آیتالله سیدیاسین موسوی، امام جمعه بغداد، روایتی کامل و بعضا محرمانه از ورود ایران به صحنه مبارزه با داعش در عراق و درخواست مسئولین این کشور از ایران و آمریکا برای کمک به عراق را بیان میکند. امام جمعه بغداد از روزی میگوید که داعش به نزدیکی سامرا رسیده بود و زمان زیادی برای تصرف این شهر باقی نمانده بود.
شهدای ایران:آیتالله سیدیاسین موسوی، امام جمعه بغداد، روایتی کامل و بعضا محرمانه از ورود ایران به صحنه مبارزه با داعش در عراق و درخواست مسئولین این کشور از ایران و آمریکا برای کمک به عراق را بیان میکند. امام جمعه بغداد از روزی میگوید که داعش به نزدیکی سامرا رسیده بود و زمان زیادی برای تصرف این شهر باقی نمانده بود.
وی در خطبههای نماز جمعه بغداد میگوید: این طور نیست که فقط ایران از ما منفعت میبرد، ما هم از ایران منفعت میبریم و استفاده میکنیم. ما وقتی با مشکل داعش روبرو شدیم و خطر داعش تهدیدمان میکرد، چه کسی حمایتمان کرد و چه کسی با ما ایستاد و برای جنگ آمد؟
آیتالله موسوی میافزاید: هنگامی که داعشیها آمدند و به دروازه بغداد رسیدند، این طور نیست که ندیدم، خودم شاهد قضیه بودم در کنار خود مسئولین. مسئولین تراز اول که با آمریکا صحبت کردند، گفتند که میخواهیم پیمان استراتژیک بینمان را اجرا کنید. آمریکاییها گفتند وقت میخواهیم تا موضوع را بررسی کنیم. مسئولین گفتند چقدر وقت میخواهید؟ آمریکاییها گفتند: شش ماه. گفتند اسلحه بدهید، داعش به دروازه بغداد رسیده است. آمریکاییها گفتند باید پیمان را بررسی کنیم. مسئولین عراقی گفتند میرویم ایران. آمریکاییها گفتند بروید مانعی ندارد. [مسئولین عراقی] به ایران رفتند و فقط گفتند قصه از این قرار است. [این چیزی است که ما شاهدش بودیم] نه اینکه کسی گفته باشد، من میگویم عراق اسلحه نداشت. آمریکاییها هرچه کلاشینکف و اسلحه داشتیم، منفجر کردند. یادتان رفته؟ ما را خلع سلاح کردند. امام جمعه بغداد ادامه میدهد: اما ایرانیها شب و روز [آموزش میدادند] توپخانه سنگین را گفتند ما آموزشش را ندیدهایم، گفتند برایتان افرادی را میآوریم که همراهتان کار کنند. گفتیم اینها بسیج مردمی هستند هیچ آموزشی ندیدهاند. گفتند افتخار میکنیم، چه چیز میخواهید؟ ایرانی برای آموزش بیاوریم؟ لبنانی بیاوریم؟ گفتیم ما عرب هستیم، فارسی نمیدانیم، لبنانی آوردند. حتی عدهای را خارج از عراق آموزش دادند از ارتش عراق، نه فقط از بسیج مردمی؛ از پلیس و ارتش. اینها را فراموش کنیم؟ جنگ را جنگ خودشان دانستند، بدون محدودیت.
وی خاطرنشان میکند: من از نوری المالکی شنیدم؛ [الان ایشان هست و میتوانید اگرچه در فیس بوک از او سؤال کنید] میگفت: در رادارها یک پدیده بزرگی را نزدیک سامرا دیدیم؛ آن پدیده داعش است. گزارشات آمد که داعشیها میخواهند سامرا را ساقط کنند؛ این حرف سری است برای تلویزیون نیست، این حرفی است که علنا گفته نمیشود چراکه میترسند آمریکاییها ناراحت شوند. مالکی میگوید زنگ زدم به ایرانیها گفتم من دخیل شما هستم. ما نیرو نداریم جلوی داعشیها مقاومت کند. سامرا دارد سقوط میکند. افسران جنگ نشستند، زنگ زدیم ارتباط برقرار شد. در چند دقیقه نه یک روز. اگر آمریکا بود میگفت شش ماه. آیتالله موسوی بغداد میافزاید: ارتباط برقرار شد با افسران ایرانی. برای جلوگیری از این پدیده باید هواپیماهای جنگنده پرواز کنند. ما هواپیمای جنگنده نداشتیم آمریکا گفت ما وارد جنگ نمیشویم. نه اتحادی بود نه چیز دیگر. هیچ چیزی نبود. گفتیم ما دخیل شما هستیم. ما راهحل دیگری غیر از شما نداریم. گفتند هواپیماهای جنگنده ما حق پرواز ندارند. حتی وزیر دفاع دستور صادر کند، این کار مرتبط است با مقام معظم رهبری. گفتیم خب به سیدالقائد [مقام معظم رهبری] بگویید. گفتند باید شورای امنیت ملی موافقت کند. این شورا چند روز وقت میخواهد که اعضا دعوت شوند و بررسی کنند و به مقام معظم رهبری برسانند. راهش همین است. گفتیم این پدیده بزرگی است. دارد حرکت میکند نمیتوان چند روز صبر کرد. گفتند ببینیم. به دفتر آقا زنگ زدند. آن کسی که زنگ زد، خود حاج قاسم سلیمانی بود. در تلفن گفت قضیه از این قرار است به مقام معظم رهبری برسانید. منظورم از سید القائد، سید الخامنئی است. میگوید در خلال چند دقیقه حضرت آقا دستور صادر کردند. این محال بود چون باید نظر فرماندهان سپاه و ارتش کشورش را در این خصوص میدانست. مستقیما دخالت کردند. گفت برای عراق هرچه میخواهند بدهید و خلال چند دقیقه هواپیماها پرواز کردند. داستان طولانی دارد. ببینید چگونگی تعامل را. این را فراموش کنیم؟ این نظر شخصی نیست. این به خاطر آن نیست که همسایه است. به این خاطر است که ما امت واحده هستیم. راه و برنامهمان یکی است. وطن ما یکی است. این همان وطن اسلامی است. ما ایران و کشورهای عربی سوریه، لبنان، اردن، مصر و ترکیه؛ ما با اینها یک کشور هستیم که تجزیه نمیشوند. این تجزیه را استعمار آورده است.
*کیهان