فرمانده کل سپاه در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت مظلومانه «طاها اقدامی» در حادثه تروریستی اهواز، تاکید کرد: پاسداران انقلاب هرگز نخواهند گذاشت خونهای پاک و مطهر این شهدای گرانقدر به هدر رود و مصمم هستند همچون صاعقهای ویرانگر بر سر دشمنان و ایادی رذلشان فرود آیند.
شهدای ایران:در پی حادثه تروریستی ۳۱ شهریور اهواز و شهید و زخمی شدن جمعی از هموطنان عزیزمان از جمله «طاها اقدامی» کودک معصوم چهار ساله در این اقدام ضد انسانی، سردار سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی به پدر وی، شهادت مظلومانه این فرزند ایرانزمین در ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان، ابا عبد الله الحسین (ع) را تبریک و تسلیت گفت.
متن پیام سرلشکر جعفری به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
همرزم گرامی جناب سرگرد سعدالله اقدامی
سلام علیکم
حادثه تلخ تروریستی اهواز و شهادت مظلومانه جمعی از نیروهای سلحشور نظامی و مردم عزیزمان بویژه کودک خردسال شهید محمد طاها اقدامی که همزمان با ایام عزای سید و سالار شهیدان و هفته عزت آفرین دفاع مقدس توسط ضد انقلاب و نوکران تروریستی آمریکایی _ صهیونیستی صورت گرفت، برگ حقارت آمیز دیگری است از پرونده سیاه و نگون استکبار و مدافعین دروغین حقوق بشر که برای رسیدن به اهداف پلید و اجرای نیات شوم خود حتی از ریختن خون پاک کودکانی همچون محمد طاهای کوچک و کودکان مظلوم در یمن، سوریه، عراق و... ابایی ندارند.
بی شک شهادت محمد طاهای عزیز به دست اشقیای عصر جاهلیت ثانی به سرکردگی مثلث شوم غربی عبری و مرتجع منطقهای نمایی است واقعی از صفحه خون فشان عاشورا و آنچه که از حرملههای یزیدی بر مظلومترین طفل عالم حضرت علی اصغر (ع) و پدر بزرگوارش حضرت حسین بن علی (ع) گذشت و اینک هم در قابی دیگر از دوران حساس تاریخ در ایستادگی و رویارویی جبهه اسلام انقلابی با جبهه کفر و نفاق و تکفیر تجلی یافته است.
شهد شهادت بر جسم کوچک و روح بلندش گوارا که نام مبارک خود را علی اصغر گونه در لوح زرین و پر افتخار مدافعان انقلاب اسلامی جاودانه ساخت.
سلام و تهیت الهی بر شما پدر و مادر آن سرباز کوچک اسلام که در مکتب و طریق حسینی، محمد طاهای عزیز را همچون حضرت علی اصغر (ع) و حضرت عبدالله ابن الحسین (ع) در راه اسلام و قرآن تقدیم و اینک نیز زینب گونه با صبر و استقامت بر مسیر نورانی ولایت، پیام خون او را به گوش انسانهای آزاده جهان رسانده و خواهید رساند.
بی شک خون پاک وی و دیگر شهدای والامقامی که در این حمله ددمنشانه و خباثتآلود به شهادت رسیدند، عزم ما را در صیانت و پاسداری از آرمانها و مقابله با دسیسهها و توطئههای استکبار و نابودی اذناب ضد انقلاب و منافقش راسختر نموده و دشمنان و ایادی رذلشان بدانند که پاسداران انقلاب هرگز نخواهند گذاشت خونهای پاک و مطهر این شهدای گرانقدر به هدر رود و به فضل الهی مصمم هستند همچون صاعقهای ویرانگر بر سر آنان فرود آیند.
اینجانب ضمن عرض تسلا و همدردی، شهادت مظلومانه فرزند دلبندتان را به شما و خانواده معظم و فداکار تبریک و تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برایتان صبر و شکیبایی توام با سعادت و سلامت را مسئلت دارم.
سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷
فعال صلح آمریکایی با انتقاد از سکوت ترامپ درباره نقش سعودیها در حملات ۱۱ سپتامبر به ساختمان تجارت جهانی گفت از زمان آن حملات در سال ۲۰۰۱ آمریکا درگیر جنگهای بی انتها به اسم مبارزه با تروریسم شده است.
«میدیا بنجامین» در سالروز حادثه ۱۱ سپتامبر در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: جنگ با تروریسم به یک فرایند بی انتها تبدیل شده که خروجی آن گسترش نفرت علیه آمریکا بوده است. وی ادامه داد: در افغانستان که پس از حملات ۱۱ سپتامبر اشغال شد، طالبان روز به روز قدرت پیدا کرده و داعش در آنجا سر برآورده است. نیروهای ایالات متحده پس از ۱۷سال هنوز در آنجا هستند، بدون اینکه کاری پیش ببرند. البته این روند برای صنایع نظامی ایالات متحده سودآور بوده است.موسس گروه زنان صلح کدپینک در واشنگتن با بیان اینکه منافع مجتمعهای صنعتی- نظامی در جنگ و تنش است و شاخص سهام آنها با هر جنگ و بحرانی بالا میرود، اضافه کرد: این وضعیت خشم و عصبانیت درباره آمریکا را گسترش می دهد اما سیاستمدارن آمریکایی ادعا میکنند مسلمانان از ما متنفر هستند، چون کشوری آزاد هستیم.
وهابیت خطر اصلی
بنجامین که از کنگره آمریکا با ایرنا گفت وگو می کرد، به سخنرانی ترامپ در جمع خانواده قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر اشاره کرد و گفت: رئیس جمهوری ایالات متحده از تهدید تروریسم اسلام رادیکال سخن گفت. وی اظهار داشت: واقعیت این است که سیاست ترامپ این بوده که تصویری خشن از اسلام به جهان معرفی کند، اینکه ما باید نگران تهدید مردم کشورهای مسلمان باشیم و در همین راستا نیز او دستور منع سفر را صادر کرد. بنجامین ادامه داد: اما حقیقت این است که خطر اصلی، قرائت وهابیت از اسلام است. همان قرائتی که حکومت عربستان به دنبال گسترش آن بوده است. ولی ترامپ این حکومت را شریک خود می داند و پیوندهای محکمی بیش از دولتهای پیشین با آن بسته است. وی اضافه کرد: به یاد داشته باشیم که ۱۵ نفر از ۱۹ هواپیماربای این حادثه شهروند عربستان بوده اند. به جای بازخواست عربستان ما شاهد تشویق جنایتهای آن هستیم .
حمایت از سعودیها در ۱۱ سپتامبر
ایرنا پرسید ترامپ در جریان انتخابات ریاست جمهوری به خانواده قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر وعده داده بود که عربستان را به پای میز محاکمه بکشاند. دلیل تغییر موضع وی چیست؟
بنجامین پاسخ داد: عربستان مقصد اول سفر خارجی عربستان بود و او معامله سنگین تسلیحاتی با آنها انجام داده است. از آن هنگام نه تنها آمریکا حامی سیاستهای عربستان شده است، بلکه تمام توان خود را برای سر پوش گذاشتن بر جنایتهای سعودیها در یمن و دیگر مناطق به کار برده است. وی افزود: در سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر ، وزیران خارجه و دفاع کابینه ترامپ به کنگره آمده اند تا به نمانیدگان بگویند که سعودیها تمام تلاش خود را به کار می برند تا به غیرنظامیان یمن آسیب وارد نشود. این فعال صلح آمریکایی تاکید کرد: بسیار تاسف آور است که شاهد این چنین حمایتی از عربستان درست در روز سالگرد ۱۱ سپتامبر هستیم. ما نیز برای نشان دادن اعتراض خود به اینجا آمدهایم. میزان تلفات غیرنظامیان در یمن در ماه آگوست، افزایش یافته و تعداد زیادی از کودکان یمنی در حملات عربستان به قتل رسیده اند .
آمریکا به دنبال پول سعودیها
بنجامین، سیاست خارجی ترامپ را برای خانوادههای قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر ناامید کننده دانست و تصریح کرد: آنها خواستار بازخواست عربستان سعودی بوده اند اما تردید دارم که سیاست دو حزب دمکرات و جمهوریخواه اجازه چنین کاری را بدهد. وی خاطرنشان کرد: آنها همیشه از بهانه «امنیت ملی» برای جلوگیری از بازخواست عربستان بهره می برند. متاسفانه آنچه آمریکا می خواهد پول عربستان است. بدنه تجاری آمریکا و سیاستمداران آمریکا که با لابی عربستان مرتبط هستند، دست در دست هم برای تداوم روابط نزدیک با ریاض تلاش می کنند.
این فعال ضد جنگ آمریکایی افزود: خانوادههای قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر چند گروه را تشکیل داده و به فشارهای خود به دولت و اعضای کنگره برای بازخواست حکومت عربستان ادامه می دهند اما آنها منزوی شده اند. سیاستمدارن و رسانههای مهم آمریکا پوششی به آنها نمی دهند. بنجامین تاکید کرد: حتی به آنها گفته می شود که این مساله قدیمی شده و فراموشش کنید اما به نظر من تداوم پشتیبانی آمریکا از عامل این حملات و سیاستهای افراط گرایانه عربستان، نشان می دهد که باید آن را پیگیری کرد. عربستان هنوز به گسترش افراط و تروریسم در منطقه، اروپا و حتی آمریکا کمک می کند.
تغییرات در عربستان ظاهری است
ایرنا پرسید که برخی مقامهای آمریکایی می گویند عربستان تغییر کرده است و حکومت آن دیگر از افراط گرایی پشتیبانی نمی کند!بنجامین این سخنان را تلاش تبیلغاتی لابی عربستان دانست و گفت: آنها پول هنگفتی برای بازسازی چهره حکومت عربستان خرج کرده اند. این حکومت یک سلطنت مطلقه است که کمترین ارزشی برای آزادی بیان قائل نیست و در داخل و خارج به سرکوب ادامه میدهد. وی یادآور شد: هیچ انتخاباتی در آن وجود ندارد. آنها حتی فعالان زنی را که برای حق رانندگی زنان تلاش کرده اند به زندان انداختهاند. جز در ظاهر، هیچ تغییری در آن کشور نبوده است .در پی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ نزدیک به ۳۰۰۰ نفر در آمریکا کشته شدند. ۱۹ شهروند عربستان سعودی در این حملات دست داشتند. این افراد از اعضای سازمان تروریستی القاعده بودند که رهبری آن با اسامه بن لادن سرمایه دار سعودی پناه گرفته در افغانستان بود. دولت وقت آمریکا به بهانه مبارزه با عاملان این حملات، به کشورهای افغانستان و عراق حمله کرد .
سال گذشته گروهی از خانوادههای قربانیان حملات یازدهم سپتامبر، با ارسال نامه ای به دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از سیاست وی در قبال عربستان انتقاد و ابراز نگرانی کردند که وی از وعده دوران انتخابات برای فشار به ریاض برای پرداخت خسارت به بازماندگان آن حملات شانه خالی کند .
در این نامه که توسط نشریه آمریکایی ‘دی دیلی کالر’ منتشر شد، با اشاره به پرونده باز شکایت از عربستان سعودی در دادگاههای آمریکا آمده است که حکومت عربستان به دلیل نقش مامورانش در حمایت از عاملان حملات یازدهم سپتامبر در سال ۲۰۰۱، در جایگاه متهم قرار دارد، با این حال حکومت سعودی از پذیرش مسئولیت خود در آن حملات و گسترش افراط در جهان شانه خالی می کند.
در این حال،مدیر کارزاری که سال گذشته توانست ۲۸صفحه باقی مانده از گزارش کمیسیون تحقیق ۱۱ سپتامبر را از طبقهبندی خارج کند، میگوید عربستان قدرتمندترین شبکههای خارجی لابیگر در آمریکا را در اختیار دارد و در مسیر روشن شدن حقایق مانعتراشی میکند.۱۷سال از روزی که دو هواپیما به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک برخورد کردند و آغازگر سالها جنگ درگیری در غرب آسیا شدند، میگذرد. هرچند از همان ابتدا مقامهای آمریکایی انگشت اتهام را به سوی القاعده گرفتند و به همین بهانه هم به افغانستان حمله کردند، اما همچنان سوالات زیادی درباره عاملان آن حمله و انگیزههای آنها بیجواب باقی مانده است.کارزار موسوم به «۲۸صفحه» یکی از جریانهایی است که همچنان در آمریکا در تلاش است تا حقایق پنهان این حادثه از جمله ارتباط عاملان آن حمله با بازیگران خارجی به خصوص حکومت عربستان سعودی را افشا کند. نام این کارزار، برگرفته از تعداد صفحات طبقهبندی شده گزارش کمیسیون تحقیق ۱۱ سپتامبر است. این صفحات که پارسال با پیگیری گروه «۲۸صفحه» بالاخره از طبقهبندی خارج شد، شواهد محکمی از ارتباط عاملان حادثه با مقامهای حکومت سعودی را به همراه دارد.«برایان مک گلینچی» فعال مدنی و سردبیر وبگاه ۲۸pages.org که رهبری تلاشها برای افشای نقش عربستان سعودی در حملات یازده سپتامبر را بر عهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری فارس از ادامه تلاشها برای انتشار اسناد بیشتر درباره رابطه سعودیها با این حملات خبر داد و گفت ریاض یکی از بزرگترین لابیگران خارجی در واشنگتن است و تلاش میکند از پیشبرد تحقیقات جلوگیری کند.به گفته مک گلینچی میل دولت آمریکا و صنعت اسلحهسازی به حفظ روابط نزدیک با ریاض موجب شده تا در مسیر تحقیق درباره حقایق یازده سپتامبر مانعتراشی شود. او به حمایت ریاض از افراطگرایی، نقش عربستان در بیثبات کردن سوریه و فجایع رخ داده در یمن اشاره کرده و میگوید به واسطه نفوذ عربستان در اندیشکدهها و رسانههای آمریکایی، افکار عمومی آمریکا اطلاع چندانی از این مسائل ندارند.در ادامه متن کامل این مصاحبه آمده است:
- به واسطه تلاشهای شما، اغلب بخشهای ۲۸صفحه اکنون از طبقهبندی خارج شده است. آیا جنبش شما تنها به این سند محدود است؟ یا این تلاش برای جمعآوری شواهد بیشتر ادامه خواهد یافت؟
* اکنون تلاشی برای انتشار چندین هزار صفحه اسناد ۱۱ سپتامبر که همچنان سری باقی ماندهاند، در جریان است. اعضای کنگره، هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان، با صدور قطعنامههایی توصیه کردهاند انبوه اسنادی که بسیاری از آنها با تحقیقات درباره ارتباط احتمالی حکومت سعودی با این حملات مرتبط هستند، از طبقهبندی خارج شوند.بازماندهها و اعضای خانوادههای کشتهشدگان در این حملات وبسایتی را راهاندازی کردهاند تا برای تلاشها جهت خارج کردن این اسناد از طبقهبندی، حمایت جلب کنند.
– با وجود اینکه «قانون عدالت علیه حامیان تروریسم» (جاستا) تصویب شده و امکان پیگرد مقامهای سعودی مرتبط با ۱۱ سپتامبر را فراهم کرده، اما به نظر میرسد فعالیت چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. چه چیزی سعودیها را در آمریکا از پاسخگویی مصون کرده است؟
* جاستا این امکان را فراهم کرد که یک دعوی حقوقی پیش رود که در آن بازماندگان یازده سپتامبر، اعضای خانوادهها و شرکتهای بیمه با گشودن یک پرونده و طرح این ادعا که مقامهای حکومت سعودی از ربایندگان یازده سپتامبر به شکل مالی و روشهای دیگر، حمایت کردهاند، پرداخت غرامت توسط حکومت سعودی را خواستار شدهاند.این پرونده اکنون در مرحله تحقیق قرار دارد و شاکیان از ایالات متحده و حکومت سعودی خواستهاند اسناد مربوط به افرادی را که متهمند به دستور مقامهای سعودی به دو هواپیماربا کمک کردهاند، ارائه کنند.
- بر اساس کتابی که به تازگی منتشر شده، سیا تلاش کرده افکار عمومی ایالات متحده و حتی جامعه اطلاعاتی آمریکا را از نقش احتمالی عربستان سعودی در این حادثه، بیاطلاع نگه دارد. به نظر شما انگیزه سیا از پنهان کردن حقایق چه بوده است؟
* یکی از مهمترین سوالات ۱۱سپتامبر این است که چرا سیا نگذاشت دو مأمور اف.بی.آی به فرماندهی اف.بی.آی اطلاع دهند که یک عامل شناختهشده القاعده و فردی که بعدا هواپیماربایی کرد، روادید ایالات متحده دریافت کرده است؟ برخی معتقدند که سیا در تلاش بوده تا یکی از افرادی را که بعدا هواپیماربایی کرد به جاسوس دوجانبهای بدل کند که به سیا درباره القاعده اطلاعات بدهد. اگر این [فرض] درست باشد، سیا قوانین ایالات متحده را که این آژانس را از فعالیت داخل ایالات متحده منع میکند، نقض کرده است.از زمان ۱۱ سپتامبر، تلاشی مداوم توسط دولتها، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، صورت گرفته تا هرگونه ارتباط حکومت سعودی با این حملات از دید افکار عمومی پنهان بماند. همانگونه که ۲۸ pages.org اخیرا گزارش کرد، اف.بی.ای به یکی از مأموران بازنشته خود گفته که به خانوادههای یازده سپتامبر در پیشبرد دعوی علیه عربستان سعودی کمک نکند، چراکه دولت دونالد ترامپ میخواهد رابطه خوبی با این پادشاهی داشته باشد. حکومت ایالات متحده بارها و بارها منافع حکومت سعودی را بالاتر از حقوق مردم آمریکا قرار داده که حق دارند تمام حقایق را درباره بدترین حمله تروریستیای که تاکنون در خاک ایالات متحده انجام شده، بدانند.
- گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه سعودیها با چند شرکت لابیگر قرارداد بستهاند تا از موفقیت تلاشهای احتمالی برای شکایت از مقامهای سعودی جلوگیری کنند. آیا واقعا در واشنگتن لابی سعودی وجود دارد؟
*حکومت سعودی یکی از بزرگترین عملیاتهای لابیگری خارجی را در آمریکا دارد و سالانه میلیونها دلار در این زمینه خرج میکند. به لطف حمایت مالی از اندیشکدهها و موسساتی که نظرات روزنامهنگاران، قانونگذاران و افکار عمومی را شکل میدهند، نفوذ حکومت سعودی از کنگره هم فراتر رفته است. در ماه ژوئن ۲۸pages.org گزارش کرد که مدیر یک برنامه امنیت ملی در دانشگاه «سیراکیوس» نام خود را در وزارت دادگستری به عنوان عامل روابط عمومی عربستان سعودی ثبت کرده است. پارسال هم ۲۸pages.org افشا کرد که لابیگران سعودی کهنهسربازان ارتش ایالات متحده را فریب دادهاند تا علیه جاستا لابی کنند. بدون آنکه به این افراد گفته شود که این کارزار لابیگری را عربستان سعودی سازماندهی و حمایت مالی کرده، آنها با هواپیما به واشنگتن منتقل شدهاند.
- با وجود افشاگریهای صورت گرفته به واسطه اقدامات جنبش تحت رهبری شما، ایالات متحده همچنان روابط نزدیکی با عربستان سعودی دارد و حتی همانطور که دیدیم رابطه با عربستان را به روابطش با برخی متحدان غربی خود از جمله کانادا ترجیح میدهد. دلیل این اهمیت چیست؟ آیا افکار عمومی آمریکا از ادامه این روابط حمایت میکند؟
*علاوه بر جامعه اطلاعات ایالات متحده، گروههای ذینفع مختلفی هستند که میخواهند رابطه نزدیک ایالات متحده و عربستان سعودی را حفظ کنند. یکی از برجستهترین آنها، صنعت جنگافزارسازی آمریکا است، که با تسلیح عربستان سعودی و فشار به حکومت ایالات متحده برای حفظ روابط نزدیک با این پادشاهی، به درآمد کلانی دست یافته است.افکار عمومی آمریکا یک بیاعتمادی کلی به عربستان سعودی دارد و از نقض حقوق بشر توسط این پادشاهی ناخرسند است. با این وجود، شهروندان عادی از نقش این پادشاهی در گسترش افراطگرایی سلفی در سرتاسر جهان، اطلاع چندانی ندارند. علاوه بر این، شهروندان عادی نمیدانند که حکومت سعودی با همکاری حکومت ایالات متحده نقش بزرگی در بیثباتسازی سوریه داشته است. به همین ترتیب، به واسطه نحوه عملکرد رسانههای ایالات متحده، اغلب آمریکاییها از اینکه مداخله عربستان سعودی در یمن چه خسارات انسانیای بر جای گذاشته، بیاطلاع هستند.
حادثه تروریستی اهواز و رسوایی مدعیان غربی ـ عربی حقوق بشر
شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷
پس از وقوع حادثه تروریستی اهواز بود که حجم رذالتهای رسانههای جیره خوار و سرسپرده غربی ـ عربی و همچنین عمق ریا و نفاق مدعیان حقوق بشر بر همگان آشکار شد.
به مناسبت هفته دفاع مقدس، روبروی لشکر ۹۲زرهی در اهواز مراسم رژه نیروهای مسلح در حال برگزاری بود که چند عنصر تکفیری وابسته به گروه تروریستی موسوم به «الاحوازیه» به سمت مردم و نیروهای مسلح حاضر در این مراسم آتش گشودند. در این حمله تروریستی ۲۵نفر شهید و شماری دیگر نیز زخمی شدند. این حمله تروریستی واکنشهای متعددی را به دنبال داشت. درهمین راستا، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در بیانیه ای ضمن محکوم کردن حادثه تروریستی در شهر اهواز، شهادت شماری از هموطنان کشورمان را تسلیت گفت.
در این بیانیه آمده است: حمله تروریستی به مراسم رژه نظامی در شهر اهواز که به کشته و زخمی شدن شماری از افراد نظامی و غیر نظامی منجر شد، به شدت محکوم است. وزارتهای خارجه کویت، عمان، قطر و لبنان نیز هر کدام با صدور بیانیههایی جداگانه حادثه تروریستی اهواز را به شدت محکوم کردند. «احمد محجوب» سخنگوی وزارت خارجه عراق نیز با صدور بیانیه ای تاکید کرد: وزارت خارجه حمله تروریستی به اهواز که طی آن چندین نیروی نظامی و غیرنظامی قربانی و زخمی شدند را به شدت محکوم می کند.
از سوی دیگر، ولیعهد و نخست وزیر کویت نیز هرکدام در پیامهایی جداگانه ضمن محکومیت حادثه تروریستی اهواز، با خانوادههای قربانیان اعلام همدردی و همبستگی کردند. این در حالی است که حزب الله لبنان و انصارالله یمن نیز حادثه تروریستی اهواز را با بکار بردن شدیدترین تعابیر، محکوم کردند. کما اینکه احزاب و جریانهای مقاومت یمن نیز جملگی از جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریسم اعلام حمایت کردند.در همین حال، رؤسای جمهوری روسیه و سوریه نیز ضمن محکومیت حمله تروریستی اهواز، قربانی شدن شماری از نظامیان و غیرنظامیان در جریان این حمله را به دولت و ملت ایران تسلیت گفته و با خانوادههای قربانیان ابراز همدردی کردند. «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه پیام تسلیت خود را به صورت تلفنی به همتای ایرانی خود ابلاغ کرد.
با تمامی اینها، حمله تروریستی اهواز از زاویه دیگری نیز قابل بررسی و تأمل است؛ زاویهای که یک بخش آن را رسانههای جیره خوار وابسته به غرب و اعراب منطقه دربر می می گیرد و یک بخش دیگر را سران کشورهای غربی ـ عربی شامل می شود.
رسانههای وابسته به محور غربی ـ عربی تمام تلاش خود را به کار بستند تا ماهیت تروریستی بودن حادثه اهواز را به هر طریقی از افکار عمومی منطقه و جهان پنهان نگاه دارند. این رسانهها با پوشش مغرضانه و جهت دار اخبار مربوط به حادثه تروریستی اهواز به گونه ای وانمود کردند که گویی این حادثه تنها یک حمله مسلحانه بوده و در نتیجه اعتراضات مدنی در کشور رخ داده است! در واقع، آنها به صورت کاملا هدفمند و از پیش برنامه ریزی شده، در اقدامی هماهنگ تلاش کردند تا سطح حمله تروریستی را به یک حمله مسلحانه تقلیل بخشند.از جمله این رسانهها می توان به «العربیه»، «الحدث»، «بی بی سی»، «رویترز»، «یورو نیوز» و «اسکای نیوز» و … اشاره کرد که جملگی با عوض کردن جای حمله تروریستی با حمله مسلحانه، به جلوه وارونه واقعیت برای افکار عمومی مبادرت ورزیدند. هدف اصلی این رسانهها از این اقدام رذیلانه و به دور از هرگونه اصول حرفهای رسانهای، این بود که جمهوری اسلامی ایران برای چندمین بار به عنوان بزرگترین قربانی تروریسم در نزد افکار عمومی شناخته نشود. در واقع این تلاش مذبوحانه از سوی بنگاههای خبری وابسته به سعودی، انگلیس، آمریکا و صهیونیسم درحالی است که پیشتر معیارهای دوگانه آنها در قبال حوادث تروریستی برای افکار عمومی آشکار شده بود. این رسانههای جیره خوار درحالی برای سرپوش نهادن بر روی تروریستی بودن حادثه اهواز تلاش می کنند که پیشتر حوادثی به مراتب کوچکتر از آن در لندن و پاریس را تروریستی خوانده و مردم فرانسه و انگلیس را بزرگترین قربانیان تروریسم جهانی معرفی کردند!
این رسانههای سرسپرده بار دیگر ثابت کردند که حاضرند به خاطر یک مُشت دلار، بر سَر جان انسانها معامله کنند. امروز افکار عمومی به خوبی دریافته است که ارزش جان انسانها برای رسانههای سرسپردهای همچون العربیه و بیبیسی از تهران و بیروت تا پاریس و لندن، با یکدیگر تفاوت دارد.
این شبکههای جیره خوار، مزدور و سرسپرده آنقدر در انتشار اخبار مربوط به حادثه تروریستی اهواز دستپاچه و سردرگم شدند که گاهی در تله گافهای وحشتناک نیز گرفتار آمدند و توسط افکار عمومی مورد تمسخر واقع شدند. به عنوان مثال می توان به شبکه سعودی العربیه اشاره کرد که به اشتباه از رئیس جمهوری ایران به عنوان سخنران رژه نیروهای مسلح در اهواز یاد کرد! العربیه که گویی گردانندگان آن نمی دانند در اغلب شهرهای ایران رژه سالگرد دفاع مقدس برگزار می شود، در طول زمان پخش برنامه «خبری- تحلیلی» پیرامون حادثه تروریستی در اهواز، بارها در تحلیلهای خود و در نوار زیر تصویر، «رئیس جمهور ایران» را به عنوان یکی از حاضران در جایگاه اهواز معرفی کرد. هرچند احتمال زیاد وجود دارد که این اشتباه العربیه «عمدی» باشد، تا اقدام مذبوحانه تروریستهای مورد حمایت خود را «مهم» جلوه دهد و وانمود کند که آنها توانسته اند سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی ایران را بر هم بزنند و به جایگاه سخنرانی وی نزدیک شوند. بنابراین، پر واضح است که موضع اصلی و اساسی حامیان این شبکه یعنی خاندان آلسعود در قبال حوادث تروریستی اهواز، حمایت از تروریستهای تکفیری بوده است. تماس تلفنی شرمآور شبکه سعودی العربیه با سخنگوی گروهک تروریستی «الاحوازیه» خود به تنهایی گواه دیگری بر این مدعاست. العربیه سالهاست که به ابزار رسانه ای رژیم سعودی تبدیل شده و در راستای سیاستهای این رژیم حرکت میکند.
از سوی دیگر، واکنش گستاخانه مقام دون پایه اماراتی به حادثه تروریستی اهواز نیز خود دلیل دیگری بر دست داشتن مرتجعین عرب و از جمله عربستان سعودی در این حادثه حکایت دارد. در همین راستا، «عبدالخالق عبدالله» مشاور ولیعهد ابوظبی در توئیتی نوشت: «انتقال نبرد به داخل ایران یک تصمیم علنی است و در آینده افزایش خواهد یافت!» این اظهارنظر گستاخانه اشاره تلویحی دارد به اظهارات شاهزاده ناپخته سعودی مبنی بر انتقال درگیریها به داخل خاک ایران. بر اساس آنچه که گفته شد، پر واضح است که شیخ نشینان مرتجع عرب از جمله سعودیها، اماراتیها و برخی متحدان آنها همچون رژیم آل خلیفه در فجایعی که در اهواز به وقوع پیوست و به دنبال آن غیرنظامیان بی گناه قربانی شدند، به صورت مستقیم و غیرمستقیم سهیم بوده و هستند. با این همه، امروز افکار عمومی جهان بیش از پیش به رذالتهای رسانههای وابسته به اصحاب قدرت و ثروت در جهان عرب پی برده اند. در کنار شیوه رذیلانه و غیرانسانی پوشش اخبار مربوط به حادثه تروریستی اهواز توسط رسانههای وابسته غربی ـ عربی، سکوت سنگین و مرگبار مدعیان حقوق بشر در کشورهای غربی نیز به مسأله غیرقابل بخششی تبدیل شده است.
برخی سران کشورهای غربی که همواره خود را در خط مقدم حمایت از حقوق بشر در نزد افکار عمومی جلوه داده اند، در قبال ریخته شدن خون شمار زیادی از افراد بی گناه و زخمی شدن تعداد بسیاری دیگر، حتی خم هم به ابرو نیاوردند چه رسد به آنکه سختی سخن به خود داده و چیزی در این رابطه بگویند!
این در حالی است که اگر چنین حادثه ای با ابعادی به مراتب کوچکتر از آنچه که در اهواز اتفاق افتاد، در یکی از پایتختهای همین کشورهای داعیه دار حقوق بشر یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و … رخ می داد، امروز شاهد بلند شدن فریادهای گوش خراشی بودیم که غرب را قربانی بزرگ تروریسم معرفی می کرد! لذا عدم توجه سران دروغ پرداز این کشورها به حادثه تروریستی اهواز بار دیگر معیارهای دوگانه آنها در قبال تروریسم را بر همگان آشکار ساخت.این سکوت مرگبار نشان داد که ارزش جان انسانها برای مدعیان حقوق بشر از تهران و بیروت تا پاریس و لندن، با یکدیگر متفاوت است و این جغرافیاست که به جان انسانهای بی گناه، ارزش و منزلت می بخشد.در این میان، دولت انگلیس با پناه دادن به شبکههای ضد ایرانیِ حامی گروههای تروریستی همچون شبکه «ایران اینترنشنال» نقش مهمی را در ساماندهی به این گروهها ازجمله «الاحوازیه» ایفا می کند.
در هر صورت، حادثه تروریستی اهواز موجب شد تا پرده از حجم رذالت رسانههای جیره خوار و همچنین عمق ریا و نفاق مدعیان غربی و دروغین حقوق بشر، کنار رود.
نگاهی جامعه شناختی به حملات تروریستی در اهواز
پدیده تروریسم از جمله معضلات امروز جامعه جهانی است که محصور در مرزها یا زمانهایی مشخص نبوده و هر لحظه در کمین جامعه بشری است.به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ و در یک حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز ۲۵ نفر جان باختند. ۲۵ نفر که مردم عادی بودند و در این میان یک کودک ۴ ساله نیز جان باخت. تروریسم چهره زشت مقابله و بازی قدرت در عصر ماست. چهره ای که همه معادلات سابق را به هم زده و به عنوان موضوعی داغ، چالشهای امنیتی بسیاری را در کشورهای مختلف برانگیخته است. امروز و پس از شکل گیری داعش، حتی اروپاییانی که همواره در حاشیه امنی نسبت به خاورمیانه و حتی امریکا قرار داشتند نیز از آماج حملات تروریستی دور نمانده و سالهای اخیر شاهد حملات تروریستی در کشورهایی چون انگلستان، آلمان و فرانسه بودیم که به نوعی داعیه دار مبارزه با تروریسم و امنیت داخلی هستند.
تروریسم از منظر جامعهشناسی
جامعه شناسی به عنوان علم بررسی جامعه، تروریسم را از سه سطح و منظر مورد بررسی قرار میدهد که عبارتند از:
سطح خرد: در این منظر افراد، ویژگیها و انگیزههای شخصی و شخصیتی تروریستها مورد بررسی و واکاوی روانشناسی–جامعهشناختی قرا می گیرند. طرد و محرومیتهای اجتماعی از منظر متخصصان این منظر از مهمترین انگیزهها در ابراز خشونت و همراهی افراد با چنین جریاناتی است. ضمن این که مطابق با نظریه روانشناسی تودهها شخصیتهای رادیکال و افراطی که با تحریک پذیری بالا از مافوق خود تبعیت می کنند، بهترین طعمه برای چنین جریانهایی هستند.
سطح میانی: در مدل کلاسیک از این سطح سازمانهای تروریستی با سلسله مراتبی خشک و سخت قرار دارند که از سلولهای کوچک و مجزا تشکیل شده اند و اعضای آنها هیچ اطلاعی از آنان ندارند در حالی که امروزه این تصور منسوخ شده است. یعنی تروریسم سازمانی جدید تروریسمی شبکه ای است که نه تنها درون مرز یک کشور محدود نیست، بلکه دیگر حتی سلسله مراتبی هم نیست. مانند تور ماهیگیری که هستهها، گروهها و جریانها، گرههای آن را تشکیل می دهند. و این گرهها عمدتا در تعامل با یکدیگر حداکثر استقلال را برای ابراز خلاقیت و هویت خود دارند.
سطح کلان: در این سطح ساختارهای کلی و کلان یک جامعه که می توانند تروریسم را ایجاد و تقویت کنند بررسی می شوند و سطح توسعه جامعه، شکاف طبقاتی و میزان تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی که در بروز خشونت مؤثرند مورد بررسی قرار می گیرند. اکثر خشونتهای رادیکال سیاسی به عواملی چون فرایند نوسازی، ناکارآمدی نیروی اجبار دولت و دگرگونی سریع نظام ارزشها نسبت داده شده اند.
یازده سپتامبر نقطه عطف مطالعات تروریسم
شروع تجزیه و تحلیلها و بررسیهای علمی جامعه شناسان درمورد تروریسم را می توان به نوعی بعد از حوادث یازده سپتامبر در نظر گرفت که جامعه جهانی و به ویژه آمریکا را که همواره مدعی امنیت ملی در بالاترین سطح بود به این نتیجه رساندکه تروریسم مرز جغرافیایی نمی شناسد. یعنی این اتفاق آغاز این تفکر بود که تروریسم محدود و محصور به مرز جغرافیایی مشخصی نبوده و هیچ کشوری نیست که از تهدیدات و چالشهای امنیت ملی که توسط تروریستها ایجاد می شوند در امان باشند.
چرا تروریسم پایانی ندارد
بیانیهها، قطعنامهها و تلاشهای بین المللی زیادی در ادوار مختلف توسط سازمان ملل متحد و انواع و اقسام سازمانهای حقیقی و حقوقی در تقبیح و مذمت تروریسم و اقدامات تروریستی انجام شده، اما هرگز به نتیجه نرسیده اند چرا که ناشی از ایدئولوژیهای گوناگون و در برخی موارد متعارض و متناقض ملتها در دستیابی به مفهومی از صلح وآزادی بودهاند.
تروریسم اساسأ پدیدهای سیاسی است اما مانند سایر پدیدههای سیاسی همواره در این حیطه باقی نمانده و بسیاری از جنبههای دیگر زندگی اجتماعی را درگیر وگاهی فلج می سازد. نمونۀ اتفاق اخیر در اهواز همانند سایر اتفاقات تروریستی اخیر در مجلس شورای اسلامی در تهران، در سیستان و بلوچستان، در کردستان و … منجر به کشته شدن غیرنظامیان شد.اقدامات تروریستی همواره آدمهایی را در خود فرو میبرند و می بلعند که کاری با آنها ندارند .هرگز نمی توان پایانی بر این قربانی گرفتنهای تلخ در چنین فجایعی در نظر گرفت.