آنانکه از ترس اقتدار سرزمینی به نام ایران و جوانانی که از کربلای حسین(ع) درس آموخته اند، جرأت ندارند قدم از قدم بردارند؛ آنان که کماندوهای حرفه ای شان از ترس بسیجی های کم سن و سال امام خامنه ای، پوشک می پوشند، تا آبرویشان مثل چهره هایشان زرد نشود.
شهدای ایران:از این تصویر به سادگی نمی شود گذشت. این تصویر را باید در عالم تکثیر کرد. باید این تصویر را اول داد به تک تک دشمنان و لیبرال های داخلی که دلشان برای کدخدا غش می رود و عاقبت، خوابِ آشفته ی تعظیم و تسلیم در مقابل آمریکا را به گور خواهند برد.
ستوانیکم پاسدار «محسن ولایتی»، در مراسم تشییع برادرپاسدارش شهید«حسین ولایتی»
آنانکه با پول تو جیبی های اربابان امریکایی و سعودی شان سعی دارند ولایت فقیه را از نسل های سوم و چهارم انقلاب بگیرند و در این راه اندکی از تلاش های بی ثمر خویش کوتاهی نکرده و نمی کنند . بگذار ببینند و دق کنند از خشم. از بی ثمری تلاش هایشان، چرا که اگر اندکی به خدا و وعده هایش ایمان داشتند، « وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» را می فهمیدند.
آنانکه به هر بهانه ای می خواهند کربلا و عاشورا را از جوانان بگیرند. اسلام را، عفاف را ، حجاب را ، ولایت را ، روح جهاد را و آنچه را که از جوانان این مرز و بوم، سرباز عاشورایی می سازد.
بگذار ببینند و عین مارزده ها به خود بپیچند که همه ی تیرهایشان به سنگ خورده است.
از این تصویر به سادگی نمی شود گذشت. این تصویر را باید در عالم تکثیر کرد. باید این تصویر را داد به دست دشمنانی که سال های سال است آن سوی مرزهای این مرز و بوم کمین کرده اند به امید روزی که بتوانند جوانان نسل سوم و چهارم این انقلاب را با خود همراه و همدل کنند. به امید روزی که فرش قرمز برایشان پهن شود که عاقبت آنان نیز این آرزو را به گور خواهند برد.
آنانکه از ترس اقتدار سرزمینی به نام ایران و جوانانی که از کربلای حسین(ع) درس آموخته اند، جرأت ندارند قدم از قدم بردارند؛ آنان که کماندوهای حرفه ای شان از ترس بسیجی های کم سن و سال امام خامنه ای، پوشک می پوشند، تا آبرویشان مثل چهره هایشان زرد نشود.
از این تصویر به سادگی نمی شود گذشت. بگذار عالم و آدم این تصویر را ببینند تا یقین پیدا کنند که تاریخ مکرر در حال تکرار است. بگذار ببینند هنوز کربلا زنده و زاینده است. بگذار عالم و آدم ببینند، اگر عباس به خاک می افتد، اگر حسین(ع) ناله « الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی» سر می دهد، اگر عباسش را کنار علقمه رها می کند و تمام قد در مقابل دشمن می جنگد، امروز هم همین قصه دارد تکرار می شود.
آخرین بوسه محسن بر تابوت برادرشهیدش حسین ولایتی
«محسن» برادر بزرگتر «حسین» است و هر دو سبزپوش یک سپاه، یکی از نسل سوم و یکی از نسل چهارم انقلاب و آن روز موعود، شاید «حسین» لحظه های اصابت گلوله ها «یا اخا ادرک اخاک » سر نداده باشد، اما «محسن» آنگاه که بالای سر «حسین» رسیده است، یقینا « الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی» تمام وجودش را فراگرفته است. یقیناً خم شده است و بوسیده است پیشانی خونین برادر را. یقیناً گریسته است در داغی که کمر می شکند و آوار می کند سنگینی درد را روی دل آدم.
اما محسن و حسین درس آموخته ی یک مکتب هستند و باید پیام همان مکتب را به عالم و آدم مخابره کنند که سر می دهیم، برادر می دهیم، اما یک وجب خاک را نه! یک جو از اعتقاداتمان کم نمی شود و دست به سینه و گوش به فرمان ولی فقیه خواهیم بود.
از این تصویر به سادگی نمی شود گذشت. این تصویر را باید در عالم تکثیر کرد که یک برادر، با لباس سبز سپاه، زیر تابوت برادر پاسدارش مقتدرانه می ایستد. شانه به شانه ی برادر! مثل گذشته!
با یک مشت گره کرده به نشانه ی انتقام، که تا گرفتن تقاص خون برادر و دیگر برادران شهیدش آرام نخواهد نشست.
با سینه ای صاف و قامتی استوار که « نحن صامدون » را در گوش دشمنان داخلی و خارجی فریاد می زند و خوار و ذلیل حقیرشان می سازد.
با یک دست به نشان احترام. هم به احترام تابوت شهیدی که شانه به شانه اش ایستاده است و هم به نشان لبیک و فرمانبرداری از رهبری که عشق به او سبزپوشش کرده است.
و البته با یک بغض پنهان. بغضی مستتر در چشم ها و چهره ای غمگین از فراق برادر که با خمیرمایه ی صبر در هم نشکسته است.
و اگر این تکرار عاشورای حسین نیست، پس چیست و اگر این ثمره ی رشد و بالندگی در مساجد و جلسات قرآن و روضه ها و هیأت ها نیست، پس چیست؟
چگونه ممکن است برادر در اولین روز بی برادری اش ، تصویری این چنین ماندگار خلق کند. تصویری که جز دندان به هم ساییدن برای دشمن هدیه ای ندارد و چه زیبا اماممان فرمود که : « بريزيد خون ها را؛ زندگي ما دوام پيدا مي كند. بكشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مي شود. ما ازمرگ نمي ترسيم »
عاشورا زنده است و کربلا در کربلا نمانده است. جوانان نسل سوم و چهارم این انقلاب ، با بینش و بصیرتی مضاعف نسبت به جوانان نسل اول و دوم ایستاده اند و گوش به فرمان ولایت فقیه، همان راه را می روند. گوش به فرمان امامشان هستند تا روزی که ان شاء الله امام خامنه ای پرچم انقلاب را با اقتدار به دست صاحبش بدهد و آن روز دیدن حقارت و سرافکندگی و خوار و ذلیل شدن برخی فرومایگان چقدر دیدنی است.
از این تصویر به سادگی نمی شود گذشت. این تصویر را باید در عالم تکثیر کرد تا دشمنان بدانند ، اگر «حسین»هایمان را بکشند، «محسن»های این دیار رو در رو و چشم در چشم و پنجه در چنجه هایشان خواهند ایستاد. حتی اگر حسین ها و محسن ها برادر باشند.
بدانند حاکمیت بر این دیار عاشقی را و حذف ولایت فقیه را به گور خواهند برد. بدانند این مردم از وحشی ترین نیل های عالم هم عبور خواهند کرد، چون که خدا با موسی این قافله است و سامری ها بروند فکری برای گوساله هایشان بکنند که این قافله موسایشان را رها نمی کنند.
راستی تا نماز جماعت در قدس و نابودی اسرائیل خیلی نمانده است. این بشارت به زودی تحقق خواهد یافت. ان شاءالله