با آغاز غائله کردستان به منطقه رفت، تا حدی در گروهک کومله نفوذ کرد که مسئولیت امور مالی گروهک را به او سپردند. مدتی بعد با دو میلیون تومان پول فرار کرد و آنها هم برای سرش جایزهای میلیونی تعیین کردند اما هیچ گاه به او نرسیدند.
شهدای ایران:دیدار با خانواده سردار شهید محمود کاوه مقصد این هفته جامعه قرآنی بود که طی آن هیأتی متشکل از رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، احمد ابوالقاسمی مدیر رادیو قرآن، اصغر امیرنیا مدیرکل و جمعی از فعالان قرآنی کشور خدمت خانواده این شهید گرانقدر رسیدند.
شهید محمود کاوه ۱ خرداد سال ۱۳۴۰ در مشهد مقدس چشم به جهان گشود، دوران کودکی و نوجوانیاش در مشهد سپری شد و با تشویق پدر همزمان با تحصیل در مدرسه به حوزه علمیه رفت. باحضور در جلسات قرآن مشهد به قاری خوشخوانی تبدیل شد و در چند مسابقه هم مقام کسب کرد. در ایام انقلاب در رکاب شهید هاشمینژاد و مقام معظم رهبری به مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت.
از حفاظت از بیت امام تا مجاهدت در کردستان
بعد از انقلاب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداخت و پس از گذراندن دورههای آموزش چریکی در مأموریتی به تهران به حفاظت از بیت امام خمینی(ره) مشغول شد. با شروع جنگ با تعدادی نیروهای خراسان راهی جبهه جنوب شد اما برای آموزش نیروهای اعزامی به جبهه به مشهد فراخوانده شد. مدتی در مشهد به آموزش دادن مشغول بود اما به طریق رضایت فرماندههانش را جلب کرد و دوباره راهی منطقه شد.
در کردستان به مبارزه با گروهکها مشغول شد و در ادامه به عنوان فرمانده عملیات سپاه سقز منصوب شد. رشادتهای او در مبارزه با گروهکها و آزادسازی مناطق کردستان و راهاندازی تیپ ویژه شهدا آوازه کاوه را در منطقه طنینانداز کرد. محمود کاوه تا آخرین لحظات عمر دست از مجاهدت برنداشت و نهایتاً ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ در ارتفاعات حاجعمران و در جریان عملیات کربلای ۲ در درگیری با نیروهای دشمن و بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید و مردم مهاباد پابرهنه پیکر پاک و مطهر این سردار را تشییع و بر سر و سینه زدند و اشک ریختند.
ریشه همه موفقیتهای محمود پدرم بود
در ابتدای این دیدار قربانی به ارائه گزارشی از یادواره سورههای سرخ پرداخت و در ادامه خواهر شهید که میزبان اهالی قرآن کشور بود به تشریح ابعاد شخصیتی شهید کاوه پرداخت و گفت: برادرم به هر نقطهای که رسید ریشهاش پدرم بود. پدر از همان کودکی محمود را به جلسات قرآن برد و همواره میگفت: خدایا محمود را به راهت خودت میفرستم.
پدرم کاسب بود و مغازهاش در کنار منزل بود و از آنجایی که محمود صوت خوشی داشت صدای تلاوتش در مغازه هم شنیده میشد و بسیاری از مردم و مشتریهای پدر با شنیدن این صوت خوش او را تحسین میکردند. البته برادرم در کنار درس و قرآن ورزش میکرد و به فوتبال علاقه زیادی داشت. البته در درس هم کوشا بود و خارج از درس هم کتابهایی را مطالعه میکرد. همواره ما را به درس خواندن توصیه میکرد و میگفت: حتماً بعد از جنگ درسم را ادامه میدهم.
هدیه آیتالله خامنهای به شهید کاوه
محمود در کنار پدر در جلسات آن زمان مقام معظم رهبری در مسجد کرامت شرکت میکرد و تفسیر قرآن را از ایشان آموخت و یک بار هم کتاب از رهبر معظم انقلاب هدیه گرفته بود و بابت این موضوع بسیار خوشحال بود. همچنین در ادامه وارد حوزه علمیه شد و چند سال در حوزه درس خواند. البته در ادامه با توصیه رهبری تحصیل در مدرسه را هم آغاز کرد.
جایزه کومله برای سر محمود کاوه
بعد از انقلاب برای حفاظت از بیت امام راهی تهران شد و با آغاز غائله کردستان به آنجا رفت و تا جایی در گروهک کومله نفوذ کرد که آنها هم مسئولیت امور مالی گروهک را به او سپردند. مدتی بعد محمود با دو میلیون تومان پول از بین آنها فرار کرد و کوملهها برای سرش جایزه سنگینی تعیین کردند و البته هیچ وقت به او نرسیدند.
برپایی جلسه قرآن در جبهه
فعالیت محمود در مبارزه با دشمن ادامه داشت و بارها مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت. در کنار جهاد با دشمن در منطقه جلسه قرآن برپا میکرد و به این امر پایبند بود حتی یک بار در مسابقهای قرآنی شرکت کرد و جایزهاش را به یک بسیجی تقدیم کرد.
سرانجام محمود در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ به شهادت رسید.
پدرم در توصیف محمود میگفت: «او مثل ماشینی تندرو بود که از ما سبقت گرفت و رفت.»
فرازی از وصیتنامه شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود بدانید که به مسلمانهای جهانخدشه وارد شده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شود آنها پیروز شدهاند.
شهادت شهادت پیامی ز قرآن براه خـدا و ز بهر ضعــیفان
ز بهـر مسلمـان چنین گفته یزدان شهادت شهادت بود خط پایان
شهادت شهادت سـرود خــدائی شهـادت سعادت شهادت رهائی
ای خدا امشب راه تو را میپویم مهر تـو را می جویم شادان روم
خدمت پدر و مادر خواهر و برادر و همه اقوام دوستان و خواهران و برادارن دینی سلام عرض میکنم و امیدوارم مرا ببخشید.
بعد از کشته شدنم اگر از من جسدی باقی ماند آنرا پیش پدر و مادرم ببرید تا در هر جا که خواستند دفن نمایند.
ای پدر و مادر گرامی اصلاً ناراحت نباشید از اینکه من کشته شدم چون من در راه هدفم که رسیدن به اسلام واقعی میباشد کشته شده و کشته شدن در راه اسلام و قرآن نیز همان شهادت است و شهادت آرزوی هر مسلمان واقعی میباشد که اسلام را درک کرده باشد مسلمانی که میخواهد خداگونه بشود و خداگونه باشد.
به مادرم دلداری بدهید و به او بگوئید که ناراحت نباشد و به مادران دیگر بیاموزد که فرزندانی داشته باشند که در راه اسلام قدم برمیدارند و در راه اسلام کشته شوند مادرم این را نیز بداند که او در فردای قیامت در پیش فاطمه(س) رو سپید است چون او نیز شهید داده است.
از همه برادران و خواهران دینی میخواهم که راه مرا که راهی جز راه اسلام و امام خمینی(ره) نمیباشد ادامه دهند و تا پیروزی کامل مبارزه نمایند.
همیشه با یکدیگر با ملاطفت و مهربانی رفتار نمائید. با دشمنان اسلام و منافقین سرسختانه بجنگید و جهاد نمائید.
اللهاکبر خمینی رهبــر. مبارزه و جهاد تا پیـروزی کامل و برقراری جمهوری اسلامی.