حزب کارگزاران سازندگی در بیانیهای پیرامون حمله تروریستی اهواز که روز سهشنبه گذشته در روزنامه سازندگی(ارگان این حزب) منتشر شد، ضمن ادعای متحد شدن دشمنان ایران، نوشت: بر خلاف افرادی که معتقدند ترور فقط یک فاکتور امنیتی است ما معتقدیم نباید از زمینهی اجتماعی آن غفلت کنیم!
شهدای ایران:حزب کارگزاران سازندگی در بیانیهای پیرامون حمله تروریستی اهواز که روز سهشنبه گذشته در روزنامه سازندگی(ارگان این حزب) منتشر شد، ضمن ادعای متحد شدن دشمنان ایران، نوشت: بر خلاف افرادی که معتقدند ترور فقط یک فاکتور امنیتی است ما معتقدیم نباید از زمینهی اجتماعی آن غفلت کنیم!
کارگزاران در بسط همین معنا میافزاید:
باید خدمت به مردم خوزستان را بیشتر و بیشتر کرد. همان مردمی که در انتخابات سال 1396 شعار میدادند «گرچه هوا نداریم اما هوایت را داریم» امروز قربانی تروریسم شدهاند و هنوز از نظام فاصله نگرفتهاند. ضرورت دارد خدمت به همه ملت به خصوص مردم خوزستان در حدی باشد که هیچ امیدی در دل خصم وجود نداشته باشد.
در این بیانیه همچنین میخوانیم:
ما کارگزاران سازندگی ایران هشدار میدهیم که تراکم مطالبات اجتماعی از ریزگردها و بحران آب و هوا و کار و بیکاری در واقعیت و تبدیل آن به مطالبات سیاسی در فضای مجازی و رسانهای به یک سناریو و توطئه سازمانیافته از سوی دشمنان ایران خواهد انجامید.
کارگزارانیها در بخش دیگری از بیانیه خود پیرامون حادثه اهواز آوردهاند:
دولت نیز باید به فکر آلام و مصائب مردم به خصوص مردم خوزستان باشد. حضور غیر تبلیغاتی دولتمردان در خوزستان یک ضرورت است. باید هوای مردم را داشته باشیم و در سطح سیاست خارجی این گونه اقدامات خللی در ارادهی ما برای صلح با همه اعراب از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ایجاد نکند. نباید اهداف تروریستها را ناخواسته برآورده کرد و ضمن نشان دادن اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در حفظ امنیت ملی خود، همزمان بهانهها را از بنیادگرایان مسلح سلب کرد.
این بیانیه میافزاید:
گفتگو با روشنفکران مستقل ایرانی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور اعم از فارس و عرب در این مقطع یک ضرورت ملی است. باید ضمن به رسمیت شناختن حق نقد و حتی اعتراض میان واکنشهای وطنفروشانه و میهندوستانه خط فاصله ایجاد کرد و ارزشهایی چون میهن دوستی، صلحطلبی و بهبودخواهی و مشارکت جویی را جایگزین وطنفروشی، تروریسم و تجدید نظر طلبی و براندازی کرد.
*بیانیه کارگزاران، از نگاه نزدیکتر شامل مفاهیمی مثل «مردم قربانی شدهاند»، «براندازی در راه است»، «بحران اقتصادی وجود دارد»، «حق اعتراض باید به رسمیت شناخته شود» و «باید با معترضین قومیتی گفتمان کرد» میشود.
مفاهیمی که بدون هیچ اغراقی در مصاحبه نمایندگان گروهک الاحوازیه و تروریستهای جداییطلب نیز به چشم میخورد با این تفاوت که ارکانی از آنها با زبان اسلحه هم از این مفاهیم صحبت کردند و کارگزارانیهای اصلاحطلب با زبان بیانیه!
باید از کارگزارانیها پرسید چرا مردم ایران را از اتحاد همیشه شکست خورده دشمنان این کشور میترسانند!؟
مگر جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی و جبهههای جنگ با رژیم بعثی، از 40 کشور دنیا اسیر نگرفت و مگر در فتنه سوریه در مقابل حضور نظامی بیش از 80 کشور دنیا نایستاد و پیروز نشد!؟
مسئله مشکلات کشور را نیز بایستی با نگاه نجیبانه نگاه کرد... اگرچه به دولت و اصلاحطلبان انتقادات بسیاری وارد است و معتقدیم که عمده مشکلات کشور ساخته و پرداخته نحوه مدیریت آقایان و در مواردی حتی عامدانه و سابوتاژ (خرابکاری) است اما چرا کارگزارانیها اصرار دارند مقولاتی مثل آب و هوا را هم به گردن مدیریت دولت و در واقع به گردن نظام بیاندازند!؟
و یا چرا از این نمیگویند که نرخ بیکاری ایران طی 8 سال گذشته بنا به تعبیری ثابت بوده و بنا به تعبیری کاهش یافته است!؟
آنها چرا از وجود صدها هزار شغل بلامتقاضی در کشور به دلیل گسترش رفاه عمومی و بالا رفتن معیارهای کارجویان سخن نمیگویند و از همه مهمتر چرا علت اصرار خود بر سیاهنمایی از اوضاع کشور و کتمان پیشرفتها را توضیح نمیدهند!؟
از طرفی چه کسی نمیداند که بحراننمایی از مسائل روز کشور، ادامه این پیوست در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و مثلاً تأکید بر «آتش گرفتن اقتصاد کشور» [5] تماما به عهده اصلاحطلبان و علیالخصوص اعضای حزب کارگزاران قرار گرفته و میرود تا «فتنه اقتصادی» ایجاد کند!؟
کارگزاران و آقایان کرباسچی و مرعشی و قوچانی و لیلاز و سایرین چرا به جای توضیح اینکه سپاه پاسداران چگونه در دمای 50 درجه مشکل خطوط آبرسانی خوزستان را تأمین کرد؛ از نبود خدمات در خوزستان و اهواز دم میزنند!؟
مسئله جالبتر این است که هنوز خون بر زمین ریخته شهدای حمله تروریستی اهواز خشک نشده که دم از صلح با اعراب خلیج فارس تا دریای مدیترانه میزنند.
این در حالیست که کارگزاران توضیح نمیدهد نقش سرویسهای ضد امنیتی امارات و عربستان در این حادثه را عامدانه کتمان میکند یا از روی سهو!؟
صد البته مسئله صلح گفتمان اصلی ایران اسلامی است اما بشرطها و شروطها و یقینا در هنگامی که برخی سران مرتجع عربی صراحتا بر دشمنی با ایران و ریختن خون مردم اصرار دارند؛ دم زدن از صلح کاری عجیب و دارای پیوستهای ضدّ امنیتی است.
صحبت کردن با روشنفکران عربی و به رسمیت شناختن اعتراض نیز اصطلاحاً از آن حرفهاست...
مگر در ایران اسلامی کسی به واسطه صحبت یا اعتراض اصولی داشتن دچار مجازات شده که کارگزاران به تلویح خواستار تعامل با تجزیهطلبان و معتقدان به گفتمان سلاح شده است!؟
اساساً روشنفکری ایرانی چه زمانی به کردی و لری و عربی و فارسی منقسم شده که حزب کارگزاران بلافاصله پس از رخداد خونین اهواز به یاد آن افتاده است!؟
برخی محافل تحلیلی معتقدند جریان سیاسی خاص به دلیل رویکرد چندین ساله خود برای ایجاد فتنه اقتصادی، طی ماههای پیش رو، از هر رخداد تنشزایی حمایت کرده و آنرا دارای «زمینه اجتماعی» معرفی خواهد کرد.
این مسئله نگاه ویژهتری را از جانب دستگاههای نظارتی کشور میطلبد.
*مشرق