ایستادگی در جبهه جنگ نرم:
هرجا کارمان لنگ خورده از اصولمان فاصله گرفتیم ؛ هرجا کارمان لنگ خورده آدمهایی را انتخاب کرده ایم که بریده اند و نیمه راه قصد پیاده شدن دارند و مایلند تا همه را با خود پیاده کنند!
سرویس سیاسی شهدای ایران: مسیر هموار نبود، پستی و بلندیهای زیادی داشت؛ برخی از آن طبیعی بودند و برخی ها دست ساز. راه زیادی را پیمودیم تا رسیدیم به "چله انقلاب"
در انقلاب 57 و سالهای پس از آن، آنچه را که مردم برداشت کردند ثمره همراهی با ولایت؛ ثمره وحدت و یکی شدن مردم و مسئولان بود.
مسئولان نهضت و مردم در کلام و عمل همانند همدیگر بودند و برتری وجود نداشت.
مسئول، خود و خانواده اش را تافته ای جدا بافته نمی دانست از این رو حرفش به دل مردم می نشست.
شیشه ها اینقدر دودی و دیوارها این قدر بلند نبود.! همه چیز و همه عملکردها شفاف بود؛ رأی مسئول که جای خود داشت.
همه خاکی بودند.
یکی از خود مردم، مسئول می شد و تا آخر هم با مردم بود؛ خود را خادم ملت می دانست و نه حاکم بر ملت.
درآمدها شبیه هم بود و اگر قدری تفاوت وجود داشت آنقدر نبود که همدرد مردم نباشند. فاصله درآمدها از فرش تا عرش نبود که بخواهند یکی را "نجومی بگیر" خطاب کنند!
همه خود را در قبال جامعه مسئول می دانستند، این روحیه سبب شده بود که کار و اشتغال و محبت در جامعه جاری گردد.
مردم نسبت به هم بی تفاوت نبودند؛ شادی و غم کالای مشترک همه بود. کسی خود را مستثنی نمی کرد.
صداقت و راستی بهترین قیمت معاملات بود.
ژن خوب و برتر مطرح نبود؛ هرچه بود صفا و بود و صمیمیت!
آن کس ژن خوب داشت که خدمتش بیشتر به انقلاب و مردم روا می شد.
آقازادگی معنای امروزی را نداشت؛ مادری که سه فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده بود، دعا می کرد که ای کاش فرزندان بیشتری داشت تا آنان را نیز فدای کشور و اسلام نماید.
پدری همپای فرزندان جوانش می شد و پا به پای آنان در شلمچه و طلائیه و فکه و کردستان می دوید و دفاع می کرد تا دست ناپاکان به خاک میهن دراز نگردد.
دانشگاه مسیرش هم جهت با انقلاب بود، دانشجویش همراه و همگام انقلاب بود و خودباوری می رسید نه بر علیه انقلاب و غرب باور.
خودباوری و اتکا به داشته های وطنی میوه آن دوران بود.
نه اینکه آن زمان اصلاً نخاله وجود نداشت، خیر؛ بود، اما سریع توسط ملت طرد می شد! معیار خط ولایت بود و آرمانهای انقلاب !
طی سالهای اخیر هر زمان به مسیر اصلی که همان " ما می توانیم" است، باز گشتیم پیشرفت و تحول را شاهد بوده ایم!
هرجا که محصولی را برداشت کرده ایم ثمره داشتن روحیه انقلابی بوده است. سلولهای بنیادین، نانو، ساخت ماهواره های سفیر و امید و مصباح، فرستادن موجود زنده به فضا، توانمندیهای پزشکی در پیوندهای مختلف اعضای بدن، سدسازی، توانمندیها در صنایع دفاعی و نظامی و قدرت منطقه ای نه به اتکا بیگانگان بلکه به اتکا توانمندی و قدرت داخلی خود، دستیابی به انرژی هسته ای و تولید کیک زرد و غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد.
هرجا کارمان لنگ خورده از اصولمان فاصله گرفتیم ؛ هرجا کارمان لنگ خورده آدمهایی را انتخاب کرده ایم که بریده اند و نیمه راه قصد پیاده شدن دارند و مایلند تا همه را با خود پیاده کنند!
برخی اوقات نیاز است تا عده ای پیاده شوند و یا آنها را پیاده کرد! عدم پیاده سازی این افراد سبب کُند شدن حرکت و یا انحراف در مسیر خواهد شد!
برخی از انحرافات و خروج از ریل اصلی به سبب حضور این افراد است!
جبهه را رهبری مشخص کرده اند، دشمن با ابزار رسانه به جنگ باورها و اعتقادات برای دلسردی در بین ما! به میدان آمده است،پس نشستن و خسته شدن در این راه جایی ندارد به شرط اینکه مرد ره باشید! پیاده شدن این افراد دل نگرانی ندارد؛ دل را باید به خدا سپرد و چشم به سکاندار امین و حکیم و شجاع انقلاب دوخت تا این گردنه را نیز به سلامت عبور کنیم.