گفت: قبل از اینکه بیام خواستگاری رفتم پابوس امام رضا (ع). ازشون خواستم که کمکم کنن. پابوس حضرت معصومه (س) هم رفتم و بازم دل بستم به کمکشون. وقتی روز تولد امام رضا (ع) بهم جواب بله دادی، خیلی خوشحال شدم.
به گزارش شهدای ایران؛ در زیر بخشی از کتاب «شاهرگی برای حریم» که اشاره به زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی دارد آمده است:
چند روزی مانده بود به عید غدیر، روزی که قرار بود خطبه عقد ما خوانده شود. در ماشینش نشسته بودیم و میخواستیم برویم خرید که گفت: میخوام یه چیزی بهت بگم!
چند روزی مانده بود به عید غدیر، روزی که قرار بود خطبه عقد ما خوانده شود. در ماشینش نشسته بودیم و میخواستیم برویم خرید که گفت: میخوام یه چیزی بهت بگم!
گفتم چی؟
گفت: قبل از اینکه بیام خواستگاری رفتم پابوس امام رضا (ع). ازشون خواستم که کمکم کنن. پابوس حضرت معصومه (س) هم رفتم و بازم دل بستم به کمکشون. وقتی روز تولد امام رضا (ع) بهم جواب بله دادی، خیلی خوشحال شدم. رفتم هیات. باورت میشه هیچ سالی جشن امام رضا (ع) اینطوری نبود!
نگاهش کردم و لبخند زدم. در دلم گفتم: امام حسین (ع) ممنونتم. کسی رو نصیبم کردی که دلش به عشق شما گره خورده!