یکی از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس ضمن تشریح نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس با ذکر خاطره ای از نجات یکی از مخالفان سرشناس صدام بدست نیروهای ایرانی از محاصره ارتش بعثی، به مختصات دفاع در برابر دشمن متجاوز پرداخت و از تغییر معادلات صحنه نبرد توسط یگان آتشبار توپخانه ای در جنگ تحمیلی سخن گفت.
به گزارش شهدای ایران، امیر سرتیپ دوم ستاد "حسین ولیوند زمانی"، طی 96 ماه حضور در هشت سال جنگ تحمیلی، مسئولیتهایی نظیر فرماندهی آتشبار توپخانه در زمان جنگ، فرماندهی گردان و همچنین فرماندهی تیپ دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)، توپخانه لشکر 30، معاون آموزش دافوس و فرماندهی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش را به عهده داشته است.
وی هم اکنون مسئولیت برگزاری مراسم و تشریفات نظامی در حوزه ریاست جمهوری، مدیریت گارد تشریفات و همراهی با رئیس جمهور در سفرها و ماموریتهای برونمرزی از وظایف و مسئولیتهای ژنرال آجودان ریاست جمهوری است.
ولیوند به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس به سوالات جام جم آنلاین پاسخ داد که در زیر می خوانید.
نقش بارز آجا در کنار سایر نیروهای مسلح را در متوقف کردن ماشین جنگی رژیم بعث بهویژه در ماههای آغازین دفاع مقدس به عنوان فرماندهی که هشت سال در جنگ حضور داشته به اختصار تبیین بفرمایید.
طرفین درگیر در هرجنگی دارای راهبردهای دفاعی و نظامی هستند. در جنگ تحمیلی راهبردهای رژیم بعثی عراق بارها در هفتههای منتهی به آغاز تهاجم و سخنرانی صدام در هنگام صدور فرمان حمله اعلام شده بود و آن تصرف بخشهایی از خاک جمهوری اسلامی ایران و در نهایت براندازی انقلاب اسلامی ایران بوده است. راهبرد نظامی ارتش نیز دفاعی و دفع و تنبیه متجاوز بود. به نظر من که سالها در دوران دفاع مقدس حضور مستمر و مداوم داشتهام، مهمترین کاری که ارتش جمهوری اسلامی ایران در ابتدای آغاز تهاجم ارتش بعثی عراق انجام داد، مقابله با استراتژی نظامی عراق که همان ادعای فتح هفت روزه تهران بود. در این راستا با گسترش در سطح نیروهایی که در مرزهای غرب و جنوب کشور حضور داشتند و علیرغم تمام مشکلات و کمبودها، ایثارگری و رشادت کارکنان بیادعای نیروی زمینی ارتش ج.ا.ا مانع از پیشروی نیروهای مهاجم شدند.
نیروی هوایی در همان ابتدای تجاوز سراسری، ضمن هدف قراردادن یگانهای سطحی عراق (پشتیبانی نزدیک هوایی) اقدام به تهاجم به عقبه استراتژیک دشمن نمود و تاثیر به سزایی در شکست راهبرد رژیم بعثی داشت.
نکته دیگر سازماندهی و بسیج نیروها و آموزشهای مربوط جهت حضور حداکثری نیروی مردمی در جبههها که ابتدای امر با کارکنان انقلابی ارتش جمهوری اسلامی ایران شروع شد، در حالی که نیروهای مردمی و سایر سازمانهای نیروهای مسلح برای این اقدام آمادگی نداشته و هنوز شکل و قوام نگرفته بودند. مهمتر از اینها در دریا و بویژه منطقه شمال خلیج فارس نیروی دریایی عراق را کاملا منهدم کرده و مانع از صدور نفت این کشور به دیگر کشورها شدند. این اقدامات ضربه مهلکی به استراتژی عراق در صحنه جنگ وارد نمود. و اصطلاحاً تثبیت ارتش بعث عراق انجام شد و عراق در هفته نخست جنگ شکست راهبردی خود را پذیرفت و درخواست مذاکره نمود.
جایگاه آتشبار توپخانهای ایران در زمان جنگ، در بازدارندگی و انهدام مواضع دشمن با توجه به اینکه کشور با کمبود ادوات و حصر اقتصادی مواجه بود، چه تأثیری در تغییر استراتژی دشمن در میدان داشت؟
در شرایطی که تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر متمرکز بر تحریم تجهیزات نظامی و به خصوص در بخش تجهیزات راهبردی نظیر جنگندهها و موشکها بود، استفاده از توپخانه صحرایی در طول سالهای دفاع مقدس مقرون به صرفه بود.
تلاش بخشهای مختلف نگهداری و تعمیر موجب گردید که تعمیر توپها در کمترین زمان ممکن صورت پذیرد و از این رو توان رزمی توپخانه در طول هشت سال دفاع مقدس بسیار خوب ارزیابی میشود.
وجود افسران کارآمد در توپخانه موجب گردیده بود که بسیاری از توپها و مهمات اغتنامی در برخی از یگانها بکارگرفته شود و در ادامه نیز بخشی از مهمات این توپها از مبادی مختلف تامین گردد.
ترکیب مناسب توپخانه در سازمان رزم یگانهای مانوری باعث افزایش توان رزمی نسبی ارتش گردیده بود و بخش اعظمی از کاستیهای پشتیبانی آتش سایر یگانهای رزمی نظیر خمپارهاندازها، پشتیبانی نزدیک هوایی را جبران نمود.
اصولاً توپخانه به مشت محکم فرماندهی معروف است توپخانه از همان ابتدای جنگ کارایی خود را ثابت نمود. با استفاده از آتش توپخانه به میدان نبرد عمق داده و در ابتدای حملۀ عراق، این توپخانه بود که با اجرای آتش، مواضع و خطوط مواصلاتی دشمن را در هم کوبیده و باعث کند شدن پیشروی دشمن گردد. از طرفی با داشتن توپهای دوربرد مانند 175مم، ارتش قادر بود شهرهای مرزی را در عملیات مقابله بهمثل مورد تهاجم قراردهد. به علاوه توپخانه خودکششی تحرک مناسبی در عملیات آفندی داشت و همپا بودن این توپها به سرعت در جابجایی و تغییر برد در میدان نبرد کمک شایانی مینمود. به جرأت میتوان گفت که در انتهای جنگ تحمیلی، توپخانه به جای نیروی هوایی و هوانیروز عمل میکرد و اگر این سلاح وجود نداشت پدافند و آفند به سادگی میسر نبود.
در طول دفاع مقدس عملیاتی وجود نداشت که توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آن ایفای نقش نداشته باشد. بر همین مبنا در عملیات نصر پنج که در تیرماه سال 1366 در خاک عراق و حوالی شهر قلعه دیزه انجام شد؛ من به عنوان فرمانده یگان توپخانه از لشکر 23 نیروهای ویژه هوابرد در پشتیبانی آتش یگانهای سپاه پاسداران قرار داشتم و به ما خبر دادند که تعدادی از مسئولین مخالف رژیم بعثی عراق و به ویژه مام جلال(جلال طالبانی) در محاصره قرار گرفتهاند و ما با اجرای آتش دقیق و انبوه، آنها را از تنگنای پیش رو نجات دادیم.
در راستای بیانات فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنهای کشور امروز برای اداره بهتر امور در حوزههای مختلف نیازمند یک مدیریت جهادی است( و اینکه همیشه میفرمایند در کم وکاستیها ما میتوانیم و دفاع مقدس نمونه بارز آن است) به زعم جنابعالی مسئولان ما چگونه میتوانند روحیه مقاومت و شجاعت و فداکاری را به گونهای به مدیریت کشور تعمیم دهند تا همچون دوران دفاع مقدس علیرغم جوانی فرماندههان خود بر دشمن پیروز شده و بر توطئهها و مشکلاتی که دشمنان برای ما در حوزههای اقتصادی سیاسی به وجود می آورند، فائق آییم؟
مدیریت صحنه جنگ در ارتش برگرفته از مدیریت راهبردی نظامی جنگ حضرت امام خمینی(ره) و بر شش محور زیر استوار بوده است:
1- محور توانمندسازی و خودباوری و خوداتکایی با اتکا به ارزشها و باورهای ملی و مذهبی
2- مشارکتپذیری و جلب مشارکتهای ملی و توسعه سرمایههای اجتماعی و انسانی با تاکید بر وفاق و انسجام ملی
3- اصولگرایی مبتنی بر تفکر سیستمی صحنه جنگ با تاکید بر حفظ خلاقیت و نوآوری و آزادی عمل
4- توسعه وضعیت عملیات، اطلاعات رزمی با تاکید بر دشمنشناسی و تهدیدشناسی در صحنه
5- اصلاح الگوی مصرف مبتنی بر استفاده بهینه از منابع مالی و... با تکیه بر خودکفایی و جهاد خودکفایی
6- توسعه فرهنگ دفاعی مردمی با تکیه بر نقش سازمان مردم نهاد دفاعی به نام بسیج فرماندهی در جنگ یک مدیریت 24 ساعته با هدفی مقدس بود. افسر و درجهداری که به منطقه عملیات وارد میشد، دیگر خانواده را فراموش میکرد و خانوادۀ او همان یگان، افسران، درجهداران و سربازان تحت امرش بودند.
هرچه توان و انرژی داشت برای این خانواده صرف میکرد. بیمبالاتی و کمکاری او سبب اتلاف جان افراد تحت امر میشد. ضرر و زیان ناشی از غفلتها و کمکاریها و هم چنین اشتباهات به سرعت به چشم میآمد؛ در حالی که در جامعه افعال، مدیریتهای غلط و سهلانگارانه در بلند مدت خود را نشان میدهند.
در جنگ کسی حق اشتباه نداشت و اولین اشتباه شاید آخرین اشتباه بود. شرایط بحران همواره به محیط خدمت حاکم بود. کارکنان برای هدف مقدس و مرگ و زندگی در تلاش بودند.
هیچ فرماندهی برای فرمانده شدن پارتیبازی نمیکرد و از رانت استفاده نمینمود. کسی برای فرماندهی صوری داوطلب نبود. کسانی که اهل کار نبودند و ترس از شهادت داشتند، هیچگاه نقش فرماندهی را نمیپذیرفتند. به نظر من مدیریت جهادی از همین شرایط شکل میگرفت. هرگاه صحنهای بحرانی وجود داشته باشد که خطرپذیری درجه بالایی داشته باشد، احساس وجود مدیریت جهادی حس میشود. در شرایط بحران اگر از انسانهایی استفاده بشود که بتوانند آن شرایط را در ذهن خود شبیهسازی کنند، مسأله راحتترحل خواهد شد.