شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۷۰۹۶۱
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۷
نمایندگان مجلس ششم در زمان پخش سریال کیف انگلیسی، در نطق خود از آن انتقاد می‌کردند و روزنامه‌های زنجیره‌ای و افراد منتسب به ملی و مذهبی‌ها، بیرحمانه زنده‌یاد دری را تخریب می‌کردند!

به گزارش شهدای ایران ، دکتر‌هادی ابراهیمی عضو هیئت علمی دانشگاه به بهانه درگذشت کارگردان فقید و انقلابی زنده یاد دری نوشت: 

کیف انگلیسی و دستکش آمریکایی از یک سنخ اند، هنر هر دوی آنها این است که بر حسب شرایط زمان و مکان جابجا میشوند! یا در یک جبهه و هماهنگ هم عمل میکنند و یا دو لبه ی یک قیچی اند!

زنده یاد سید ضیاء الدین دری کارگردان متعهد و انقلابی در سریال تاریخی کیف انگلیسی حکایت داستانی را به تصویر می‌کشاند که غارت اخلاق فردی و سیاسی است! روایت آرمان‌هایی که پیش از دستیابی به قدرت سیاسی مقدس هستند اما به محض قرار گرفتن در پشت میز سیاست و وارد شدن به بازار داد و ستدهای سیاسی،سیاست اخلاقی و استکبار ستیزی رنگ می‌بازد و جز شعار از آنها چیزی باقی نمی ماند؛ سریال، وضعیت نیروهای شبه اپوزیسیونی را بازگو می‌کند، قهرمان سریال و خیل نمایندگان در حالی که دست هر یک از آنها کیف انگلیسی است بعنوان دست نشانده و مواجب بگیر اجنبی عمل می‌کنند!

مضمون تاریخی سریال،وقایع سیاسی در دهه 1320 ایران و بعد از آن است؛ پایان جنگ جهانی دوم، سقوط رضا شاه و ظهور جریانهای سه گانه ملی، مذهبی و مارکسیستی و نفوذ تدریجی آمریکا در کشور! موضوعی که به دلیل جذابیت‌های هنری و تاریخی و به لحاظ دراماتیک قابلیت‌های فراوانی برای پرداخت داشت!

زنده یاد دری با ساخت این سریال همان اندازه که در میان مردم محبوبیت داشت، دشمن هم داشت، آن هم در میان روزنامه نگاران خصوصا روزنامه‌های زنجیره ای سالهای 78و79 و شبه روشنفکران چون خیلی‌ها تصویر خودشان را در کیف انگلیسی دیدند! البته دور از انتظار هم نبود که برخی از نمایندگان مجلس ششم در زمان پخش این سریال از رسانه ملی در نطق پیش از دستور از سریال کیف انگلیسی انتقاد می‌کردند و روزنامه‌های زنجیره ای و افراد منتسب به ملی و مذهبی‌ها بجای نقد سازنده سریال، بیرحمانه زنده یاد دری را تخریب می‌کردند!

اکنون این سریال یک انگاره ملی است و جزو گنجینه‌های دراماتیک تلویزیون! سریالی که تنها برای حوادث نیست؛ بلکه سعی در شکافتن پوسته‌هایی از عنصر سیاست دارد، سیاستی آمیخته از نیرنگ و فریب که بیگانگان نقش اول آن را بر عهده داشته اند و در موقعیت‌های مختلف از سیاهی لشگرهای خود بهترین استفاده را برای منافع خود بردند!

آری! روشنفکری در ایران بیمار، ناسالم و معیوب متولد شد. از میرزا ملکم خان ارمنی و فتحعلی آخوندزاده گرفته تا حاج سیاح محلاتی! اکنون هم رگه‌هایی از این جریان روشنفکری بیمار در کشور قابل رویت است.در قالب استراتژیست‌های پشت صحنه و بعضا در صحنه نقش آفرینی می‌کنند! آن روز میرزا ملکم خان که داعیه روشنفکری داشت و می‌خواست علیه دستگاه استبداد ناصرالدین شاه روشنگری کند، خود دلال معامله استعماری و زیانبار«رویتر» شد! میرزا فتحعلی آخوندزاده هم بجای اینکه به مبارزه با استبداد و جهات سیاسی آن بپردازد، اعتقادات دینی و مذهبی مردم و سنت‌های اصیل جامعه را به سخره گرفت! حاج سیاح هم تلاش کرد، تا در جایی که پای یک روحانی انقلابی و مبارز در میان باشد با او برخورد شود و یا نام او کتمان شود!

از آن روز تا پیروزی انقلاب اسلامی روشنفکر وطنی میهنی بی غرض و دلسوز و علاقمند،کمتر دیده شد،غالب روشنفکران به حزب توده پیوسته اند و نقش ستون پنجم را در ایران بازی کردند! در جریان نهضت پانزده ساله اسلامی ایران آنها هیچ نقشی نداشته اند، در حالی که زندان‌های آن روز رژیم ستمشاهی از مردم،روحانیون،دانشجویان،طلبه‌ها،آحاد مردم،کارگر و کاسب پر بوده اما اثری از روشنفکران نبود،در زندان‌های آن روز اگر روشنفکرانی بودند بلافاصله به شاه نامه می‌نوشته اند و گریه و التماس می‌کردند! حالا همان جریان امروز می‌خواهد عامل ارتجاع روشنفکری باشد! روشنفکرانی که غالب آنها غربزده هستند، راه نجات کشور از نظر آنها این است؛ که سر تا پا فرنگی و غربی شویم، آدمهای پا در هوا ، هرهری مذهب، التقاطی، نان به نرخ روز خور که نه ایمانی دارند و نه مسلکی و نه مرامی و نه اعتقادی! قریب به اتفاق آنها راحت طلب هستند، نه تنها تخصص ندارند بلکه به قول مرحوم جلال آل احمد همه کاره و هیچ کاره هستند، اگر دست بر قضا اهل سیاست باشند، از کوچکترین تمایلات راست و چپ در کشورهای غربی خبر دارند و سناتورهای آمریکایی را بهتر از وزرای مملکت خود می‌شناسند!

آنها نسبت به دیکتاتوری خشنی که بعد از شکست مشروطه و ملی شدن نفت یعنی از سال32 تا57 بر کشورمان حاکم بود هیچ وقت لب به اعتراض نگشودند! خودشان در دستگاه حاکم وقت حضور داشته اند! به مردم اینجور تفهیم کرده بودند که شما عرضه ندارید،باید تقلید کنید، تقلید در خوراک، حرف زدن، راه رفتن و حتی تغییر در خط فارسی! از تجدد نمایی تا باستانگرایی، تقلید از آداب و عادات غربی،کشف حجاب زنان و مخالفت با مذهب و فرهنگ ملی!

مگر جرم شیخ فضل ا...نوری چه بود؟ شیخ!  قانونی می‌خواست بر پایه اسلام و شریعت! او توطئه فراماسونها و روشنفکران غربزده را می‌دانست! به او پیشنهاد کردند اجازه دهید! پرچم هلند را که کشور بیطرف است بر بام خانه تان نصب کنیم تا در امان باشید، شیخ با تبسمی استهزاء گونه گفت: باید پرچم ما را روی سفارتخانه بیگانه نصب کنند! زنده یاد دری کارگردان متعهد کشورمان در سریال کیف انگلیسی وضعیت نیروهای شبه اپوزیسیونی آن روز را بازگو می‌کند! روزگاری که دوره قراردادهای امتیازی و باج دهی یکطرفه از سوی دولت ایران بود؛ از قرارداد دارسی که ننگین ترین قرارداد نفتی در تاریخ ایران بوده تا موافقت نامه قوام-ساد چیکف. البته در این میان اگر نقش آفرینی شیخ حسن مدرس‌ها و برخی دیگر از آزادی خواهان‌های وطنی نبود قرارداد1299 وثوق الدوله هم عملیاتی می‌شد!

در هر صورت دیروز سریال کیف انگلیسی ساخته شد! با قابلیت‌های دراماتیکی و تاریخی که با استقبال گسترده مواجه شد! امروز باید پرده از یک ظلم تاریخی برداشته شود، دیروز دوربین در دست زنده یاد ضیاء الدین دری‌ها بود و امروز این رسالت بر دوش هنرمندان متعهد کشورمان. طرف مقابل ما دولت لجوج، بدعهد، بد معامله، اهل دبّه درآوردن و از پشت خنجر زدن آمریکاست! یا همان شیطان بزرگ. در حالی برخی از سیاسیون و روشنفکران ما دم از مذاکره با آمریکا می‌زنند که وزیر امور خارجه آمریکا از تشکیل گروه اقدام علیه  ایران خبر داده است و راهبرد آن را فشار حداکثری دیپلماتیک و اقتصادی دانسته است؟

تمام خط سازی‌های جریان غربگرا و روشنفکر طی ماه‌های اخیر برای طرح ایده مذاکره با ترامپ به بهانه جلوگیری از وقوع جنگ بود اما تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه جنگ نخواهد شد و مذاکره هم نخواهیم کرد و اینکه آمریکایی‌ها با اشاره و کنایه«شبح جنگ» را ایجاد و بزرگ می‌کنند تا ملت ایران و یا ترسوها را بترسانند و یا در صورت بروز جنگ دیگر دوران بزن و دررو برای آمریکایی‌ها تمام شده است خط بطلانی به تمام خط سازی‌های جریان غربگرا بوده است.

حقوق بشر آمریکایی؟ دموکراسی لیبرال؟ تلورانس؟ و مفهوم توسعه؟ راستی! قرائت ما از این مفاهیم چیست؟ آیا  همان خط جریان غربگرایی است؟ یعنی می‌توانیم بشر و حق را و نسبت حق و بشر را به همان معنایی بگیریم که در فلسفه و اندیشه‌های اومانیستی مدرن آمده است؟ آیا کشتار مردم و دانش آموزان بی دفاع یمنی و جداکردن بیش از هزاران کودک از خانواده‌هایشان در آمریکا به معنای حقوق بشر و لیبرال دموکراسی است؟ مگر نه این است که دموکراسی لیبرال، مفهومی محدود به حوزه فرهنگ غربی دارد و تئوری پردازان این مفهوم انسان‌هایی را که تربیت یافته غیرغربی هستند شهروند جامعه دموکراتیک نمی خوانند؟

چرا داعیه داران روشنفکری از خواب غفلت بیدار نمی شوند؟ مگر ملت ما ارتباط با آمریکا را یک دوره تجربه نکرد؟ مگر غیر این است که آمریکایی‌ها از سال1332 زمام قدرت استکباری را در ایران بدست گرفته اند، از اواخر دوران قاجار تا روی کارآمدن رضاخان تا بعد سال1332 همه چیز ایران در دست انگلیسی‌ها بود،خودشان حکومت می‌آوردند، می‌بردند، نفت و منابع ایران را می‌بردند! بعد آمریکایی‌ها آمدند. راستی چه خیر و سودی برای کشورمان داشته اند؟ جز غارت منابع و دست نشانده کردن حکومت ایران آن روز؟ اکنون آنها با همان دستکش مخملی صحبت از مذاکره می‌کنند! دیروز با کیف انگلیسی و امروز با دستکش مخملی!

جریان غربگرای داخلی و روشنفکران ما فراموش نکنند که مذاکره با آمریکا به تعبیر مقام معظم رهبری به معنای بازکردن توقعات و طلبکاری‌های آمریکاست. رییس جمهور قماربازی که نه از سیاست می‌داند و نه با الفبای غیرت آشنا است! جریان غربگرای داخلی باید بداند که با توجه به تجربه تلخ برجام، مذاکره با آمریکایی‌ها درباره مسائل منطقه ای برای ما سم مهلک است چرا که اثری از دیپلماسی شرافتمندانه در آنها نیست؛ سیاست‌های آمریکا در منطقه با جمهوری اسلامی180 درجه اختلاف دارد و نه تنها تصور حل مشکلات کشور با مذاکره  اشتباه است؛ بلکه حل مشکلات اقتصادی در لوزان، ژنو و نیویورک نیست.

سریال کیف انگلیسی اکنون با ژانر تاریخی پیش روی ماست، اکنون متوجه دستکش  مخملی باشیم که دو لبه ی یک قیچی اند. البته آنها باید بدانند تاریخ مشروطه و ملی شدن صنعت نفت در ایران امروز به برکت انقلاب اسلامی و رهبری‌های داهیانه مقام معظم رهبری تکرار نخواهد شد؛ و این آرزو را به گور خواهند برد. 


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار