به گزارش شهدای ایران؛ جواد موگویی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: دهه شصتیها خوب به خاطر دارند بخاریهای نفتی گوشه کلاس را که گاه ناگهان گُر میگرفت و دودزا میشد!
شوفاژی در کار نبود.
مدارس دهه ۷۰ داستانی داشت برای خودش. مدارس ۳ شیفته و زنگهای ورزش با توپ پلاستیکی.
میزهای ۴ نفره که موقع دیکته نوشتن یکی باید میرفت زیر میز مینشست و دیگری در راهروی کلاس و گاه جای سطل آشغال!
القصه! از میانه دهه ۷۰ آتش سوزیهای مدارس خبر متداول روزنامهها بود. بخاریها در کلاسهای درس با تیرهای چوبی، ناگهان گُر میگرفت و معلم و شاگرد را هر دو در آتش خود میسوزاند.
۲ دهه اینچنین بود. اما هیچ وقت مجلس جلسه فوقالعاده تشکیل نداد. وزیری شبانه به مجلس فراخوانده نشد، چه برسد به سوال کردن یا استیضاح.
دیروز دوباره بوی سوختن گوشت و مقنعه ۳ دختر زاهدانی ما دهه شصتیها را برد به کلاسهای درس دوران دانش آموزی.
دقیقا در همین روز فیلم فحاشی نمایندهای منتشر شد. مجلس اما یکپارچه شد برای نجات نماینده فحاش از دست افکار عمومی. وزیر اقتصاد را تا مرز استیضاح برد.
گویی نمیشنوند بوی گوشت و مقنعه سوخته را!
و دیگر خبری هم از نامههای سرگشاده مطهری و محمود صادقی به انواع دستگاهها و نهادها نیست.
شوفاژی در کار نبود.
مدارس دهه ۷۰ داستانی داشت برای خودش. مدارس ۳ شیفته و زنگهای ورزش با توپ پلاستیکی.
میزهای ۴ نفره که موقع دیکته نوشتن یکی باید میرفت زیر میز مینشست و دیگری در راهروی کلاس و گاه جای سطل آشغال!
القصه! از میانه دهه ۷۰ آتش سوزیهای مدارس خبر متداول روزنامهها بود. بخاریها در کلاسهای درس با تیرهای چوبی، ناگهان گُر میگرفت و معلم و شاگرد را هر دو در آتش خود میسوزاند.
۲ دهه اینچنین بود. اما هیچ وقت مجلس جلسه فوقالعاده تشکیل نداد. وزیری شبانه به مجلس فراخوانده نشد، چه برسد به سوال کردن یا استیضاح.
دیروز دوباره بوی سوختن گوشت و مقنعه ۳ دختر زاهدانی ما دهه شصتیها را برد به کلاسهای درس دوران دانش آموزی.
دقیقا در همین روز فیلم فحاشی نمایندهای منتشر شد. مجلس اما یکپارچه شد برای نجات نماینده فحاش از دست افکار عمومی. وزیر اقتصاد را تا مرز استیضاح برد.
گویی نمیشنوند بوی گوشت و مقنعه سوخته را!
و دیگر خبری هم از نامههای سرگشاده مطهری و محمود صادقی به انواع دستگاهها و نهادها نیست.