چرا خاتمی در نقد دولت، از جبهه پایداری پیشی گرفته است؟
به گزارش شهدای ایران، چرا خاتمی در نقد دولت، از جبهه پایداری پیشی گرفته است؟
روزنامه فرهیختگان در بررسی این پرسش نوشت: موج فاصلهگذاری از عملکرد اقتصادی دولت، از سلبریتیها و برخی سیاسیون به رئیسدولت اصلاحات رسید، سخنان خاتمی فقط دو نکته جدید دارد که اگر آن نکات نبود شاید چنین متنی منتشر نمیشد. نکته اول اعلام نارضایتی صریح خاتمی از دولت حسن روحانی است و دوم عذرخواهی به خاطر حمایت و رای آوردن، نقد خاتمی به روحانی نسبتا تند است خصوصا آنجا که میگوید «ضعفها، بیبرنامگیها و حتی عدم اجرای برنامههای مصوب را نمیتوان گردن رقیب انداخت» و مگر جریان رقیب روحانی در این پنج سال چیزی غیراز این گفتهاند؟
اما چه اتفاقی افتاده که محمد خاتمی در نقد روحانی مواضعی شبیه به جبهه پایداری میگیرد؟ بدیهیترین پاسخ به این سؤال این است که بهلحاظ موقعیت اجتماعی، دولت روحانی در نقطهای قرار دارد که دفاع از آن بسیار سخت است، رئیس دولت اصلاحات که خود سابقه دولتداری دارد میداند دولتی که 70 درصد اقتصاد کشور را در اختیار دارد و برای اجرای ایدهاش در حوزه سیاست خارجه اختیار تام و تمام داشته و از لحاظ باز بودن دست بینظیرترین فرصتهای راهبردی را در اختیار داشته امروز مسبب اوضاع است، خاتمی خوب میداند که طرح موارد دیگر هم آدرس غلط است و هم برای موقعیت سیاسی- اجتماعی دولت آوردهای ندارد، خصوصا حالا که سرنوشت جریان اصلاحات به دولت حسن روحانی گره خورده است.
خاتمی سعی میکند حساب خود را از دولت جدا و بهگونهای رفتار کند که دیگر نمرههای منفی رو به تزاید دولت به حساب ذخیره جریان اصلاحات نرود، اما آیا تنها نقد صریح دولت روحانی کافی است؟ تکمله دوم خاتمی بر نقد دولت همینجا معنا پیدا میکند، عذرخواهی! خاتمی میداند فقط نقد دولت کفایت نمیکند، حتما به او گفتهاند با طرح همین موضوع هم بر نقش مخرب خود در وضع کنونی صحه گذاشته است. از سوی دیگر خاتمی میداند باید اعلام رسمی پایان ماه عسل دولت و اصلاحطلبان را به نوعی جبران کند، برای همین است که او از جایی به بعد سمت و سوی سخن را به سمت دیگری میبرد، سیاستسازان جریان اصلاحات میدانند حفظ پایگاه اجتماعی رادیکال و نقد صریح و قطع امید از دولتی که با «تکرار» بر سر کار آمده چه پارادوکس عجیبی است!
خاتمی در چنین وضعی مجبور است مانیفست اصلاح منتشر کند و تا میتواند آن را تند کند و البته مخاطب به یاد میآورد که این اولینبار نیست که در شرایط سخت معیشتی فرمان اصلاحطلبان به ناکجا پیچیده است.
اما چه اتفاقی افتاده که محمد خاتمی در نقد روحانی مواضعی شبیه به جبهه پایداری میگیرد؟ بدیهیترین پاسخ به این سؤال این است که بهلحاظ موقعیت اجتماعی، دولت روحانی در نقطهای قرار دارد که دفاع از آن بسیار سخت است، رئیس دولت اصلاحات که خود سابقه دولتداری دارد میداند دولتی که 70 درصد اقتصاد کشور را در اختیار دارد و برای اجرای ایدهاش در حوزه سیاست خارجه اختیار تام و تمام داشته و از لحاظ باز بودن دست بینظیرترین فرصتهای راهبردی را در اختیار داشته امروز مسبب اوضاع است، خاتمی خوب میداند که طرح موارد دیگر هم آدرس غلط است و هم برای موقعیت سیاسی- اجتماعی دولت آوردهای ندارد، خصوصا حالا که سرنوشت جریان اصلاحات به دولت حسن روحانی گره خورده است.
خاتمی سعی میکند حساب خود را از دولت جدا و بهگونهای رفتار کند که دیگر نمرههای منفی رو به تزاید دولت به حساب ذخیره جریان اصلاحات نرود، اما آیا تنها نقد صریح دولت روحانی کافی است؟ تکمله دوم خاتمی بر نقد دولت همینجا معنا پیدا میکند، عذرخواهی! خاتمی میداند فقط نقد دولت کفایت نمیکند، حتما به او گفتهاند با طرح همین موضوع هم بر نقش مخرب خود در وضع کنونی صحه گذاشته است. از سوی دیگر خاتمی میداند باید اعلام رسمی پایان ماه عسل دولت و اصلاحطلبان را به نوعی جبران کند، برای همین است که او از جایی به بعد سمت و سوی سخن را به سمت دیگری میبرد، سیاستسازان جریان اصلاحات میدانند حفظ پایگاه اجتماعی رادیکال و نقد صریح و قطع امید از دولتی که با «تکرار» بر سر کار آمده چه پارادوکس عجیبی است!
خاتمی در چنین وضعی مجبور است مانیفست اصلاح منتشر کند و تا میتواند آن را تند کند و البته مخاطب به یاد میآورد که این اولینبار نیست که در شرایط سخت معیشتی فرمان اصلاحطلبان به ناکجا پیچیده است.