شهدای ایران:از ویژگیهای بیبدیل انقلاب اسلامی، تکیه آن بر نیروی عظیم و دائماً در حال جوشش مردمی است، بهگونهای که سرمایه اجتماعی، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاباسلامی بروز و ظهور داشته است. در این میان نمیتوان تدبیر داهیانه امام راحل عظیمالشأن را در شکلگیری عنصر «بسیج» بهعنوان جلوه نقشآفرینی مردم در حفظ و تعالی انقلاباسلامی نادیده گرفت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتشان در سالگرد میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)، گسترش جریان مقاومت و روحیه بیداری اسلامی در منطقه را بهعنوان یک نمونه، نتیجه حرکت در مسیر هدایت اسلام و قرآن دانستند و گفتند: «علت اینکه قدرتمندان مستکبر دنیا و در رأس آنها امریکای جنایتکار و شیطان بزرگ به منطقه غرب آسیا حساس هستند، روحیه اقبال به اسلام و بیداری اسلامی در میان ملتهای منطقه است ... علت اصلی دستپاچگی امریکا و متحدانش و یاوهگوییها و اقدامات ظالمانه و جنایتآمیز آنها، ایستادگی و مقاومت ملتهای مسلمان در منطقه است که این مقاومت حتماً نتیجه خواهد داد.» معظمله همچنین خطاب به روشنفکران و علمای دینی تأکید کردند: «هرچه میتوانید حرکت بیداری اسلامی و مقاومت را در منطقه تقویت کنید، زیرا تنها راه نجات منطقه، گسترش این تفکر و روحیه است.» اکنون در سیامین سالگرد صدور آخرین پیام امام راحل عظیمالشأن (ره) به مناسبت هفته بسیج -که یکی از راهبردیترین پیامهای واپسین سال عمر بابرکت آن عزیز سفرکرده است- باید تأملی داشته باشیم در نسبت مفاهیم بسیج و مقاومت و نسبت آن با آینده جهان اسلام.
از ویژگیهای بیبدیل انقلاب اسلامی، تکیه آن بر نیروی عظیم و دائماً در حال جوشش مردمی است، بهگونهای که سرمایه اجتماعی، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاباسلامی بروز و ظهور داشته است. در این میان نمیتوان تدبیر داهیانه امام راحل عظیمالشأن را در شکلگیری عنصر «بسیج» بهعنوان جلوه نقشآفرینی مردم در حفظ و تعالی انقلاباسلامی نادیده گرفت.
هرچند در دهه اول عمر انقلاباسلامی، ضرورتهای زمانه سبب شده بود این عنصر بیهمتا در حوزه دفاع مقدس منحصر شود، اما گذر زمان چندبعدی و جامع بودن این جریان انسانی را ثابت کرد. در آخرین هفته بسیج در عمر پربرکت حضرت امام و پس از پایان جنگ تحمیلی بود که برخی خاماندیشانه از پایان مأموریت بسیج و لزوم انحلال آن سخن به میان میآوردند. بااینحال حضرت روحالله در پیامی که به مناسبت هفته بسیج سال ۱۳۶۷ صادر کردند، با تأکید بر اینکه کار و مأموریت بسیج به پایان نرسیده است و بسیج باید مثل گذشته و باقدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد، فرمودند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چراکه بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است، انقلاباسلامی در جهان نیازمند فداکاریهای شماست.»
بدینترتیب روشن شد که در دومین دهه از عمر انقلاباسلامی، بسیج وارد حیطه جدیدی از مأموریت شده است که آنهم جهان اسلام یا بهعبارتی عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران است. به بیان زیبای رهبر معظم انقلاباسلامی حضرت امام خامنهای، «ملتهای مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامیاند.» تأکید امام راحل عظیمالشأن روی شکلگیری هستههای مقاومت در تمامی جهان ازآنرو بود که شکلگیری بسیج تجربه گرانقیمت و کارآمدی را در اختیار نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داد که این تجربه میتوانست در بیرون مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی نیز پیشبرنده گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) و انقلاباسلامی باشد.
بستر موفقی که این تجربه در افق برونمرزی و جهانی روی آن مستقر شد، رابطه قلبی و ایمانی میان ملت مسلمان ایران و ملل مسلمان و مستضعف جهان بود. در سطح جهان اسلام و جهان مستضعفین، بسیج با مفهومی خاص عجین و همراستا میشود که عبارت است از عمق راهبردی (Strategic depth). بر اساس الگوی راهبردی و تجربه سه دهه گذشته میتوان گفت: امتداد انقلاباسلامی در بیرون مرزهای سرزمینی ایران، ظرفیت بینظیری را رقم میزند که پیشبرنده آرمانها و اهداف اسلام ناب محمدی (ص) است.
نیمنگاهی به تحولات منطقه غرب آسیا در چند دهه گذشته، ابعاد گوناگون کارآمدی این عمق راهبردی انقلاباسلامی را آشکار میسازد. درست همان زمان که جریان ارتجاع وابسته به نظام سلطه به دنبال آشتی با غده سرطانی صهیونیسم در منطقه بود، گروههای کوچک مقاومت اسلامی با الهامگیری از گفتمان انقلاباسلامی، مسیر پایداری و مبارزه اسلامی را برگزیدند و چنان به بالندگی رسیدند که در جنگهای متعدد، افسانه شکستناپذیری رژیم اشغالگر قدس را بر باد دادند. تأثیر چنین روندی بر تحولات راهبردی منطقه تا حدی است که امروز از محوری بهعنوان «محور مقاومت» یاد میشود که مناسبات و طراحیهای سلطهگران استکباری و اذناب آنها را بر هم میزند. اکنون، میتوان گفت: بسیج بار دیگر در میدان تحولات منطقه واردشده و بازیگر اصلی این صحنه است. جوانان مجاهد و شهادتطلب عراقی، لبنانی، سوری، پاکستانی، افغانستانی، یمنی و ... با الگوگیری از این یادگار امام راحل (ره) با کمترین امکانات، اما با ایمان حداکثری به میدان آمده و ابتکار عمل را در دست گرفتهاند. رهبر معظم انقلاب چندی پیش بر ترویج و تبیین «نظریه مقاومت» تأکید کردند. در مقابل سلطهپذیری، سازشپذیری و تسلیم معنا و مفهوم مییابد. توصیه راهبردی معظمله ترویج این نظریه بهصورت نظری و عملی است، بهگونهای که به چارچوبی برای «گفتمانسازی»، «شبکهسازی» و «جریانسازی» مقاومت در برابر نظام سلطه نهتنها در جغرافیای ایران اسلامی، بلکه در قلمرو حضور همه ملتهای آزاده جهان تبدیل شود. بهنظر میرسد در صورت جهاد جوانان انقلابی میتوان شاهد ظهور جریان جهانی مردمی مقاومت در سراسر گیتی بود که منافع سلطه گران در تمام این کره خاکی به مخاطره افکنده و معادلات بینالمللی را به سود مستضعفین تغییر دهند.
اگر امروز فرهنگ شهادتطلبی در هر کوی و برزنی از عراق ساری و جاری است، نباید فراموش کرد که حشدالشعبی پیروز میدان مبارزه با تکفیر، بسیج مستضعفین را الگوی خود قرار داده است. آنچه جوانان مدافع حرم را از اقصینقاط جهان اسلام برای دفاع از اسلام ناب در مقابل اسلام جعلی و امریکایی به شام کشاند، «گفتمان مقاومت» و «فرهنگ و تفکر بسیجی» است که از دوران دفاع مقدس برای ما به یادگار مانده است.
اگر امروز مردم کشور ما، در کمال نشاط و آرامش پیروزی بر تروریسم تکفیری را پشت سر گذاردهاند، میدانند که امنیت امروزشان را مدیون جانفشانی بسیج و بسیجی هستند و روش مقاومت است که تومار تکفیر و تروریسم را در منطقه در هم میپیچد، کما اینکه باید به انتظار روزی نشست که ریشههای فاسد صهیونیسم و سلطه مستکبران را بخشکاند.
از ویژگیهای بیبدیل انقلاب اسلامی، تکیه آن بر نیروی عظیم و دائماً در حال جوشش مردمی است، بهگونهای که سرمایه اجتماعی، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاباسلامی بروز و ظهور داشته است. در این میان نمیتوان تدبیر داهیانه امام راحل عظیمالشأن را در شکلگیری عنصر «بسیج» بهعنوان جلوه نقشآفرینی مردم در حفظ و تعالی انقلاباسلامی نادیده گرفت.
هرچند در دهه اول عمر انقلاباسلامی، ضرورتهای زمانه سبب شده بود این عنصر بیهمتا در حوزه دفاع مقدس منحصر شود، اما گذر زمان چندبعدی و جامع بودن این جریان انسانی را ثابت کرد. در آخرین هفته بسیج در عمر پربرکت حضرت امام و پس از پایان جنگ تحمیلی بود که برخی خاماندیشانه از پایان مأموریت بسیج و لزوم انحلال آن سخن به میان میآوردند. بااینحال حضرت روحالله در پیامی که به مناسبت هفته بسیج سال ۱۳۶۷ صادر کردند، با تأکید بر اینکه کار و مأموریت بسیج به پایان نرسیده است و بسیج باید مثل گذشته و باقدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد، فرمودند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چراکه بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است، انقلاباسلامی در جهان نیازمند فداکاریهای شماست.»
بدینترتیب روشن شد که در دومین دهه از عمر انقلاباسلامی، بسیج وارد حیطه جدیدی از مأموریت شده است که آنهم جهان اسلام یا بهعبارتی عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران است. به بیان زیبای رهبر معظم انقلاباسلامی حضرت امام خامنهای، «ملتهای مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامیاند.» تأکید امام راحل عظیمالشأن روی شکلگیری هستههای مقاومت در تمامی جهان ازآنرو بود که شکلگیری بسیج تجربه گرانقیمت و کارآمدی را در اختیار نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داد که این تجربه میتوانست در بیرون مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی نیز پیشبرنده گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) و انقلاباسلامی باشد.
بستر موفقی که این تجربه در افق برونمرزی و جهانی روی آن مستقر شد، رابطه قلبی و ایمانی میان ملت مسلمان ایران و ملل مسلمان و مستضعف جهان بود. در سطح جهان اسلام و جهان مستضعفین، بسیج با مفهومی خاص عجین و همراستا میشود که عبارت است از عمق راهبردی (Strategic depth). بر اساس الگوی راهبردی و تجربه سه دهه گذشته میتوان گفت: امتداد انقلاباسلامی در بیرون مرزهای سرزمینی ایران، ظرفیت بینظیری را رقم میزند که پیشبرنده آرمانها و اهداف اسلام ناب محمدی (ص) است.
نیمنگاهی به تحولات منطقه غرب آسیا در چند دهه گذشته، ابعاد گوناگون کارآمدی این عمق راهبردی انقلاباسلامی را آشکار میسازد. درست همان زمان که جریان ارتجاع وابسته به نظام سلطه به دنبال آشتی با غده سرطانی صهیونیسم در منطقه بود، گروههای کوچک مقاومت اسلامی با الهامگیری از گفتمان انقلاباسلامی، مسیر پایداری و مبارزه اسلامی را برگزیدند و چنان به بالندگی رسیدند که در جنگهای متعدد، افسانه شکستناپذیری رژیم اشغالگر قدس را بر باد دادند. تأثیر چنین روندی بر تحولات راهبردی منطقه تا حدی است که امروز از محوری بهعنوان «محور مقاومت» یاد میشود که مناسبات و طراحیهای سلطهگران استکباری و اذناب آنها را بر هم میزند. اکنون، میتوان گفت: بسیج بار دیگر در میدان تحولات منطقه واردشده و بازیگر اصلی این صحنه است. جوانان مجاهد و شهادتطلب عراقی، لبنانی، سوری، پاکستانی، افغانستانی، یمنی و ... با الگوگیری از این یادگار امام راحل (ره) با کمترین امکانات، اما با ایمان حداکثری به میدان آمده و ابتکار عمل را در دست گرفتهاند. رهبر معظم انقلاب چندی پیش بر ترویج و تبیین «نظریه مقاومت» تأکید کردند. در مقابل سلطهپذیری، سازشپذیری و تسلیم معنا و مفهوم مییابد. توصیه راهبردی معظمله ترویج این نظریه بهصورت نظری و عملی است، بهگونهای که به چارچوبی برای «گفتمانسازی»، «شبکهسازی» و «جریانسازی» مقاومت در برابر نظام سلطه نهتنها در جغرافیای ایران اسلامی، بلکه در قلمرو حضور همه ملتهای آزاده جهان تبدیل شود. بهنظر میرسد در صورت جهاد جوانان انقلابی میتوان شاهد ظهور جریان جهانی مردمی مقاومت در سراسر گیتی بود که منافع سلطه گران در تمام این کره خاکی به مخاطره افکنده و معادلات بینالمللی را به سود مستضعفین تغییر دهند.
اگر امروز فرهنگ شهادتطلبی در هر کوی و برزنی از عراق ساری و جاری است، نباید فراموش کرد که حشدالشعبی پیروز میدان مبارزه با تکفیر، بسیج مستضعفین را الگوی خود قرار داده است. آنچه جوانان مدافع حرم را از اقصینقاط جهان اسلام برای دفاع از اسلام ناب در مقابل اسلام جعلی و امریکایی به شام کشاند، «گفتمان مقاومت» و «فرهنگ و تفکر بسیجی» است که از دوران دفاع مقدس برای ما به یادگار مانده است.
اگر امروز مردم کشور ما، در کمال نشاط و آرامش پیروزی بر تروریسم تکفیری را پشت سر گذاردهاند، میدانند که امنیت امروزشان را مدیون جانفشانی بسیج و بسیجی هستند و روش مقاومت است که تومار تکفیر و تروریسم را در منطقه در هم میپیچد، کما اینکه باید به انتظار روزی نشست که ریشههای فاسد صهیونیسم و سلطه مستکبران را بخشکاند.
*جوان
تولید، حمایت، همزیستی و مدیریت تروریسم براساس اسناد تاریخی یکی از وجوهات ممیزه سیاست خارجی آمریکا در روابط با ملل و دُوَل خارجی است. آنچه تاریخ در خود ثبت و مقامات آمریکایی به آن اذعان دارند مشخص می کند که منبع و مصدر تروریسم جایی غیر از منطقه خاورمیانه است.
همزمان با سالگرد هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناو جنگی آمریکا در آبهای خلیج فارس، دولت ین کشور در قالب سند راهبرد نظامی آمریکا در سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم در جهان متهم کرد. مسئله ای که گرچه موجب تمسخر بسیاری از کارشناسان شد اما در کشاکش مذاکرات هسته ای پنج بعلاوه یک با ایران نشان داد آمریکایی ها به هیچ وجه بنای دوستی با هیچ دولت و ملتی جز از زاویه نگاه ارباب رعیتی ندارند و اساسا خوی استعماریشان اصلاح شدنی نیست.
انتشار این سند و ادعای جدید واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه تروریسم موجب شد، کند و کاوی در تاریخ یکصد ساله روابط بین الملل و رفتارهای آمریکا در خصوص کشورهای دور و نزدیک این کشور داشته باشیم. کاوشی که نشان داد واشنگتن ید طولایی در بخش تولید ، صدور و مدیریت تروریسم سازمان یافته درجهان دارد.
با نگاهی به عملکرد دولت آمریکا حداقل از یک قرن پیش تا کنون شاهد آن هستیم که هر زمان اقدامات تروریستی دولت این کشور در سطح جهان افزایش بیشتری می یابد به همان میزان هم فعالیت سازمان ها و موسسات رسمی و وابسته آن (نظامی- سیاسی) برای متهم کردن کشورهای دیگر به حمایت از تروریسم گسترش می یابد.
جهان طی نیم قرن گذشته به دریافت نصیحت های دلسوزانه وایضا پدرانه! وسمت وسو دادن های آمریکا در زمینه های مربوط به دمکراسی و حقوق بشر عادت کرده بود که طی چند سال گذشته مبارزه با تروریسم هم به آن اضافه شده است.
به هر شکل از دیدگاه سیاستگذاران کاخ سفید، واشنگتن پیشروی کشورهای جهان در این چنین مسایلی محسوب می شود در حالیکه به اعتراف بسیاری از تحلیلگران بزرگ اگر آمریکا بخواهد خود را در یک مسئله در صف اول و پیشقراول تمامی کشورهای جهان بداند باید آنرا در سردمداری تروریسم جهانی جستجو کند.
این توصیف جمله ای شعاری یا نشات گرفته از یک رویکرد واکنشی نیست بلکه تحلیلی است که نوام چامسکی تحلیلگر برجسته آمریکایی روز ۲۱ اکتبر سال گذشته در مقاله ای که در پایگاه اینترنتی “انفرمیشن کلیرنگ هاوس” منتشر شد، اعلام نمود.
چامسکی در این مقاله خود به بخش های از تحقیق سازمان اطلاعات روسیه در رابطه با عاملان پشت پرده عملیات تروریستی بزرگ انجام گرفته در جهان که در روزنامه پراودا منتشر شده بود، استناد کرد. تحقیقی که نشان می داد اکثر این اقدامات تروریستی به نحوی به عواملی از آمریکا منتهی می شوند زیرا برای ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور نیز جای سئوال داشت که این حجم بزرگ از عملیات تروریستی توسط چه سازمان یا طرفی ساماندهی وهدایت می شوند که سازمان اطلاعات روسیه نیز به آن پاسخ داد.
شاید به این مسئله نیز به دید موضع گیریهای شرق وغرب ورسوبات باقی مانده از جنگ سرد و تلاش روسیه برای بازگشت به جایگاه قدرت جهانی تفسیر شود اما اگر شماره ۱۴ اکتبر سال گذشته روزنامه نیویورک تایمز را مطالعه کنید به طور حتم خواهید دید که تیتر اول آن به گزارشی اختصاص یافته بود که عملیات تروریستی (موفق وناموفق) سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بنا به درخواست کاخ سفید را لیست کرده است.
از نکات جالب در این گزاش آن است که در مقدمه آن تاکید شده است این گزارش بنا به درخواست باراک اوباما رئیس جمهور برای مشخص شدن تعداد عملیاتی که با هزینه دولت در کشورهای خارجی انجام گرفته و بررسی دلایل شکست عملیات های ناکام صورت پذیرفته است تا به پویایی چنین اقداماتی در آینده کمک شود!
به هر شکل در هر دوره ای تعدادی از کشورهای یاغی وجود دارند که دولت آمریکا بر خود واجب! می داند تا به جنگ با آنها بپردازد وآنها را مورد سرکوب قرار دهد.
با بررسی اقدامات دولت آمریکا از سومالی درآفریقا تا نیکاراگوئه درآمریکای لاتین واقدامات این کشور در کوبا تا عملیات صورت گرفته در خاورمیانه از افغانستان گرفته تا عراق ، سوریه ، لبنان و در صدر آن عملیات تروریستی انجام گرفته در جمهوری اسلامی ایران چنان حجم بزرگی از اقدامات را به خود اختصاص می دهد که حتی لیست کردن مشخصات این عملیات وتاریخ انجام آن نیز حجم زیادی از زمان را خواهد گرفت.
اما بی تردید تجاوز ناکام به جمهوری اسلامی ایران وزمین گیر شدن متجاوزین درطبس ، حمله تروریستی ۳ جولای ۱۹۸۸ به هواپیمای مسافربری ایرانی که منجر به شهادت ۲۹۰ شهروند غیر نظامی از جمله ۶۶ کودک ونوزاد ، حملات هوایی پهبادهای آمریکایی به تجمع مردم افغانستان ویمن به ویژه به خاک وخون کشیدن عروسی های آنها که بارها ومتعمدانه تکرار شده است واز آن مهمتر جوخه های مرگی که در سال ۱۹۸۱ در کشورهای آمریکای لاتین تاسیس واز سال ۲۰۰۵ در منطقه خاور میانه نیز کلید زده شد وامروز شاهد اوج جنایات آن در عراق وسوریه هستیم ، اقداماتی است که هرگز از اذهان عمومی پاک نخواهد شد.
در اینجا این پرسش مطرح می شود برای کشوری که تنها ۲۳۹ سال از تاریخ حیاتش می گذرد و ۹۳ درصد از این عمر خود یعنی ۲۲۲ سال آنرا در جنگ وتجاوز به کشورهای مختلف در سرتاسر جهان سپری کرده ودوست ودشمن از اقدامات تروریستی اش آگاهی دارند دیگر جایی برای متهم کردن دیگران باقی مانده است؟
در ذیل به طور تیتر وار به شماری از اقدامات تروریستی و به عبارت دیگر تروریسم دولتی آمریکا در یک قرن اخیر که در برگ های تاریخ به ثبت رسیده جهت تنویر اذهان مخاطبان گرامی و یاداوری آنچه شاید کمتر به گوش نسل حاضر رسیده است را مرور می کنیم. بدیهی است که ممکن است برخی از اقدامات آمریکا در قالب اقدام تروریستی مستقیم یا غیر مستقیم به دلایل مختلف در این فهرست از قلم افتاده باشد.
۱۹۰۱ — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
۱۹۰۲ — حمله به پاناما
۱۹۰۴ — ورود نیروهیا آمریکایی به کره و مغرب
۱۹۰۵ — ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
۱۹۰۵ — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
۱۹۰۷ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۰۷ — ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
۱۹۰۷ — نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوا مشارکت کردند
۱۹۰۸ — نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کمشور مداخله کردند
۱۹۱۰ — آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوا به این کشور گسیل داشت
۱۹۱۱ — ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
۱۹۱۱ — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
۱۹۱۱ — مداخله در چین
۱۹۱۲ — حمله و اشغال کوبا
۱۹۱۲ — حمله به پاناما
۱۹۱۲ — حمله به هندوراس
۱۹۱۲ — ۱۹۳۳ — اشغال نیکاراگوا . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد. در سال ۱۹۱۴ عهدنامه ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس ان ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوا نیز تعیین می شد. علاوه براین عهد نامه موافقت نامه های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می کرد.
۱۹۱۴ — ۱۹۳۴ — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت ۱۹ سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
۱۹۱۶ — ۱۹۲۴- اشغال جمهوری دومینکن به مدت ۸ سال
۱۹۱۷ — ۱۹۳۳ — اشغال کوبا.
۱۹۱۷ — ۱۹۱۸ — مشارکت در جنگ جهانی اول
۱۹۱۸ — ۱۹۲۲ — مداخله در روسیه
۱۹۱۸ — ۱۹۲۰ — ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
۱۹۱۹ — ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
۱۹۱۹ — حمله به هندوراس
۱۹۲۰ — حمله به گواتمالا
۱۹۲۱ — حمایت آمریکا از گروههای مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می کردند
۱۹۲۲ — مداخله در ترکیه
۱۹۲۲ — ۱۹۲۷ — ورود نظامیان آمریکایی به چین
۱۹۲۴ — ۱۹۲۵ — حمله به هندوراس
۱۹۲۵ — حمله به پاناما
۱۹۲۶ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۲۷ — ۱۹۳۴ — آمریکا چین را به اشغال در آورد
۱۹۳۲ — حمله به السالوادور
۱۹۳۷ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۴۷ — ۱۹۴۹ — حمله به یونان
۱۹۴۸ — ۱۹۵۳ — حمله به فیلیپین
۱۹۵۰ — حمله به پورتریکو
۱۹۵۰ — ۱۹۵۳ — حمله به کره
۱۹۵۸ — لبنان
۱۹۵۸ — جنگ با پاناما
۱۹۵۹ — نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
۱۹۵۹ — حمله به هائیتی
۱۹۶۰ — عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
۱۹۶۰ — حمله به پاناما
۱۹۶۵ — ۱۹۷۳ — تجاوز خونین به ویتنام
۱۹۶۶ — حمله به گواتمالا
۱۹۶۶ — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
۱۹۷۱ — ۱۹۷۳ — بمباران لائوس
۱۹۷۲ — حمله به نیکاراگوا
۱۹۸۰ — عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
۱۹۸۳ — دخالت نظامی در گرینادا
۱۹۸۶ — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
۱۹۸۸ — حمله آمریکا به هندوراس
۱۹۸۸ — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی ۲۹۰ نفر سرنشین این هواپیما
۱۹۸۹ — نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
۱۹۹۱ — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
۱۹۹۲ — ۱۹۹۴ — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
۱۹۹۸ — حمله به سودان . هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخهانه های ساخت دارو را بمباران کردند
۱۹۹۹ — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور ۷۸ روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
۲۰۰۱ — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
۲۰۰۳ — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
۲۰۱۱ — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
۲۰۱۱ — حمایت از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
۲۰۱۱ — اعلام حمایت از رژیم آل خلیفه درسرکوب قیام مردمی این کشور
۲۰۱۵ — اعلام پشتیبانی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن