علی رضایی با انتشار مطلبی در صفحه اینستاگرام خود، دلنوشتهای خطاب به فرزند کوچک شهید محسن حججی منتشر کرد.
به گزارش شهدای ایران، علی رضایی میرقائد فرزند محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالگرد شهادت شهید محسن حججی، با انتشار مطلبی در صفحه اینستاگرام خود، دلنوشتهای خطاب به علی حججی فرزند خردسال این شهید بزرگوار که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد منتشر کرد.
علی رضایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
سلام علی آقای عزیز!
یک سال گذشت. یک سال بی بابایی رو پشت سرگذاشتی. البته می دونم که مامان و مادربزرگ و پدربرزگ و خلاصه همه اقوام نذاشتن آب تو دلت تکون بخوره، اما نازنین، خوب هیچی جای بابا رو نمی گیره.
می دونی بابا داره همه ما رو نگاه می کنه. با همون لبخند همیشگیش. کنار اربابش ایستاده، کنار مولامون، آرامشی داره که نپرس. ما موندیم و دنیایی پر از سختی علی جان. لابد میخوای بدونی چه سختی؟
علی عزیزم! بزار بزرگ شدی خودت لمس می کنی البته امیدوارم وقتی بزرگ میشی این سختی ها دیگه نباشه.
می دونی گلم! بابایی رفت تا تکلیفش رو عمل کنه. نمره اش ۲۰ شد. چون شاگرد اول کلاس جهاد و شهادت بود.
علی جون! ما ها موندیم با تکالیفمون. خیلی شرمنده ایم. همه مون بعد شهدا خیلی خراب کردیم. اونا رفتن ما جا موندیم. ما موندیم و یک دنیا مشق ننوشته یا غلط غلوط نوشته.
علی گلم! یه مشت آقا و آقازاده هاشون موندن که بعضی هاشون دارن تکلیف شون رو عمل می کنن اما امان از بعضی دیگه شون. می دونی عدالت خدا یعنی چی؟ یعنی تو یه کلمه من اسمم شده آقازاده یعنی تو یه خانواده محترم به دنیا اومدم اما خودم هیچی نیستم. هیچی. حالا این کجاش عدالته؟ برات میگم عزیزم. اینکه اگه من تو این خانواده نبودم اینقدر تهی و پوچ و بی خاصیت بودم که حتی نمی تونستنم یه روز دووم بیاورم و نابود میشدم. اصلا از صحنه روزگار محو میشدم. حالا یه آدم ضعیف با کلی امکانات چه میکنه؟ همه رو خراب میکنه. حیف و میل میکنه. بعد کاخ نشین میشه و ماشین مدل بالا انواع ویلا و غیره. بماند علی جون. اما تو ژنت خوبه. پاکه. شریفه. آسمونیه. می دونی مثل کی شدی؟ مثل پیغمبر که باباشو ندید. مثل امام زمان که ۵ ساله یتیم شد. تو بزرگی. به جاهای بزرگ میرسی. امیدوارم اون روز که رییس جمهور میشی برات پوستر بچسبونم علی عزیزم. می بوسمت علی آقای گل. زنده باشی.
علی رضایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
سلام علی آقای عزیز!
یک سال گذشت. یک سال بی بابایی رو پشت سرگذاشتی. البته می دونم که مامان و مادربزرگ و پدربرزگ و خلاصه همه اقوام نذاشتن آب تو دلت تکون بخوره، اما نازنین، خوب هیچی جای بابا رو نمی گیره.
می دونی بابا داره همه ما رو نگاه می کنه. با همون لبخند همیشگیش. کنار اربابش ایستاده، کنار مولامون، آرامشی داره که نپرس. ما موندیم و دنیایی پر از سختی علی جان. لابد میخوای بدونی چه سختی؟
علی عزیزم! بزار بزرگ شدی خودت لمس می کنی البته امیدوارم وقتی بزرگ میشی این سختی ها دیگه نباشه.
می دونی گلم! بابایی رفت تا تکلیفش رو عمل کنه. نمره اش ۲۰ شد. چون شاگرد اول کلاس جهاد و شهادت بود.
علی جون! ما ها موندیم با تکالیفمون. خیلی شرمنده ایم. همه مون بعد شهدا خیلی خراب کردیم. اونا رفتن ما جا موندیم. ما موندیم و یک دنیا مشق ننوشته یا غلط غلوط نوشته.
علی گلم! یه مشت آقا و آقازاده هاشون موندن که بعضی هاشون دارن تکلیف شون رو عمل می کنن اما امان از بعضی دیگه شون. می دونی عدالت خدا یعنی چی؟ یعنی تو یه کلمه من اسمم شده آقازاده یعنی تو یه خانواده محترم به دنیا اومدم اما خودم هیچی نیستم. هیچی. حالا این کجاش عدالته؟ برات میگم عزیزم. اینکه اگه من تو این خانواده نبودم اینقدر تهی و پوچ و بی خاصیت بودم که حتی نمی تونستنم یه روز دووم بیاورم و نابود میشدم. اصلا از صحنه روزگار محو میشدم. حالا یه آدم ضعیف با کلی امکانات چه میکنه؟ همه رو خراب میکنه. حیف و میل میکنه. بعد کاخ نشین میشه و ماشین مدل بالا انواع ویلا و غیره. بماند علی جون. اما تو ژنت خوبه. پاکه. شریفه. آسمونیه. می دونی مثل کی شدی؟ مثل پیغمبر که باباشو ندید. مثل امام زمان که ۵ ساله یتیم شد. تو بزرگی. به جاهای بزرگ میرسی. امیدوارم اون روز که رییس جمهور میشی برات پوستر بچسبونم علی عزیزم. می بوسمت علی آقای گل. زنده باشی.