ماجرای دیروز دانشگاه امیرکبیر، یک شوخی بیمزه بود با «عدالت». گروهی از دانشجویان این دانشگاه، به بهانه حمایت از کارگران کارخانه «هفتتپه» خوزستان جمع شدند جلوی سلف و شروع کردند به شعار دادن.
به گزارش شهدای ایران؛ بعضی چیزها را حتی برای خندیدن هم نمیشود دست انداخت. با بعضی مفهومها نمیشود راحت شوخی کرد، نمیشود سر دستشان گرفت و مدعیشان شد، بی حساب و کتاب. عدالتخواهی یکی از این مفهوم هاست. آرمانی که امام و آقا، بارها و بارها بر اهمیتش تاکید کرده و بر لزومش صحه گذاشتهاند. عدالت، بازی نیست. شوخی بردار هم نیست. نمیشود با آن نمایش داد و روی صحنه رفت و کف و سوت خرید. عدالتخواهی، دل شیر میخواهد، همت بلند، صدای رسا و عزمی جزم برای گرفتن حق مظلوم از ظالم. اینطور نیست که بنشینی توی شهر خودت، توی دانشگاه خودت و با رفیق-رفقای سیگاریِ غرغرویت جمع شوید جلوی سلف دانشگاه و با چهارتا شعار بخواهید آب را گلآلود کنید تا ماهیِ عدالتخواهی خود به خود برای شما و دوستانتان صید شود! دست چنین بازیگر ناشی و کارنابلدی خیلی زود رو میشود، خیلی زود.
ماجرای دیروز دانشگاه امیرکبیر، چیزی از همین جنس بود. از جنس یک شوخی بیمزه با «عدالت». گروهی از دانشجویان این دانشگاه، به بهانه حمایت از کارگران کارخانه «هفتتپه» خوزستان جمع شدند جلوی سلف و شروع کردند به شعار دادن. به زمین و زمان متلک میانداختند و انگار نه انگار که یک سال پیش گلویشان را برای پیروزی همین آقای رئیسجمهور پاره کرده، ژست مخالفت گرفتند و علم طلبکاری برداشتند.
همانها که به امید دلار ارزان و بازار آرام و رابطه دوستانه با جهان، مچبند سبز و بنفش بسته و «روحانی،روحانی» گویان رفتند پای صندوق رای، حالا ردای اعتراض به تن کرده و نقش حامی اقشار مستضعف را بازی میکردند. بازیگران ناشیِ دیروزِ امیرکبیر اما فراموش کردهبودند حافظه تاریخی دانشجو هرقدر هم که کوتاهمدت باشد، ماجراهای 96 را به این زودیها فراموش نمیکند و نمیشود با چند شعار و چند خردهبلوا، جایگاه متهم را با وکیلمدافع عوض کرد.
شبهمارکسیستهای همیشه شاکی، جو دانشگاه را متشنج، و با شعار دادن علیه گروههای دانشجویی مثل بسیج، آتش یک درگیری زشت را در دانشگاه شعلهور کردند. آنها میگفتند برای حمایت از کارگران هفتتپه تجمع میکنند. اما بیایید کمی به عقب برگردیم و ببینیم حامی واقعی هفتتپهایها، و اصلا همراه حقیقی ستمدیدگان و قربانیان مشکلات اقتصادی کشور چه کسانی هستند؟ همین پرادعاها یا آدمهای دیگر؟
میزگرد روی خرابهها
30 آبان 97. عصر چهارشنبه. 4 نماینده از 4 تشکل دانشجویی روی خرابههای یکی از خانههای «دهونک» میزگرد خود را برپا میکنند. آنها میخواهند از ابهامات پرونده واگذاری زمینهای این محله به دانشگاه الزهرا بگویند. نماینده بسیج دانشجویی، جنبش عدالتخواه و انجمن اسلامی دانشگاه تهران. از قطبهای مختلف فضای سیاسی کشور. بسیجی و انجمنی، حزباللهی و اصلاحطلب دور یک میز مینشینند تا از رنج مردم بگویند. اقدام خلاقانه فعالین تشکلهای دانشجویی مثل بمب در فضای رسانهای منفجر میشود و حتی خبرگزاری رسمی دولت هم نمیتواند از کنار آن عبور کند.
ماجرای دیروز دانشگاه امیرکبیر، چیزی از همین جنس بود. از جنس یک شوخی بیمزه با «عدالت». گروهی از دانشجویان این دانشگاه، به بهانه حمایت از کارگران کارخانه «هفتتپه» خوزستان جمع شدند جلوی سلف و شروع کردند به شعار دادن. به زمین و زمان متلک میانداختند و انگار نه انگار که یک سال پیش گلویشان را برای پیروزی همین آقای رئیسجمهور پاره کرده، ژست مخالفت گرفتند و علم طلبکاری برداشتند.
همانها که به امید دلار ارزان و بازار آرام و رابطه دوستانه با جهان، مچبند سبز و بنفش بسته و «روحانی،روحانی» گویان رفتند پای صندوق رای، حالا ردای اعتراض به تن کرده و نقش حامی اقشار مستضعف را بازی میکردند. بازیگران ناشیِ دیروزِ امیرکبیر اما فراموش کردهبودند حافظه تاریخی دانشجو هرقدر هم که کوتاهمدت باشد، ماجراهای 96 را به این زودیها فراموش نمیکند و نمیشود با چند شعار و چند خردهبلوا، جایگاه متهم را با وکیلمدافع عوض کرد.
شبهمارکسیستهای همیشه شاکی، جو دانشگاه را متشنج، و با شعار دادن علیه گروههای دانشجویی مثل بسیج، آتش یک درگیری زشت را در دانشگاه شعلهور کردند. آنها میگفتند برای حمایت از کارگران هفتتپه تجمع میکنند. اما بیایید کمی به عقب برگردیم و ببینیم حامی واقعی هفتتپهایها، و اصلا همراه حقیقی ستمدیدگان و قربانیان مشکلات اقتصادی کشور چه کسانی هستند؟ همین پرادعاها یا آدمهای دیگر؟
میزگرد روی خرابهها
30 آبان 97. عصر چهارشنبه. 4 نماینده از 4 تشکل دانشجویی روی خرابههای یکی از خانههای «دهونک» میزگرد خود را برپا میکنند. آنها میخواهند از ابهامات پرونده واگذاری زمینهای این محله به دانشگاه الزهرا بگویند. نماینده بسیج دانشجویی، جنبش عدالتخواه و انجمن اسلامی دانشگاه تهران. از قطبهای مختلف فضای سیاسی کشور. بسیجی و انجمنی، حزباللهی و اصلاحطلب دور یک میز مینشینند تا از رنج مردم بگویند. اقدام خلاقانه فعالین تشکلهای دانشجویی مثل بمب در فضای رسانهای منفجر میشود و حتی خبرگزاری رسمی دولت هم نمیتواند از کنار آن عبور کند.
عدالتخواهی به افق خوزستان
8 آذر 97. صبح پنجشنبهی کارگران هفتتپه با حضور چند مهمان متفاوت آغاز میشود. کارگران مثل روزهای قبل، مشغول کار نیستند و در گرماگرم اعتراضات صنفیشان، جلوی درِ کارخانه تجمع کردهاند. نمایندگان بسیج دانشجویی چهار دانشگاه شریف، علم و صنعت، امام صادق و امیرکبیر از تهران راهیِ خوزستان شدهاند تا پیگیر مشکلات کارگران باشند. آنها با نماینده شوش در مجلس جلسه میگذارند و او را به میان کارگران معترض میکشانند. همچنین به سراغ فرمانده سپاه رفته و از او هم برای حل مشکلات مطالبه میکنند. این اقدام نوآورانه هم فضای رسانهای را تحت تاثیر قرار میدهد. سبیلکلفتها، شبهمارکسیستها و همیشهمعترضها هوا را پس میبینند. حنای عدالتطلبی و برابریخواهیشان دارد حسابی رنگ میبازد. روز دانشجو هم که نزدیک است و امیرکبیر هم که سیاسیترین دانشگاه ایران....
8 آذر 97. صبح پنجشنبهی کارگران هفتتپه با حضور چند مهمان متفاوت آغاز میشود. کارگران مثل روزهای قبل، مشغول کار نیستند و در گرماگرم اعتراضات صنفیشان، جلوی درِ کارخانه تجمع کردهاند. نمایندگان بسیج دانشجویی چهار دانشگاه شریف، علم و صنعت، امام صادق و امیرکبیر از تهران راهیِ خوزستان شدهاند تا پیگیر مشکلات کارگران باشند. آنها با نماینده شوش در مجلس جلسه میگذارند و او را به میان کارگران معترض میکشانند. همچنین به سراغ فرمانده سپاه رفته و از او هم برای حل مشکلات مطالبه میکنند. این اقدام نوآورانه هم فضای رسانهای را تحت تاثیر قرار میدهد. سبیلکلفتها، شبهمارکسیستها و همیشهمعترضها هوا را پس میبینند. حنای عدالتطلبی و برابریخواهیشان دارد حسابی رنگ میبازد. روز دانشجو هم که نزدیک است و امیرکبیر هم که سیاسیترین دانشگاه ایران....
چیزی شبیه سطرهای کتاب مارکس
تجمع دیروز، چند مضروب و مصدوم به جا گذاشته. یک دانشجوی بسیجی از ناحیه گردن آسیب دیده و یکی از دختران فعال این تشکل هم از ناحیه سر مضروب شده.اما این تجمع، یک بازنده بزرگ هم داشت. همان جریانی که یکی دو سال است در برخی دانشگاههای مهم کشور نطفه بسته و داشت کمکم رشد میکرد. جریانی از عدالتباز ها که میخواستند مطالبه «عدالت» را از چنگ جریانات اصیل دانشجویی در بیاورند.
تجمع دیروز، چند مضروب و مصدوم به جا گذاشته. یک دانشجوی بسیجی از ناحیه گردن آسیب دیده و یکی از دختران فعال این تشکل هم از ناحیه سر مضروب شده.اما این تجمع، یک بازنده بزرگ هم داشت. همان جریانی که یکی دو سال است در برخی دانشگاههای مهم کشور نطفه بسته و داشت کمکم رشد میکرد. جریانی از عدالتباز ها که میخواستند مطالبه «عدالت» را از چنگ جریانات اصیل دانشجویی در بیاورند.
آنها انقلابی که هیچ، حتی اصلاحطلب هم نیستند. چیزی هستند شبیه سطرهای کتاب کاپیتالِ مارکس. با همان شکل و شمایل. با همان حجم از کینه و نفرت، که رهایش میکنند در سطح دانشگاهها. عیار عدالتطلبیشان اما دیروز آشکار شد.
آنهایی که از مطالبه و مبارزه فقط سبیل کلفت و صدای نخراشیده میفهمند، حالا کم و بیش همان اندکپایگاهشان در میان دانشجویان را هم از دست میدهند. چون دانشجو چشم دارد و میبیند، گوش دارد و میشنود، عقل دارد و تحلیل میکند. برای دانشجوی نسل امروز سخت نیست که عدالتخواه واقعی را از نسخه بدلی آن تشخیص دهد. فقط کافی است عکسهای این یکی دوهفتهی دهونک و کارخانهی هفتتپه را با تصاویر دیروز دانشگاه امیرکبیر مقایسه کند.