یادداشت مستند و مستدل مدیر مسئول کیهان با عنوان «دور زدن ممنوع» که در نقد مواضع تحریفآمیز آقای هاشمی علیه حضرت امام(ره) نوشته شده بود، موجب آشفتگی روزنامههای زنجیرهای- اجارهای شد.
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ این روزنامهها که چند سالی است از
آیتالله هاشمی بهعنوان ابزار پیشبرد مطامع ضد انقلابی خود سود میبرند،
با تیترهایی نظیر «حمله به یار امام»، «تندروها هاشمی را
برنمیتابند»،«هاشمی به امام نزدیکتر بود یا شریعتمداری؟»، طبق معمول
سعی کردند صورت مسئله را تحریف و با غوغا و جنجال، بنبست خودساخته توسط
هاشمی را- به زعم خود- برطرف کنند. در این زمینه روز گذشته روزنامههایی
چون شرق، آرمان، اعتماد، بهار و... ضمن قلمفرسایی و حاشیهبافی برای ماجرا،
به مدیر مسئول کیهان حمله کردند.
روزنامه شرق ضمن اینکه از قول فاطمه هاشمی نوشت: پدرم بنا ندارد پاسخی به چنین اظهارنظرهایی بدهد اما سؤال این است که آقای هاشمی به امام نزدیکتر بودهاند یا آقای شریعتمداری؟ آقای هاشمی مورد اعتماد و اطمینان امام بودند.
این روزنامه در عین حال برخلاف استدلال فاطمه هاشمی، ضمن مقالهای به قلم صادق زیباکلام به طور ضمنی به حضرت امام حمله کرد و نوشت: «اگر امام همچون جنگ درباره تنشزدایی با آمریکا پا پیش گذاشته و خواهان پایان آن میشدند امروزه آمریکا برای ما حکم کشوری مثل چین و روسیه و فرانسه و انگلستان را داشت... که متأسفانه با وجود احترامی که برای آقای هاشمی قایل هستم، مجبورم از روش ایشان انتقاد کنم. واضح است که همه تلاش و تقلای آقای هاشمی آن است که گره کور آمریکاستیزی را به نحوی بگشاید تا اینقدر به منافع ملی آسیب نرساند.
اما چرا من با روش ایشان در این فقره مخالفم؟ مشکل من با روش جناب هاشمی در جای دیگری است. من مطمئن نیستم که این کمک گرفتن از امام(ره) در خصوص اثبات یا نفی موضوعی، خیلی شیوه اصولی و درستی باشد. حتی معتقدم این شیوه با مرام خود امام هم خیلی سازگاری ندارد.»
زیباکلام همچنین با ابراز تردید و تشکیک نسبت به اینکه اگر امام امروز بود همچنان مواضع ضد آمریکایی گذشته را ادامه میداد، نوشت: جناب آقای هاشمی، این چه روشی است که بگردیم در لابهلای هزاران جمله و فراز از امام (ره) که ببینیم ایشان در مورد فلان مسئله سیاسی و عرفی، چه نظری داشتهاند؟ حضرتعالی که یک عمر با امام(ره) بودید، بهتر از بنده حقیر میدانید که امام عنداللزوم حسب شرایط به وجود آمده و اقتضائات زمان، نظرشان تغییر پیدا میکرد.
وی مدعی شد: این شیوه ]که ببینیم مواضع امام در موضوعات مختلف چه بوده[ در بلندمدت به نفع نظام و مملکت نیست؟ که سبب میشود به جای آنکه به شیوه خود امام(ره) عمل کنیم و خود بیندیشیم که خیر و صلاح مملکت و اقتضائات کشور چه چیزی را میطلبد، بگردیم و ببینیم که امام(ره) 30 سال پیش چه گفتهاند و چه نظری داشتهاند. من جسارتاً پیشنهاد میکنم به جای تمسک به این شیوه، از سلوک خود امام(ره) استفاده کرده و ببینیم که عقل و خرد نخبگان و صاحبنظران ما به اضافه مقتضیات روز، چه چیزی را تجویز میکنند. بماند این نکته بدیهی که اگر مسائل امروزمان را حکماً خواسته باشیم با سیره امام(ره) چارهجویی کنیم، در آن صورت تکلیف مسائلی که مشارالیه هیچ نظری در مورد آنها نداشتهاند چه میشود؟
البته ادبیات آقای زیباکلام طبق معمول انکار بدیهیات و تجاهلالعارف به قصد زیر سؤال بردن هر آنچه که نمیپسندد است. اما کیهان چند استدلال روشن دارد. اینکه چرا آقای هاشمی دگرگونی در مواضع خویش را به حضرت امام نسبت میدهد که سیره سیاسی کاملاً روشن و مضبوطی درباره مبارزه با شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی دارد؟ ثانیاً حضرت امام در دوران حیات خویش از برخی تحریفها نسبت به مواضع خود ابراز نگرانی کرده و فرمول دقیقی برای بازشناسی تحریفها و تحریفگران توصیه کردند که شامل صدا و تصویر و تایید کارشناسان خبره است. همین واقعیت باعث شده تا زیباکلام با تلویح و به زیرکی از هاشمی بخواهد این بازی از پیش باخته و ناشیانه را ادامه ندهد. اما مسئله مهم این است که چرا مسئله آمریکا نه 30 سال پیش و نه امروز قابل حل نبود. برخلاف دروغبافی آقای زیباکلام، مسئله واقعی این است که خباثتها و دشمنیهای آمریکا طی 60 سال تداوم و تصاعد داشته است و همین سند روشنی برای انزجار از سیاستهای این رژيم استکباری است. آمریکا تا همین امروز علناً از جریانهای برانداز حمایت میکند و برای آنها بودجههای هنگفت اختصاص میدهد، از تروریستهای ضدایرانی جانبداری میکند و صراحتاً درباره اعمال تحریمهای جدید اعلام میکند که مقصودش به زانو درآوردن ملت ایران است.
بنابراین برخلاف ادعای آقای زیباکلام که ادای مجتهدها را درآورده و از هاشمی خواسته این طوری- به جای استناد به مواضع امام- مسئله و اصل (بلکه صورت سند) را پاک کند، واقعیت این است که چون صورت مسئله و موضوع سر جای خود باقی است، حکم آن نیز سر جای خود باقی است. ضمن اینکه سیاستهای کلی نظام از جمله در زمینه سیاست خارجی طبق قانون اساسی به رهبری اختصاص دارد و در این زمینه تشخیص وجدان و فطرت عمومی با نظر رهبری نظام طی 35 سال گذشته تطابق کامل داشته و برآیند آن در شعار مرگ بر آمریکا که برگرفته از منطق قرآن میباشد جلوه کرده است.
منبع: 598
روزنامه شرق ضمن اینکه از قول فاطمه هاشمی نوشت: پدرم بنا ندارد پاسخی به چنین اظهارنظرهایی بدهد اما سؤال این است که آقای هاشمی به امام نزدیکتر بودهاند یا آقای شریعتمداری؟ آقای هاشمی مورد اعتماد و اطمینان امام بودند.
این روزنامه در عین حال برخلاف استدلال فاطمه هاشمی، ضمن مقالهای به قلم صادق زیباکلام به طور ضمنی به حضرت امام حمله کرد و نوشت: «اگر امام همچون جنگ درباره تنشزدایی با آمریکا پا پیش گذاشته و خواهان پایان آن میشدند امروزه آمریکا برای ما حکم کشوری مثل چین و روسیه و فرانسه و انگلستان را داشت... که متأسفانه با وجود احترامی که برای آقای هاشمی قایل هستم، مجبورم از روش ایشان انتقاد کنم. واضح است که همه تلاش و تقلای آقای هاشمی آن است که گره کور آمریکاستیزی را به نحوی بگشاید تا اینقدر به منافع ملی آسیب نرساند.
اما چرا من با روش ایشان در این فقره مخالفم؟ مشکل من با روش جناب هاشمی در جای دیگری است. من مطمئن نیستم که این کمک گرفتن از امام(ره) در خصوص اثبات یا نفی موضوعی، خیلی شیوه اصولی و درستی باشد. حتی معتقدم این شیوه با مرام خود امام هم خیلی سازگاری ندارد.»
زیباکلام همچنین با ابراز تردید و تشکیک نسبت به اینکه اگر امام امروز بود همچنان مواضع ضد آمریکایی گذشته را ادامه میداد، نوشت: جناب آقای هاشمی، این چه روشی است که بگردیم در لابهلای هزاران جمله و فراز از امام (ره) که ببینیم ایشان در مورد فلان مسئله سیاسی و عرفی، چه نظری داشتهاند؟ حضرتعالی که یک عمر با امام(ره) بودید، بهتر از بنده حقیر میدانید که امام عنداللزوم حسب شرایط به وجود آمده و اقتضائات زمان، نظرشان تغییر پیدا میکرد.
وی مدعی شد: این شیوه ]که ببینیم مواضع امام در موضوعات مختلف چه بوده[ در بلندمدت به نفع نظام و مملکت نیست؟ که سبب میشود به جای آنکه به شیوه خود امام(ره) عمل کنیم و خود بیندیشیم که خیر و صلاح مملکت و اقتضائات کشور چه چیزی را میطلبد، بگردیم و ببینیم که امام(ره) 30 سال پیش چه گفتهاند و چه نظری داشتهاند. من جسارتاً پیشنهاد میکنم به جای تمسک به این شیوه، از سلوک خود امام(ره) استفاده کرده و ببینیم که عقل و خرد نخبگان و صاحبنظران ما به اضافه مقتضیات روز، چه چیزی را تجویز میکنند. بماند این نکته بدیهی که اگر مسائل امروزمان را حکماً خواسته باشیم با سیره امام(ره) چارهجویی کنیم، در آن صورت تکلیف مسائلی که مشارالیه هیچ نظری در مورد آنها نداشتهاند چه میشود؟
البته ادبیات آقای زیباکلام طبق معمول انکار بدیهیات و تجاهلالعارف به قصد زیر سؤال بردن هر آنچه که نمیپسندد است. اما کیهان چند استدلال روشن دارد. اینکه چرا آقای هاشمی دگرگونی در مواضع خویش را به حضرت امام نسبت میدهد که سیره سیاسی کاملاً روشن و مضبوطی درباره مبارزه با شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی دارد؟ ثانیاً حضرت امام در دوران حیات خویش از برخی تحریفها نسبت به مواضع خود ابراز نگرانی کرده و فرمول دقیقی برای بازشناسی تحریفها و تحریفگران توصیه کردند که شامل صدا و تصویر و تایید کارشناسان خبره است. همین واقعیت باعث شده تا زیباکلام با تلویح و به زیرکی از هاشمی بخواهد این بازی از پیش باخته و ناشیانه را ادامه ندهد. اما مسئله مهم این است که چرا مسئله آمریکا نه 30 سال پیش و نه امروز قابل حل نبود. برخلاف دروغبافی آقای زیباکلام، مسئله واقعی این است که خباثتها و دشمنیهای آمریکا طی 60 سال تداوم و تصاعد داشته است و همین سند روشنی برای انزجار از سیاستهای این رژيم استکباری است. آمریکا تا همین امروز علناً از جریانهای برانداز حمایت میکند و برای آنها بودجههای هنگفت اختصاص میدهد، از تروریستهای ضدایرانی جانبداری میکند و صراحتاً درباره اعمال تحریمهای جدید اعلام میکند که مقصودش به زانو درآوردن ملت ایران است.
بنابراین برخلاف ادعای آقای زیباکلام که ادای مجتهدها را درآورده و از هاشمی خواسته این طوری- به جای استناد به مواضع امام- مسئله و اصل (بلکه صورت سند) را پاک کند، واقعیت این است که چون صورت مسئله و موضوع سر جای خود باقی است، حکم آن نیز سر جای خود باقی است. ضمن اینکه سیاستهای کلی نظام از جمله در زمینه سیاست خارجی طبق قانون اساسی به رهبری اختصاص دارد و در این زمینه تشخیص وجدان و فطرت عمومی با نظر رهبری نظام طی 35 سال گذشته تطابق کامل داشته و برآیند آن در شعار مرگ بر آمریکا که برگرفته از منطق قرآن میباشد جلوه کرده است.
منبع: 598