اساسا در یک رقابت ناعادلانه صورت گرفته؛ چه اینکه اگر تمام شبکههای اجتماعی ایران فیلتر نشده بودند تا تنها اینستاگرام آزاد بماند، خیلی بعید به نظر میرسید که چنین وضعی بتواند خروجی مستقیم و طبیعی خود جامعه ایران باشد. در ادامه، گفتوگوی روزنامه فرهیختگان با دو نفر از کسانی را میخوانید که حرفه آنها عکاسی مدلینگ است. یکی از این افراد پیش از این در زمینههای دیگر تجاری هم عکاسی کرده و حتی عکاس خبری هم بوده است و دیگری خودش آرزو داشته که مدل بشود اما عکاس مدلینگ شده است.
۵ میلیون تومان برای یک ساعت مدل شدن
آرش 10 سال است که به عکاسی مدلینگ مشغول است. او ابتدا به مدل شدن علاقه داشت ولی سرنوشت او را به یک عکاس این حوزه تبدیل کرد. آرش مشتریهایش را از اینستاگرام و تلگرام جذب میکند. البته دوستان و آشنایان و سایر عکاسان هم به او مدل معرفی میکنند. آرش استقبال از مدل شدن را در میان قشر خاصی از جوانترها یکی از اقتضائات جامعه امروز میداند که برای پرکردن بعضی خلأها به سراغ آن میآیند و در این خصوص میگوید: «دنیای مجازی کمک کرده تا این حرفه کمی از حالت خصوصی در بیاید و افراد بیشتری به واسطه صفحههای شخصیشان در شبکههای اجتماعی میل به مدل شدن را تجربه کنند. کافی است با یک سرچ ساده در اینترنت به صفحههای این افراد هدایت شوید و ببینید که دیده شدن و لایک خوردن و تعارفات ستایشگرانه در قالب کامنتها چقدر در این صفحات موج میزند.»
وی ادامه داد: «با توجه به این اهمیت که در میان علاقهمندان به مدل شدن وجود دارد، بازار اقتصادی این حوزه از عکاسی بهتر از سایر شاخههای عکاسی است و باید بگویم برای هر دستمزد بسته به نوع کار، مکان، زمان و راحتی مدل در سوژه دادن و حالتهای مختلف متفاوت است. من حداقل قیمتی که برای 5 ساعت عکاسی میگیرم چیزی درحدود 500 هزار تومان است و این قیمت بسته به تقاضا و نوع کار متفاوت است.»
این عکاس مدلینگ در ادامه به دستمزدهای خیلی بالاتر کسانی که بهعنوان مدل فعال هستند اشاره کرد و گفت: «البته کسانی که مدل هستند و به صورت حرفهای از این طریق ارتزاق میکنند و تقریبا در این حوزه شناخته شده هستند حداقل چهار الی پنج میلیون تومان دستمزد دریافت میکنند. خیلی از این افراد باید هزینههای بسیاری را برای بدن خود صرف کنند تا در شرایط ایدهآل باشند.»
آرش درباره جایگاه عکاسی مدلینگ در ایران گفت: «این شاخه از عکاسی کمتر از 15 سال است که در ایران مطرح شده و تا پیش از این افرادی که فعالیت میکردند در حد انگشتان دست بودند. البته الان نمیشود گفت که هرکسی اسم خودش یا صفحه شخصیاش در فضای مجازی را عکاس مدلینگ گذاشته واقعا عکاس است بلکه به نظر من عکاس حرفهای در این حوزه کسی است که از این کار پول به دست آورد و تمام وقت خود را صرف تماشای سایتهای مدلینگ خارجی، نشریات و مباحث آموزشی از قبیل نورپردازی، شناخت حالات چهره و فرم بدن کند که در این زمینه هم فکر میکنم تعداد افرادی که به صورت جدی کار میکنند خیلی کم باشند.»
این عکاس مدلینگ، معیارهای انتخاب شدن مدل را براساس هر تبلیغی متفاوت خواند و گفت: «صورت طبیعی و عمل نکرده مدل و قد بالای 180 سانت، اندام مناسب و عضلانی و نوع نگاه جذاب ازجمله معیارهای کلی است که تقریبا یک مدل باید داشته باشد تا به او پیشنهاد کار داده شود. البته چند سالی است که به علت علاقه جوانها به مدل شدن، عدهای سودجو سعی کردهاند تا با وعدههای دروغین و به خاطر منفعتهای شخصی آنها را مدل کنند در حالی که از نظر استانداردهای لازم در آن حد نبودند.»
مدلها کاملا دراختیار عکاس مدلینگ هستند
سالهاست که به تدریس در حوزه نورپردازی، عکاسی پرتره و مدلینگ مشغول است. البته حامد بدیعی از آن دسته عکاسانی است که در حوزههای خبری و تبلیغاتی هم کارهای بسیاری کرده است. او فارغالتحصیل کارشناسیارشد عکاسی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و در کارنامه هنریاش فعالیت در نشریاتی مثل هفتهنامه سروش جوان، روزنامه همشهری، روزنامه تهران امروز و همینطور عکاسی برای مجموعههای صنعتی به چشم میخورد.با وی گفتوگویی را در حوزه عکاسی فشن و مدلینگ انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
نگاهی که به عکاسی مدلینگ میان عکاسان کشورمان وجود دارد را چطور میبینید و چقدر عکاسان ما در این حوزه حرفی برای گفتن دارند؟
وقتی تعریف مشخصی از صنعت مدلینگ در کشورمان وجود ندارد و ما خود تولیدکننده فشن و سبک زندگی نیستیم، خیلی نمیتوانیم در تعریف عکاسی فشن موفق باشیم. از طرفی فعالیت چنین عکاسانی در جامعه ما رسمی نیست و روی همین حساب نمیتوان آمار موثقی از فعالیتهای اینچنینی به دست آورد.
ما در حوزه عکاسی فشن خیلی تولیدکننده نیستیم و آدمهایی که در این حوزه هستند، خیلی از سواد آکادمیک برخوردار نیستند و بیشتر از روی تفنن و یا علاقه وارد این حوزه شدهاند. با توجه به تدریس در دانشگاه شاهد هستم مباحث درسی که درخصوص عکاسی پرتره وجود دارد خیلی غنی نیست و حتی افرادی که وارد این حوزه شدهاند خیلی با صنعت و بازار آشنا نیستند و شاید بتوان گفت تعداد افرادی که در عکاسی مدلینگ به صورت جدی فعال هستند از انگشتان دست کمتر است.
در گفتوگوی میان مردم معمولا از عکاسی مدلینگ و پرتره به جای هم استفاده میشود؛ آیا تفاوتی میان این دو عنوان است؟
ما در حوزه عکاسی فشن خیلی تولیدکننده نیستیم و آدمهایی که در این حوزه هستند، خیلی از سواد آکادمیک برخوردار نیستند و بیشتر از روی تفنن و یا علاقه وارد این حوزه شدهاند. با توجه به تدریس در دانشگاه شاهد هستم مباحث درسی که درخصوص عکاسی پرتره وجود دارد خیلی غنی نیست و حتی افرادی که وارد این حوزه شدهاند خیلی با صنعت و بازار آشنا نیستند و شاید بتوان گفت تعداد افرادی که در عکاسی مدلینگ به صورت جدی فعال هستند از انگشتان دست کمتر است.
در گفتوگوی میان مردم معمولا از عکاسی مدلینگ و پرتره به جای هم استفاده میشود؛ آیا تفاوتی میان این دو عنوان است؟
هر شکلی از عکاسی که به پرتره و شخصیت انسان میپردازد در دسته عکاسی پرتره قرار میگیرد، حال میتواند این موضوع در دامن اجتماع و شهر اتفاق بیفتد یا در دامن طبیعت. حتی لزوما میتواند جدا از یک فرد به پرترههایی در قالب یک جمع مثل خانواده و تیمهای گروهی هم خطاب شود که به آنها پرترههای گروهی میگوییم. اما در عکاسی مدلینگ مساله فروش مطرح میشود بهطوری که از بدن انسان در جهت تبلیغات استفاده میشود و عکاسی، به نوعی در خدمت نمایش محصول است.
بهعنوان مثال دخترانی که در نمایشگاههای ماشین حضور دارند و مردم با آنها عکس میگیرند به نوعی مدل فیزیکی هستند و نقش اندام در آن موضوعیت پیدا میکند و بدن استعارهای از افراد جامعه است که مردم نگاه و پندار خودشان را با آن همذاتپنداری میکنند. این پرترهها و اندام به نوعی در خدمت صاحبان کالا است تا ایدهآلهایی که هر فردی با دیدن کالای مورد نظر در اندام فرد مدل، خودش را جای آن مدل ببیند و این قضیه او را مجاب به خرید آن محصول کند. پس باید گفت مساله این دو با هم متفاوت است و اینکه دو عنوان به جای همدیگر به کار برده شوند، امری اشتباه است.
البته باید در نظر داشت اینکه اگر هر فرد خوشاستایل و خوشچهرهای را در یک فضایی با پیشزمینه مناسب قرار دهیم و عکاسی کنیم به آن هم نمیتوان عنوان مدلینگ داد بلکه این نوع عکسها که بیشتر رفاقتی یا برای کسب تجربه و علاقه است بهعنوان عکس پرتره شناخته میشود و فقط از لفظ مدلینگ بهره میبرد، در حالی که در عمل منجر به فروش یا تبلیغ محصول خاصی نشده است.
پس با این تعریف باید عکاسی مدلینگ را نوعی عکاسی تبلیغاتی دانست؟
بهعنوان مثال دخترانی که در نمایشگاههای ماشین حضور دارند و مردم با آنها عکس میگیرند به نوعی مدل فیزیکی هستند و نقش اندام در آن موضوعیت پیدا میکند و بدن استعارهای از افراد جامعه است که مردم نگاه و پندار خودشان را با آن همذاتپنداری میکنند. این پرترهها و اندام به نوعی در خدمت صاحبان کالا است تا ایدهآلهایی که هر فردی با دیدن کالای مورد نظر در اندام فرد مدل، خودش را جای آن مدل ببیند و این قضیه او را مجاب به خرید آن محصول کند. پس باید گفت مساله این دو با هم متفاوت است و اینکه دو عنوان به جای همدیگر به کار برده شوند، امری اشتباه است.
البته باید در نظر داشت اینکه اگر هر فرد خوشاستایل و خوشچهرهای را در یک فضایی با پیشزمینه مناسب قرار دهیم و عکاسی کنیم به آن هم نمیتوان عنوان مدلینگ داد بلکه این نوع عکسها که بیشتر رفاقتی یا برای کسب تجربه و علاقه است بهعنوان عکس پرتره شناخته میشود و فقط از لفظ مدلینگ بهره میبرد، در حالی که در عمل منجر به فروش یا تبلیغ محصول خاصی نشده است.
پس با این تعریف باید عکاسی مدلینگ را نوعی عکاسی تبلیغاتی دانست؟
عکاسی تبلیغاتی به سه دسته تقسیم میشود که یکی همان تبلیغ مستقیم محصولی برای فروش است و در دسته بعدی عکاسی مدلینگ قرار میگیرد که در واقع به دنبال فروش سبک زندگی و تبلیغ نوعی از محصول به صورت غیرمستقیم است و نوع سوم عبارت است از عکاسی ادیتوریال که در خدمت مجله و نشریات است. در این نوع عکاسی تبلیغاتی، عکس توسط همراهی با متن سعی در دیده شدن محصولی خاص میکند. البته باید گفت کسی که میخواهد عکاسی مدلینگ کند علاوهبر دانستن زبان بدن و پرترهنگاری، باید از تبلیغات هم سر دربیاورد تا عکسی که ارائه میکند، قابل قبول و مخاطبپسند باشد.
با ایجاد شبکههای اجتماعی، عدهای تحت عنوان عکاس مدلینگ مشغول فعالیت هستند. آیا میتوان هر کسی که در این حوزه کار میکند را عکاس مدلینگ نامید؟
کسی که از راه عکاسی امرارمعاش میکند را باید عکاس حرفهای نامید و اگر کسی از این راه هیچ درآمدی ندارد و فقط از روی تفنن کار میکند، او را عکاس آماتور میدانند؛ حتی اگر آن عکاس نگاه حرفهای و متفاوتی داشته باشد ولی از این راه درآمدی نداشته باشد باز او را باید عکاس آماتور نامید. از وقتی که شبکههای اجتماعی گسترش پیدا کردهاند و هر کسی رسانه شخصی مستقل و مخصوص خود را دارد، خیل عظیمی از عکسهای مدلینگ به وجود آمدند و افرادی با چند عکس منتشر شده در صفحه مجازی خود سعی دارند خودشان را عکاس فعال این حوزه مطرح کنند. در این بازار آشفته هیچمتر و معیار مشخصی برای ارزشگذاری آثار وجود ندارد.
اصولا رتوش و ادیت عکس در عکاسی مدلینگ چقدر جایز است؟
اصولا رتوش و ادیت عکس در عکاسی مدلینگ چقدر جایز است؟
تبلیغات ماهیتی اغواگر دارد و به هر نحوی در خدمت فروش است. تبلیغ باید در وهله اول اعتماد مخاطب را به دست بیاورد و در وهله دوم کالایی را به شما نشان میدهد و طوری وانمود میکند که خوشبختی شما در گرو خرید آن شی یا کالای جدید است. با این قصد و غرض سعی میکنند تا با بدن انسان ایدهآلی را به مخاطب نمایش دهند که او را هرچه بیشتر ترغیب به خرید آن محصول کند. وقتی میخواهید لوازم آرایشی را نشان دهید، سعی دارید به بهترین نحو صورت مدل را نمایش دهید و در این مسیر حتی ممکن است بسیاری از زواید را حذف کنید تا سوژه شما زیباتر نشان داده شود. البته این موضوع بستگی به موضوع تبلیغ شما دارد و گاهی هم ممکن است که وفاداری به واقعیت، مورد توجه صاحبان کالا باشد و خیلی در مدل تغییری ایجاد نکنند و آن را به همان شکلی که هست نمایش دهند. در واقع ادیت کردن عکس در این شاخه از عکاسی بستگی به نگاه عکاس دارد و هیچ مانعی بر سر راه او در استفاده از ابزارهای مختلف وجود ندارد.
دستمزد واحدی برای عکس مدلینگ وجود دارد یا اینکه هر عکاسی قیمت مشخص خودش را دارد؟
دستمزد واحدی برای عکس مدلینگ وجود دارد یا اینکه هر عکاسی قیمت مشخص خودش را دارد؟
مثلا در صنف عروسی تا چند سال پیش قیمتها مشخص بود ولی الان قیمت مشخصی وجود ندارد و هرکسی قیمت خودش را میدهد. اکثر کسانی که در این ژانر هستند بیشتر به صورت مجانی یا با دریافت مبالغ بسیار پایین کار میکنند و بیشتر دوست دارند تا کارهایشان دیده شود. در مرحله بعد اینکه مثل سایر شاخههای عکاسی صنف یا انجمن داشته باشیم مهم است و چنین چیزی در این نوع عکاسی وجود ندارد.
شخصیتپردازی و نمایش ویژگیهای درونی سوژه در عکس چقدر در کار مدلینگ مهم است؟
شخصیتپردازی و نمایش ویژگیهای درونی سوژه در عکس چقدر در کار مدلینگ مهم است؟
معمولا در پرترهنگاری باید به ابعاد شخصیتی سوژه توجه کرد و قبل از عکاسی نسبت به مختصات وجودی، کاری و رفتار فردی شناخت به دست آورد. بهعنوان مثال برای عکاسی از یک موسیقیدان باید علاوهبر اینکه عکس شما بر آمده از هنر موسیقایی وی باشد، شناختی هم از درونیات این موسیقیدان ارائه کند. در حالی که در عکاسی مدلینگ مدل و شخص در درجه اهمیت کمتری قرار دارند و کاملا در اختیار خواستهها و نظرات عکاس هستند بهطوری که عکاس هرگونه از آنها بخواهد باید رفتار کنند و خیلی کاراکتر و ابعاد درونی وی برای مخاطب و عکاس مهم نیست.