در ایام فتنه ۸۸ و در حالی که بازداشتگاه کهریزک تعطیل و روند رسیدگی به اتفاقات رخ داده در آن توسط مقامات امنیتی و قضائی در حال پیگیری بود، ناگهان روزنامه «اعتماد ملی» به انتشار یک نامه محرمانه از مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی دست زد!
به گزارش شهدای ایران، اواخر تیرماه 88 و در کوران فتنه 88 اخباری مبنی بر کشته شدن چند نفر و رفتار نامناسب با زندانیان در بازداشتگاه کهریزک در رسانهها منتشر گردید. این اتفاق تلخ و دردناک موجب شد تا بلافاصله، رهبر معظم انقلاب اسلامی دستور تعطیلی این بازداشتگاه و برخورد با مسببان و عوامل دخیل در این ماجرا را صادر کنند.
حجتالاسلام محسنیاژهای دادستان وقت کشور در گفتگویی ماجرای ورود رهبر معظم انقلاب به ماجرای کهریزک را اینگونه روایت میکند: «خبرهایی به رهبر انقلاب رسیده بود که در کهریزک شرایط نامساعد است که آقا دستور دادند بسته شود. اما این تمام ماجرا نبود. قبل از آن هم که آقا متوجه شدند وضع کهریزک مناسب نیست، دستور دادند که دیگر به آنجا زندانی نبرید. یعنی اولین کسی که دستور دادند که افراد بازداشتی به کهریزک نروند، رهبر انقلاب بودند. حتی ظاهراً از ایشان پرسیده بودند- با واسطه شنیدم- که ممکن است فلان بازداشتگاهمان جا نداشته باشد، گفتند اگر جا ندارید، آزاد کنید. افرادی که شما در خیابان میگیرید حتی به نظر شما متهم یا مجرم هستند، ولی اگر قرار است جایی ببرید که نامناسب باشد، آزاد کنید. یا به ایشان گفته بودند که فلان بازداشتگاه گفته که جا نداریم، رهبری گفتند که آنجا نبرید، بروند خانهشان. از طرف دیگر اولین شخصی هم که برای تخلفات قضیه کهریزک گفتند باید جدی پیگیری شود، باز شخص خود آقا بودند.»[1]
اما در حالی که این بازداشتگاه تعطیل و روند رسیدگی به اتفاقات رخ داده در آن توسط مقامات امنیتی و قضائی در حال پیگیری بود، ناگهان روزنامه «اعتماد ملی» به انتشار یک نامه محرمانه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی دست زد!
در این نامه محرمانه که در روز دوشنبه ۱۹مرداد 88 در روزنامه اعتماد ملی انتشار یافت، از خبرها و شنیدههای کروبی درباره تجاوز جنسی، آزار و شکنجههای شدید به زندانیان سخن به میان آمده بود. کروبی در این نامه از هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان خواست با تشکیل یک هیات به برخی شایعات و نحوه برخوردها با بازداشتشدگان رسیدگی شود. حسین کروبی فرزند وی در اینباره گفت: «پدرم این نامه را حدود ۱۰روز پیش خطاب به آقای هاشمی نگاشت و آن را برای ایشان به طور خصوصی ارسال کرد. ایشان تاکید داشت آقای هاشمی حتماً به این نامه پاسخ دهد و اقدام لازم را انجام دهد. متاسفانه آقای هاشمی پاسخی به نامه ایشان نداد. پدرم تاکید کرده بود اگر تا ۱۰روز پاسخی به نامه داده نشود یا اقدامی صورت نگیرد، نامه را منتشر میکند.»[2]
این نامه کروبی با استقبال گسترده از سوی محافل ضدانقلاب و کشورهای متخاصم مواجه شد و وی در ادامه بارها اعلام کرد که برای حرفهای خود مستنداتی دارد که آنها را ارائه خواهد کرد!
پس از انعکاس گسترده این نامه، کمیته ویژهای از سوی مجلس تشکیل و ماموریت یافت تا ادعاهای مهدی کروبی را بررسی و نتیجه آن را اعلام کند.
علیرغم درخواستهای مکرر از کروبی برای ارائه مستندات، وی از ارائه مستندات متقن و محکم که ادعاهای مطروحه در نامهاش را تائید کند، طفره رفت!
علیرضا زاکانی درباره برخی ادعاهای کروبی میگوید: «یکی از مواردی که کروبی به آن استناد میکرد خانمی بود که ادعا میکرد به پسرش تجاوز شده است. گروه تحقیق مجلس، آن خانم را به مجلس دعوت کردند و وی در مجلس هم به ادعاهای خود تاکید داشت اما بعد از وی پسرش به نزد گروه آمد و اعلام کرد که مادرش مشکل روانی دارد. نمونه دیگر یک خانم رزمیکار بود که میگفت به من تعرض شده است و بعد گفت منظور من این است که دست من را گرفتهاند و من را به درون ماشین بردهاند؛ جالب اینکه این اتفاق زمانی رخ داده بود که وی در حال درگیری و زد و خورد با ماموران نیروی انتظامی بود.»[3]
در 21 مهرماه، رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به نامه مهدی کروبی خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: «کمیته تحقیق مجلس موضوع آزار جنسی بازداشتشدگان را رد کرده است.»
علی لاریجانی افزود: «محتوای این نامه تکاندهنده بود و فوراً در رسانههای خارجی نیز مورد توجه قرار گرفت. به دلیل حسایست موضوع مطرح شده، از کمیته حقیقتیاب مجلس خواستم که درباره این موضوع تحقیق کند. در بررسیهای دقیق و جامع انجام شده درباره بازداشتشدگان در کهریزک و اوین، هیچگونه موردی که مبتنی بر آزار و تجاوز جنسی باشد، مشاهده نشده است. در گزارش کمیته مجلس بیان شده است در صورتی که جناب آقای کروبی شواهد و مستنداتی مبنی بر آزار و تجاوز جنسی در اختیار دارند به رئیس مجلس شورای اسلامی اطلاع دهند تا به طور جدی پیگیری شود.»
لاریجانی همچنین گفت که خودش نیز از طریق دیگری موضوع را پیگیری کرده؛ «نتیجه همان است که در گزارش کمیته ویژه مجلس آمده است و ملاحظه میکنید که موضوع آزار جنسی بازداشتشدگان کذب است و امری که مبنای واقعی نداشت چه سر و صدایی به راه انداخت. این امر هشدارباش به سیاستمداران است که مراقبت کنند، در شرایط غبارآلود افکار عمومی، ادعایی را قبل از تحقیق آن هم تحقیق کافی به ثبت رسانهها نرسانند تا دستاویز بیگانگان نشود.»[4]
بررسیهای کمیته پیگیری ویژه مجلس نشان داد ادعاهای کروبی عاری از واقعیت بوده و مانند ماجرای «سعیده پورآقایی» دروغ بوده است!
«سعیده پورآقایی» سوژهای بود که تا مدتها تیتر یک رسانهها شده بود. داستانهای عجیبی از زندگی شخصی و ماجرای کشته شدنش به نحوی منعکس گردید که حتی موجب شد میرحسین موسوی با چند تن از نزدیکانش در «مراسم ختم» وی شرکت کند!
انتشار اطلاعیه مراسم ختم سعیده پورآقایی از سوی فتنهگران در حالی که وی زنده بود!
روایتهای سوزناک از این فرد همچنان در حال انتشار بود که ناگهان سایت نوروز (ارگان حزب مشارکت) طی مطلبی نوشت: «پایگاه اطلاع رسانی نوروز به اطلاعات تازهای در خصوص خانم سعیده پورآقایی که مراسم ختم وی چند روز قبل برگزار گردید به دست آورده است. از آنجا که نقاط مجهولی در خصوص نامبرده مشخص و مبرهن شده است که نوروز از اظهار نظر درباره آن هنوز معذور هست، در حال حاضر برای جلوگیری از هرگونه پیشداوری و قضاوت عجولانه از انتشار این اطلاعات جلوگیری میکند و به همین دلیل تمام اخبار درج شده در خصوص این شخص را از سایت خود حذف کرده تا تمامی جوانب و حاشیههای این مسئله برای دستاندرکاران این سایت روشن گردد!»[5]
چندی بعد گزارش کمیته سهنفرهای که مسول رسیدگی به این مسائل بود، منتشر شد. در این گزارش در خصوص سعیده پورآقایی از قول مهدی کروبی آمده بود: «این خانم فرزند شهید است و چند نفر از اعضای خانواده او شهید شدهاند و از طرفداران آقای موسوی بودند که با مادرش شبانه تکبیر میگفتند. آمدهاند او را در منزل دستگیر کردهاند و سپس او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و پس از چند روز جنازه او را که بخشی از قسمت پایین بدن او با اسید سوخته بوده مخفیانه به خاک سپردهاند. افراد آقای میرحسین به منزل او رفتهاند و شنیدهام آقای میرحسین موسوی در جلسه ختم او شرکت کرده است و من هم قرار بود به منزل آنها بروم که فرصت نشد و فرزندم به سراغ آنها رفت.»[6]
گزارش کمیته سهنفره میافزود: «از آقای کروبی سؤال شد آیا آنچه در مورد این چند نفر شنیدهاید برای شما اطمینان حاصل شده که این افراد را در درگیریها و آشوبهای بعد از انتخابات دستگیر و مورد ضرب و شتم و احیاناً تجاوز جنسی قرار دادهاند؟ آقای کروبی پاسخ داد: نه. من اطمینان ندارم و اینها شنیدههای من است ولی چون در انتخابات معترض بودم و ذهنیتی داشتم لذا هر کسی ادعایی داشت به سراغ او میرفتیم و یا آنها را دعوت میکردیم و با آنها صحبت میکردیم.»[7]
در این گزارش در خصوص سعیده پورآقایی آمده بود: «۱- پدر وی شهید نبوده و چند سال پیش فوت کرده واصولاً (س – پ) تنها فرزند خانواده نیست و دختر شهید هم نمیباشد. ۲- مشارالیها با مادرش اختلاف داشته و از سال ۸۶ تاکنون ۶ مورد از منزل فراری شده و هر بار مادرش برای پیدا کردن او به مراکز انتظامی مراجعه داشته است و در مواردی پس از روزهایی به منزل برگشته و در چند مورد هم توسط مأمورین انتظامی با پسر و دختر دیگر دستگیر و زندانی و یا تحویل مادرش شده است.»[8]
چندی بعد بود که بالاخره سعیده پورآقایی پیدا شد. او ماجرای خود را این گونه روایت کرد: «روز 13تیر از خانه بیرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت میکرد، از تراس پریدم و پایم شکست، وقتی رفتم بیرون در راه با فردی آشنا شدم، خیلی حالم بد بود و بدنم زخمی شده بود. من را به بیمارستان بردند و حدود دو ماه در خانه ایشان بستری بودم و از من پرستاری کردند. در این مدت یک بار یکی از افراد آن خانه به من گفت که عکس من را به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده در سایتها زدهاند.»[9]
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در این مدت هیچوقت نخواستند او را به خانه برگردانند؟ گفت: «بله، سؤال میکردند اما من چیزی نمیگفتم و چون حالم بد بود، میترسیدم مادرم مرا اینطور ببیند حالش بد شود، چون بیمار هم هستند. اما وقتی که در سایتها آنطور خبر دادند خیلی تعجب کردم و اصلاً باورم نمیشد.»[10]
شنیدن ماجرا اما از زبان مادر سعیده توجه بیشتری به خود جلب میکند: «حدود یک ماه و نیم از غیبت سعیده گذشته بود. عدهای در تماس تلفنی که خود را معرفی نمیکردند گفتند دخترت را کشتهاند. من گریه و زاری میکردم و آنها قطع میکردند بدون آنکه نام خود را بگویند. فقط میدانم مرد بود. چند روز بعد زنگ زدند و گفتند حتماً ختم بگیرید. من هم تصمیم گرفتم مراسم را برگزار کنم چون با این شرایط همه دوستان و آشنایان تماس میگرفتند و میپرسیدند سعیده کجاست؟ نمیدانستم تا کجا میخواهم موضوع را کش بدهم. حتی دو بار نه اینکه بخواهم جلبتوجه کنم اما به مرز خودکشی رسیدم.»[11]
مادر سعیده میگوید: «در مجلس ختم، دوستان و آشناها بودند اما پس از اتمام قرائت قرآن، ورود مهندس میرحسین موسوی را خیر مقدم گفتند. برایم جای تعجب داشت که ایشان از کجا خبر دارد. پیغام دادند که من بروم که آقای موسوی میخواهد تسلیت بگوید. البته من نرفتم و گفتم حالم خوب نیست.»[12]
او همچنین از سه آقا و یک خانم سخن میگوید که از طرف ستاد انتخاباتی آقای کروبی و برای کمک و پشتیبانی از آنها به درب خانهشان آمدهاند: «پرسیدم آدرس ما را از کجا آوردهاند، گفتند پیدا کردن آدرس منزل شما برای ما کاری ندارد. گفتند که دخترتان را کشتهاند؛ یا در قطعه 302 دفن کردهاند یا در گور دستهجمعی. گفتم شما از کجا میدانید، من مطمئن نیستم. گفتند ما مطمئن هستیم. همانجا تکذیب کردم و گفتم دخترم نارسایی قلبی و عارضه کلیوی داشته، گفتند دروغ است. نمیدانیم شما از چه میترسید و پیگیری نمیکنید.»[13]
در واکنش به زنده شدن سعیده پورآقایی، رسانههای سبز اما طریقی دیگر را پیش گرفتند و به جای عذرخواهی از ملت، این همه را سناریوسازی نهادهای امنیتی کشور خواندند! و توضیح دادند که فریب خوردهاند. سوالی که وجود داشت این بود که بر فرض درستی این توجیه کودکانه برای فرار از فشار افکار عمومی، آیا نزدیکان میرحسین و کروبی همه اطلاعاتشان را به این شکل به دست میآورند؟! اما این به اصطلاح فریب خوردنها یکی، دو مورد نبود که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
20 شهریور 88 و در حالی که همچنان افکار عمومی منتظر ارائه اسناد مهدی کروبی پیرامون ادعای تجاوز جنسی در زندانها بود، کروبی در نامه سرگشادهای خطاب به رییس قوه قضاییه نوشت: «من در مسیر تحقیق خود به نتیجهای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعای یکی از شاکیان رسیدم. از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفتههای پیشین بود.» کروبی همچنین در این نامه از آیتالله لاریجانی رئیس قوه قضائیه خواست ماجرای سندآوردن و سندبردن را در همین جا خاتمه دهیم![14]
علیرغم عدم اثبات موضوع تجاوز در زندان کهریزک، شبکه صدای آمریکا چندی بعد در گفتگویی با دو نفر که به عنوان شاهد ادعاهای کروبی معرفی شدند، سعی کرد این مساله را همچنان در افکار عمومی زنده نگه دارد. اما با گذشت 8 سال از مصاحبه، فیلمی در رسانهها منتشر گردید که در آن، تهیهکننده این گفتگو در صدای آمریکا پشت پرده دروغین آن مصاحبه را برملا کرد.
علی جوانمردی، خبرنگار صدای آمریکا، صراحتا به «دروغ بودن ادعاهای دو شاهد کروبی» اعتراف کرد و با تائید عدم تجاوز به این افراد، گفت: «UN [کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل] ادعاهای این دو نفر را تائید نکرد».[15]
اکنون با گذشت 9 سال، بدون اثبات حتی یکی از ادعاهای دروغین مهدی کروبی که لطمات بسیاری را موجب شد، حامیان فتنه اکنون باید به این پرسش پاسخ بدهند که زمان عذرخواهی بابت جنایاتی که در آن دوره علیه نظام و مردم مرتکب شدند، چه زمانی خواهد رسید؟
پینوشت:
1- http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=9751
2- https://www.khabaronline.ir/detail/14345/Politics/parties
3- www.farsnews.com/news/8808300296
4- www.farsnews.com/news/13910520000603
5- http://norooznews.org/news/13976.php
6- http://aftabnews.ir/vdcbwab9.rhb59piuur.html
7- http://aftabnews.ir/vdcbwab9.rhb59piuur.html
8- http://aftabnews.ir/vdcbwab9.rhb59piuur.html
9- http://www.rajanews.com/news/112336
10- http://www.rajanews.com/news/112336
11- http://www.rajanews.com/news/112336
12- http://www.rajanews.com/news/112336
13- http://www.rajanews.com/news/112336
14- http://jamejamonline.ir/online/670416700386842008
15- http://www.mizanonline.com/fa/news/393888