سیدمحمد حسینی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و وزیر اسبق ارشاد با بیان خاطرهای از مرحوم حجتالاسلام ابوترابی نوشت: غالبا ساکت و آرام بود و آن گاه که سخن میگفت بر گویندگان غلبه میکرد و عطش سؤالکنندگان را فرو مینشاند و به (ظاهر) ضعیف بود و هر گاه با امری جدی مواجه می شد همچون شیر بیشه و مار بیابان بود.
به گزارش شهدای ایران، سیدمحمد حسینی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و وزیر اسبق ارشاد با بیان خاطرهای از مرحوم حجتالاسلام ابوترابی نوشت: غالبا ساکت و آرام بود و آن گاه که سخن میگفت بر گویندگان غلبه میکرد و عطش سؤالکنندگان را فرو مینشاند و به (ظاهر) ضعیف بود و هر گاه با امری جدی مواجه می شد همچون شیر بیشه و مار بیابان بود.
متن این یادداشت در ادامه آمده است:
« یادباد آن روزگاران یادباد
به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی دردوره پنجم توفیق همکاری با مرشد و محبوب آزادگان مرحوم حجت الاسلام ابوترابی عزیز را داشتم. از کمالات و خصال ارزنده ایشان دردوران سخت اسارت زیاد شنیده بودم، ولی ظاهر آرام او موجب تردید میشد که آیا این سید متین وبی هیاهو همان شیر مرددلاوری است که دشمن رابه زانو در آورده وسالها موجبات دلگرمی ومقاومت اسیران ایرانی درچنگ بعثیهای دژخیم شده است؟
برای سخنرانی در کنگره بزرگ سرداران وشهیدان رفسنجان ایشان را دعوت کردم، به اتفاق که وارد آن مراسم باشکوه باحضورهزاران نفر شدیم یک لحظه احساس نگرانی کردم که چه بسا تحت تأثیر فضای دوم خرداد ودیگر سخنران مراسم که خواهر رئیس دولت اصلاحات بود وبرخی شیطنتها، ایشان نتواند فضا رابه سمت آرمان مهم شهیدان یعنی ولایتپذیری سوق دهد وافراد افراطی از این اجتماع بزرگ بهرهبرداری سیاسی و جناحی کنند و چهره نورانی ولایت فقیه را خدشه دار سازند.
به هر حال نوبت به سخنرانی مرحوم ابوترابی رسید برای اولین بار شاهد سخنرانی ایشان در چنین اجتماعی بودم، برخلاف دغدغهای که داشتم، پشت تریبون که قرار گرفت آن چنان حماسی و کوبنده سخن گفت که همه نگاهها و گوشها را به خود معطوف ساخت و نفسها را در سینهها حبس کرد.
آن بیانات منطقی، معنوی، عاطفی وانقلابی چنان تاثیر شگرف وسازندهای داشت که سخنان دیگر سخنران و حواشی مورد نظرعدهای به کلی رنگ باخت وهمه مجذوب سخنان این سید شجاع و وارسته شدند.
پس از حمد وسپاس به درگاه الهی به یاد سخنان مولا علی(ع)در وصف یکی ازبرادران دینی اش افتادم که دربارهاش فرمود: کان لی فیما مَضیٰ أخٌ فًِی اللهِ کان یُعظِمُهُ فی عینی صِغَرُ الدنیا فی عینِهِ تا اینکه می رسد به این فراز: کانَ أکثَرَ دَهرِهِ صامتاً فَإن قالَ بَذَّ القائِلینَ و نَقَعَ غَلیلَ السّائِلین وکانَ ضعیفاً مستضعفا فإنْ جاءَ الجِدُّ فهُوَ لَیثُ غابٍ و صِلُّ وادٍ...
یعنی غالبا ساکت و آرام بود و آن گاه که سخن میگفت بر گویندگان غلبه میکرد و عطش سؤالکنندگان را فرو مینشاند و به (ظاهر) ضعیف بود و هر گاه با امری جدی مواجه می شد همچون شیر بیشه و مار بیابان بود.
امیدکه آن بزرگوار ودیگر آزادگانِ به لقای دوست شتافته، درجوار مرادشان امام راحل " عندَ مَلیکٍ مُقتَدِر” متنعم ازالطاف بیکران الهی باشند و فردای قیامت، ما جاماندگان شرمنده آن عزیزان نباشیم.»
منبع: فارس