شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران:تز اول. در کوران نبرد اقتصادي، دو وزارتخانه مهم اقتصادي، يعني وزارت محوري «اقتصاد» و وزارت بسيار مهم «رفاه»، بدون وزير هستند؛ و يک ابروزارتخانه مهم ديگر، يعني ابروزارت «صنعت و معدن و تجارت»، معلوم نيست که وزير مستعفي دارد يا نه؛ في‌الجمله معلوم است که صندلي پاسخگويي وزير «صمت / سکوت» در جلسه اخير کميسيون مربوطه مجلس خالي بوده است، و همين، از جانب ناظران امور به مثابه تأييدي بر اخبار غيررسمي و در عين حال موثق استعفاي وزير تعبير شد. کشوري درگير نبرد اقتصادي، بدون سه وزير اقتصادي که در واقع مهره‌هاي اصلي اين نبرد هستند!




تز دوم. در همين اوضاع، ايران در چين، يعني مهم‌ترين شريک تجاري خود، سفير ندارد! و سفير ايران در هند که دومين شريک تجاري ما و مشتري عمده نفت ايران بوده است نيز پس از 6 ماه خالي بودن سفارت، اخيراً منصوب شده است و نمي‌دانيم که به نيودهلي رسيده است يا خير.
اين دولت، آشکارا دولت عملياتي نيست. شايد به اين خاطر که اين دولت، «دولت زيادي حقوق‌دان» است و بيشتر به بالا و پايين کردن کدهاي حقوقي براي سازش با شرايط عملياتي جديدي سرگرم است که رقباي مرد عمل و زورگو، ديکته مي‌کنند. اين هم يکي از دشواري‌هاي نظام انتخاباتي ماست؛ آقاي خاتمي با ليسانس حقوق، بيشتر به سخنراني فلسفي علاقه‌مند بودند تا کشورداري. آقاي دکتر احمدي‌نژاد که مهندس بودند به اجرا و عمليات علاقه داشتند و به مباحث تئوريک و فلسفي بهايي نمي‌دادند.
و حالا، آقاي روحاني که داراي مدرک کارشناسي حقوق از دانشگاه تهران است، بيشتر به تنظيم کدهاي حقوقي علاقه نشان مي‌دهند و عملياتي نشدن اين کدهاي حقوقي تنها ايشان را به صرافت دريافت چند کد حقوقي ديگر از اتحاديه اروپا مي‌اندازد، که معلوم نيست اجرا شوند يا خير. اين دولت، کدهاي حقوقي رديف مي‌کند بدون آن که به عملياتي شدن آن‌ها اهتمام بايسته‌اي نشان دهد و آمادگي آن را داشته باشد که اگر بازي از ميدان حقوقي خارج شد، وارد الزامات عملياتي يک رويارويي اجرايي جدي يا خشن شود؛ يک نمونه اين «زيادي حقوقدان شدن دولت» همين است که در بودجه مصوب، نرخ ارز 3800 تومان تصويب مي‌شود و بعد رسماً خود دولت نرخ 4200 تومان را بدون مصوبه مجلس جايگزين آن مي‌کند و اين نشان مي‌دهد که اين دولت شيفته خود کدهاي حقوقي است، چه عمل بشود و چه نشود! به هر حال، اين دولت، چندان دولت اجرا و عمليات نيست و در نهايت هم، کدهاي اجرا نشده برجام را به عنوان شاخص‌ترين دستاورد دو دوره خود به ملت ارائه خواهد داد؛ خواهيم ديد.تز سوم. مردم و کارشناسان و مطبوعاتيان و ساير ناظران امور از تمام طيف‌ها و سلايق اجتماعي و سياسي، متفق شده‌اند که برخي  دولتمردان، عملاً اقتصاد کشور را رها کرده‌اند و صفحات نرخ ارز و طلا و فولاد و لاستيک و ... مسير خود را مي‌روند؛ آن‌ها براي توجيه ناتواني در کنترل اوضاع، کشور را درگير يک نبرد اقتصادي قاهر اعلام مي‌کنند، ولي منش آن‌ها شبيه نيروهاي درگير عمليات رويارويي سخت و قاطع با دشمن نيست. آن‌ها با حوصله هر چه تمام‌تر به تعطيلات مي‌روند، و شتاب تدابير و تصميماتشان در مقايسه با حملات دشمن، ساعت‌ها تأخير و تعويق دارد. مثلاً روز «چهارشنبه» اعلام مي‌کنند که «شنبه» فهرست اسامي دريافت کنندگان ارز را اعلام مي‌کنيم! يعني، «شنبه»، بعد از تعطيلاتي که از عصر «چهارشنبه» شروع مي‌شود و حداقل تا ساعت «ده صبح» روز «شنبه» ادامه دارد. براي اين دوستان، همچون مردمان ماقبل ابداع ساعت، واحد اندازه‌گيري زمان هنوز حرکات خورشيد و ماه، و مقاطع زماني «هفته» و «امروز» و «فردا» است، نه «ساعت» و «دقيقه» و «ثانيه»، و واقعاً در اوج درگيري اقتصادي، «چهارشنبه» عصر به تعطيلات مي‌روند و «شنبه» ساعت ده بر مي‌گردند! آنان «چهارشنبه» عصر، وعده «شنبه» را مي‌دهند!تز چهارم. اصولاً تيپ مديريتي در کشور ما قدري کژ ديسه شده است؛ مدير شايسته کسي است که تنش ايجاد نکند و جلوي شکل‌گيري تنش‌ها را بگيرد، و براي اين منظور بايد به خودش نيز قدري آسان بگيرد و روحيه‌اي غير جدي ساز کند تا ديگران را نيز به ايدئولوژي «ولش کن، خودش درست ميشه» دعوت کند. اصطلاحي هست ميان مردم ما که مي‌گويند «فلاني مدير كلي سر کار مي‌رود»، يعني زودتر از ده صبح در محل کار حضور نمي‌يابد. اين تعبير مردم بي‌راه نيست؛ مع‌الأسف تيپ غالب مديران امروز ما چنين‌اند و گفته مي‌شود که مديران رده بالاي اين دولت نيز چنين هستند و همين حوالي ساعت ده به محل کار خود تشريف مي‌برند. غالب مديران اقتصادي ما، مطلقاً به قاعده روزي هجده ساعت کار نمي‌کنند.



کجايند آنان که خوب کار مي‌کردند؟


تز پنجم. وقتي مي‌شنويم که رهبر عالي جمهوري اسلامي، در هر شبانه روز تنها سه ساعت استراحت مي‌فرمايند و پس از نماز صبح برنامه کاري خود را آغاز و تا ساعت بيست و سه ادامه مي‌دهند، وقتي مي‌شنويم که ايشان به جاي استراحت ميان روز به ديدار سر زده از خانواده شهدا و ايثارگران مي‌روند و از آنان انرژي مي‌گيرند و پس از بازگشت با همان انرژي سر صبح تا ساعت بيست و سه به کار خود ادامه مي‌دهند؛ و وقتي اين عملکرد را با خلق و خوي برخي مديران و ساير فعالان اجتماعي و سياسي نسل دوم و سوم مقايسه مي‌کنيم، مي‌پرسيم که آيا دوران کساني که «خوب» کار مي‌کردند، همان مديران نسل اول انقلاب، رو به انقضا گذاشته است؟ در حالي که از زبان آيت ا... خامنه‌اي در مورد مرحوم آقاي هاشمي مي‌شنويم که نيم شب‌ها با مديران و وزراي خود براي پيگيري امور تماس مي‌گرفتند، از خود مي‌پرسيم که آيا مديران فعلي ما هم بدين ترتيب پيگير امور هستند و اگر اين طور پيگير بودند، آيا واکنش‌هاي دولت به موضوعي مانند ارز مسافرتي تا اين اندازه ديرهنگام و بي‌خاصيت مي‌بود؟ يا مديران فعلي ما، در گرماگرم نبرد اقتصادي، تعيين وزير براي دو وزارت‌خانه يا سفير براي کشور مهمي مانند چين را به «بعد از سفر رئيس جمهور به نيويورک» احاله مي‌دهند. آيا در عصر شتاب بي‌سابقه امور به برکت تکنولوژي ديجيتال، نمي‌شد اين تصميمات در طول سفر، يا توسط معاون اول مقيمي که خود را در قامت نامزد رياست جمهوري تصوير مي‌کرد، اتخاذ شوند و وزراي اقتصادي کابينه و سفراي مهم کشور هر چه زودتر در موقعيت عملياتي خود فعال گردند؟ وقتي مي‌شنويم که آقاي محمود احمدي‌نژاد يا آقاي محمد باقر قاليباف در دوران مديريت، اولين جلسه کاري خود را ساعت پنج صبح آغاز مي‌کردند و آخرين جلسه را در ساعت بيست و سه ختم مي‌نمودند، از خويش مي‌پرسيم، آيا نسل اين دست مديران عملياتي و اصطلاحاً «پاي کار» سپري شده است؟


کجايند آنان که خوب کار مي‌کردند؟

کجايند آنان که خوب کار مي‌کردند؟


تز آخر. از جمله اين دست نيروهايي که «خوب» کار مي‌کردند، کارگردان مؤلفي هست که در اصفهان، دوران کهن‌سالي خويش را مي‌گذراند؛ او بسيار اندک فيلم مي‌ساخت، ولي بسيار خوب مي‌ساخت. کلاً سه سريال عظيم و سه فيلم سينمايي در کارنامه او هست. وي، استاد امر ا... احمدجو است. مردم ايران، او را با سه سريال «روزي روزگاري»، «تفنگ سرپر»، و «پشت کوه هاي بلند» مي‌شناسند.






اين سه سريال، اسنادي هستند که بي‌گمان به استناد آن‌ها، مي‌توان او را يکي از درخشان‌ترين جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان تجربي حال حاضر ايران شمرد. او در مرکز ايران، در ميمه استان اصفهان به دنيا آمده، و از افق مرکز ايران، شناخت کاملي از تيپ‌هاي مختلف زندگي تاريخي ايرانيان دارد. او دائره المعارف زنده جامعه‌شناسي ايران است. استاد امر ا...احمدجو، در سريال شاخص و مرجع «روزي روزگاري»، از زبان يک بازرگان با بازي مرحوم منوچهر حامدي، از يک دشواري تاريخي ما پرده برمي‌دارد؛ او مي‌گويد: «من که تا حالا کسي رو نديدم که کارش رو درست انجام بده». اين، بيان شخصيت بازرگاني است که سعي مي‌کند در وانفساي بلبشو و بي‌ساماني سياسي در روزي روزگاري جامعه ايران، به حيات اقتصادي خود ادامه دهد که نهايتاً هم موفق نمي‌شود؛ آن هم به اين دليل که در اطراف او کساني نيستند که کار خود را «خوب» انجام دهند. امروز، اين سنخ بازرگانان، در گير و دار پرونده‌هاي قضايي گرفتارند، و تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌هايي که مقصران اصلي هستند و کار خود را «خوب» انجام نمي‌دهند، و آشکارا قانون بودجه 1397 را زير پا گذاشته‌اند و نرخ 4200 تومان را رسماً جايگزين 3800 تومان کردند، آزاد هستند و مشغول امروز و فردا کردن کشور. همچنان که رهبر عالي ما فرمودند: «وقتي ارز يا سکه به صورت غلط عرضه و تقسيم مي‌شود، مشکلات فعلي به وجود مي‌آيد، زيرا اين قضيه دو طرف دارد، يک طرف آن فردي است که دريافت مي‌کند و طرف ديگر آن کسي است که عرضه مي‌کند. همه بيشتر به دنبال آن فردي هستند که ارز يا سکه را گرفته است در حالي که تقصير عمده متوجه آن فردي است که ارز يا سکه را با بي‌تدبيري عرضه کرده است» (دوشنبه، ۲۲ مرداد ۱۳۹۷). آنان که «خوب» کار مي‌کردند و مردم با حضور آنان به آينده اطمينان داشتند و به خريدهاي بد قاعده نمي‌افتادند، کجايند؟ آيا آن نسل اول مديران انقلاب که روزانه لااقل به قاعده هجده ساعت کار مي‌کردند و به اصطلاح «پاي کار» بودند منقضي شده است؟ خدا نکند و هرگز مباد.


*رسالت 
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار