بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ با صدور بیانیهای با اشاره به ناکارآمدی عباس آخوندی وزیر مستعفی وزارت راه و شهرسازی تصریح کردند: این مجسمه لیبرالیسم، با چه سنجه و معیاری گزینه شورای شهر تهران شده است، الله اعلم.
به گزارش شهدای ایران؛ بسیج دانشجویی دانشگاههای امام صادق (ع)، تهران، شریف، امیرکبیر، شهید بهشتی، علم و صنعت، علامه طباطبایی و خواجه نصیر طی نامهای به اعضای شورای شهر تهران با اشاره به ناکارآمدی آخوندی در سالهای گذشته تاکید کردند: انتخاب عباس آخوندی به عنوان شهردار تهران موجب له شدن مستضعفان خواهد شد و نمیدانیم در روز حساب چگونه توان پاسخ دادن به چنین انتخابی را خواهید داد.
متن این نامه به شرح زیر است:
اعضای محترم شورای شهر تهران
سلام علیکم
نزدیک به سه سال از تشکیل پنجمین دوره شورا شهر میگذرد و نهادی که روزگاری قرار بود تبلور بیشتر مردم سالاری و مشارکت بیشتر مردم در اداره امور جامعه باشد، حال عملکردی وارونه پیدا کرده و مایه عذاب شهروندان تهرانی شده است. مهمترین وظیفهای که شوراهای شهر بر عهده دارند منطقاً انتخاب شهردار برای رتق و فتق امور شهر است در حالی که در سه سال عمر این شورا، شهرداری تهران در آستانه دیدن سومین سکاندار خود است.ای کاش از تجربه اولین دوره شورا شهر تهران که در نهایت به انحلال آن از سوی وزارت کشور دولت هفتم انجامید درس گرفته میشد.
اخیرا بحمدلله شاهد وضع قانونی رو به جلو در مجلس شورای اسلامی بودیم که بازنشستگان را از حضور در مناسب دولتی و عمومی منع میکرد، اما متاسفانه شورای شهر تهران به جای حمایت از این قانون، به دنبال راه گریزی برای معاف شدن شهردار بازنشسته میگشتند.
آیا در پس این اقدام نیتی جز حفظ شهرداری با خط سیاسی یکسان با خود مد نظر بوده است؟ با وجود اینکه دو شهردار قبلی انتخاب شده توسط شما، یکی به علت بیماری و دیگری به علت بازنشستگی از کار کنار رفتند، باز هم در میان گزینههای نهاییشده افرادی دیده میشوند که یا بازنشسته اند یا عن قریب بازنشسته خواهند شد.
چه اصراری برای استفاده از کسانی است که با عملکرد خوب یا بد، عمر مدیریت آنان به سر آمده است و تنها عرصه را بر جوانان تنگ میکنند؟
اما در میان این نام ها، نام یک فرد بیش از همه واژه اصلاحگری را به سخره گرفته و آن را از معنا تهی میکند؛ عباس آخوندی! پیرمرد ۶۱ سالهای که در این پنج سال حضور در دولت رکورد زد و سه بار استیضاح شد و هربار ناپلئونی از مجلس رای اعتماد گرفت تا هربار بیش از پیش مردم مستضعف جامعه را آواره کرده و خود به ثروتاندوزی و زندگی شخصی خود ادامه دهد.
هنر این فرد، در این پنج سال صرفا مخالفت با طرح مسکن مهر و تعطیل کردن آن بوده و آن را افتخار خود میداند که گرچه مانند هر طرح دیگری مشکلاتی داشته، اما باعث خانه دار شدن بسیاری شده بود که در محاسبات این آقا جایی ندارند و بدتر اینکه هیچ ایده جدی برای خانه دار کردن مردم نداشته است و تنها به دادن شعارهای خالی بسنده کرده است. در نهایت نیز خودش از دولت استعفا داد تا مبادا نظریات لیبرال مآبانهاش در دولت به هدر رود.
حال این مجسمه لیبرالیسم، با چه سنجه و معیاری گزینه شورای شهر تهران شده است، الله اعلم. مگر نه آنکه امام امت هشدار چیرگی لیبرال مسلکان غرب زده بر انقلاب را داده بودند؟
آیا جز این است که در انتخاب شهردار تهران رقابتی سیاسی بین احزاب اصطلاحا اصلاحطلب اتحاد ملت و اعتماد ملی شکل گرفته است و سرنوشت تهران و شهروندانش به هیچ انگاشته میشود؟
انتخاب افراد لیبرالی همچون عباس آخوندی برای شهرداری شهری همچون تهران که اختلاف طبقاتی فاحشی در آنها به چشم میخورد، بدین معنا خواهد بود که باید شاهد روز به روز بدتر شدن اوضاع زندگی اقشار مستضعف شهر و تمرکز هرچه بیشتر امکانات در مناطق مرفهنشین آن باشیم؛ چراکه از دید این مرفهان متکبر شهر و شهروندانش صرفا یک منبع درآمد اند نه جامعهای واجبالخدمت.
فردی که افتضاح از کارنامه کاریاش در این پنج سال میبارد و هرجا را که نگاه میکنیم از بی مسئولیتی در قبال تامین مسکن زلزله زدگان کرمانشاه، تا افزایش آمار تصادفات جادهای و عدم اصلاح جادههای خطرساز، تا توقف اصلاح ناوگان هوایی و ریلی و جاده ای، تا اعطای امتیازاتی، چون تحویل کترینگ به شرکتهای خارجی، تا سختتر شدن شرایط برای مستاجران و دوردستتر شدن رویای خانه دار شدن برای آنان، تاعدم ثبات بازار مسکن و جهش چندباره قیمتها در این مدت پنج ساله، همگی به تنهایی دلایلی مکفی است تا در اولین برخورد چنین فردی را از فهرست گزینههای هر پستی حذف کرد؛ لذا با جمیع نکات مطرح شده شورای شهر را از انتخاب این چنین فردی به شدت برحذر داشته و تکرار میکنیم که انتخاب این فرد موجب له شدن مستضعفین بوده و حقا نمیدانیم چگونه در روز حساب یارای پاسخ دادن درباره این انتخاب را دارید.
متن این نامه به شرح زیر است:
اعضای محترم شورای شهر تهران
سلام علیکم
نزدیک به سه سال از تشکیل پنجمین دوره شورا شهر میگذرد و نهادی که روزگاری قرار بود تبلور بیشتر مردم سالاری و مشارکت بیشتر مردم در اداره امور جامعه باشد، حال عملکردی وارونه پیدا کرده و مایه عذاب شهروندان تهرانی شده است. مهمترین وظیفهای که شوراهای شهر بر عهده دارند منطقاً انتخاب شهردار برای رتق و فتق امور شهر است در حالی که در سه سال عمر این شورا، شهرداری تهران در آستانه دیدن سومین سکاندار خود است.ای کاش از تجربه اولین دوره شورا شهر تهران که در نهایت به انحلال آن از سوی وزارت کشور دولت هفتم انجامید درس گرفته میشد.
اخیرا بحمدلله شاهد وضع قانونی رو به جلو در مجلس شورای اسلامی بودیم که بازنشستگان را از حضور در مناسب دولتی و عمومی منع میکرد، اما متاسفانه شورای شهر تهران به جای حمایت از این قانون، به دنبال راه گریزی برای معاف شدن شهردار بازنشسته میگشتند.
آیا در پس این اقدام نیتی جز حفظ شهرداری با خط سیاسی یکسان با خود مد نظر بوده است؟ با وجود اینکه دو شهردار قبلی انتخاب شده توسط شما، یکی به علت بیماری و دیگری به علت بازنشستگی از کار کنار رفتند، باز هم در میان گزینههای نهاییشده افرادی دیده میشوند که یا بازنشسته اند یا عن قریب بازنشسته خواهند شد.
چه اصراری برای استفاده از کسانی است که با عملکرد خوب یا بد، عمر مدیریت آنان به سر آمده است و تنها عرصه را بر جوانان تنگ میکنند؟
اما در میان این نام ها، نام یک فرد بیش از همه واژه اصلاحگری را به سخره گرفته و آن را از معنا تهی میکند؛ عباس آخوندی! پیرمرد ۶۱ سالهای که در این پنج سال حضور در دولت رکورد زد و سه بار استیضاح شد و هربار ناپلئونی از مجلس رای اعتماد گرفت تا هربار بیش از پیش مردم مستضعف جامعه را آواره کرده و خود به ثروتاندوزی و زندگی شخصی خود ادامه دهد.
هنر این فرد، در این پنج سال صرفا مخالفت با طرح مسکن مهر و تعطیل کردن آن بوده و آن را افتخار خود میداند که گرچه مانند هر طرح دیگری مشکلاتی داشته، اما باعث خانه دار شدن بسیاری شده بود که در محاسبات این آقا جایی ندارند و بدتر اینکه هیچ ایده جدی برای خانه دار کردن مردم نداشته است و تنها به دادن شعارهای خالی بسنده کرده است. در نهایت نیز خودش از دولت استعفا داد تا مبادا نظریات لیبرال مآبانهاش در دولت به هدر رود.
حال این مجسمه لیبرالیسم، با چه سنجه و معیاری گزینه شورای شهر تهران شده است، الله اعلم. مگر نه آنکه امام امت هشدار چیرگی لیبرال مسلکان غرب زده بر انقلاب را داده بودند؟
آیا جز این است که در انتخاب شهردار تهران رقابتی سیاسی بین احزاب اصطلاحا اصلاحطلب اتحاد ملت و اعتماد ملی شکل گرفته است و سرنوشت تهران و شهروندانش به هیچ انگاشته میشود؟
انتخاب افراد لیبرالی همچون عباس آخوندی برای شهرداری شهری همچون تهران که اختلاف طبقاتی فاحشی در آنها به چشم میخورد، بدین معنا خواهد بود که باید شاهد روز به روز بدتر شدن اوضاع زندگی اقشار مستضعف شهر و تمرکز هرچه بیشتر امکانات در مناطق مرفهنشین آن باشیم؛ چراکه از دید این مرفهان متکبر شهر و شهروندانش صرفا یک منبع درآمد اند نه جامعهای واجبالخدمت.
فردی که افتضاح از کارنامه کاریاش در این پنج سال میبارد و هرجا را که نگاه میکنیم از بی مسئولیتی در قبال تامین مسکن زلزله زدگان کرمانشاه، تا افزایش آمار تصادفات جادهای و عدم اصلاح جادههای خطرساز، تا توقف اصلاح ناوگان هوایی و ریلی و جاده ای، تا اعطای امتیازاتی، چون تحویل کترینگ به شرکتهای خارجی، تا سختتر شدن شرایط برای مستاجران و دوردستتر شدن رویای خانه دار شدن برای آنان، تاعدم ثبات بازار مسکن و جهش چندباره قیمتها در این مدت پنج ساله، همگی به تنهایی دلایلی مکفی است تا در اولین برخورد چنین فردی را از فهرست گزینههای هر پستی حذف کرد؛ لذا با جمیع نکات مطرح شده شورای شهر را از انتخاب این چنین فردی به شدت برحذر داشته و تکرار میکنیم که انتخاب این فرد موجب له شدن مستضعفین بوده و حقا نمیدانیم چگونه در روز حساب یارای پاسخ دادن درباره این انتخاب را دارید.