شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۶۹۸۵۰
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۰
مرور چندباره حواث فتنه بخصوص خاطرات شاهدان عینی، می‌تواند این حادثه را از خطر بی‌تفاوتی و فراموشی حفظ کند، تا نسل آینده بدانند که سران فتنه با شعار عدالت، برای اغتشاش و آشوب آدم اجاره می‌کردند.
به گزارش  شهدای ایران، «خرابکار اجار‌ه‌ای» با عنوان فرعی «مجموعه خاطرات فتنه» که به کوشش «رحیم مخدومی» منتشر شده است، حاوی ۵۲ خاطره از شاهدان عینی حوادث سال ۱۳۸۸ است که در درگیری با عوامل فتنه ۸۸ دخالت مستقیم داشتند.

بازخوانی خاطرات فتنه 88/ اجاره مزدور برای عربده‌کشی

این کتاب که از سوی موسسه فرهنگی هنری «رسول آفتاب» منتشر شده است، بخشی کوچک از آن حادثه را ثبت کرده است و می‌تواند زمینه‌ای باشد برای انتشار کتاب‌هایی در این زمینه؛ چرا که نسل آینده به شدت نیازمند تاریخ شفاهی فتنه ۱۳۸۸ هستند. هرگونه اهمال در این حوزه باعث ورود شبهاتی می‌شود که پاسخ دادن به آن در دهه‌های بعد مشکل خواهد بود.

بخش‌هایی از این کتاب را در ادامه می‌خوانید.

خرابکار اجار‌ه‌ای

«یک سری کاپشن پخش کرده بودند که آستری داخلش سبز بود و روکش بیرونش سفید و مشکی. این‌ها که می‌آمدند توی خیابان یکهو می‌دیدی یک جمعیت صد نفری سبز شده‌اند می‌ماندی که از کجا آمده‌اند کی خرج کرده و سازمان‌دهی کرده بود.

یک بار کارگر کردی را گرفتیم که از میدان تره‌بار آورده بودند. گفته بودند: آقا تو روزی چقدر کار می‌کنی؟ مثلا بیست هزار تومان کار می‌کنی؟ ما روزی بیست و پنج هزار تومان می‌دهیم بیا تو این خیابان، هیچ کاری هم نمی‌خواهد بکنی، سطل آشغالی‌ها را فقط بکش وسط خیابان. هیچ کاری نکن. نه اغتشاش کن نه هیچ چی. فقط سطل آشغال‌ها را بکش وسط خیابان.

روز دوم اغتشاشات تو خیابان ولی‌عصر، در همان روزهای اول پسری را گرفتند که بچه ریحانک بود می‌گفت: تو جمع اغتشاش‌گرها بودیم به من گفتند روزی صد هزار تومان یا صد و پنجاه هزار تومان می‌دهیم فقط تو بیا با قمه عربده کشی کن. هیچ کاری هم نمی‌خواهد بکنی، فقط با موتور رد شو یک عربده بکش شلوغ بازی کن و برو. باز تو یک ربع بیست دقیقه بعد بیا توی خیابان یک عربده بکش، تو، هر جا دیدی شلوغ است، فقط یک مانور بده. همین، قدرتی می‌شود واسه خودت. ما هم به تو امان می‌دهیم که هیچ کاری نتوانند علیه تو بکنند. خیالت راحت باشد.

نارنجک دستی را ده تا ده تا، بیست تا بیست تا، می‌دادند دست اراذل که شلوغ کنند و آتش و دود راه بیندازند.

یک عده به عنوان لیدر بودند. لیدرها روزهای آغازین آشوب می‌رفتند روی بلندی و داد می‌زدند، جمعیت جذب می‌کردند. هل می‌دادند جمعیت را، شلوغ می‌کردند. ولی روزهای آخر دیگر لیدرها این طوری نبودند. لیدرها خیلی آرام می‌گفتند: فلان چیز را خبر داری؟ فلان جا فلان کس را با چاقو زدند.

با این شیوه احساسات مردم را تحریک می‌کردند.»

اغتشاش برای رسانه‌ها

«خبرنگارهای خارجی کاملا مشخص بودند. روی پشت بام‌هایی که دور از دسترس نیروهای امنیتی بود، با دوربین‌هایشان مستقر بودند. خیابان‌ها» یادمان، پل یادگار امام، شمال و جنوبش، پر جمعیت بود. شرق و غربش هم جمعیت بود. ما تو دل جمعیت بودیم. حتی کارگرهای افغانی ساختمان‌های نیمه کاره هفت - هشت طبقه، ده طبقه‌ای، که بر خیابان بود، از آن بالا سنگ می‌زدند! شاید ثانیه‌ای پانصد تا سنگ می‌آمد طرف ما. یکی از بچه‌ها ماشینش را توی پایگاه پارک نکرده بود.

یک فضای سبز کوچکی بود اول خیابان یادمان، یا شادمان که اسمش را دقیقا نمی‌دانم. همان جا ماشینش را پارک کرده بود. هر طرفش را بگویی سنگ خورده بود. رنگش رفته بود، لاستیک‌هایش داغون شده بود. شب که می‌شد کم می‌شدند. تاریکی هوا خیلی تاثیر داشت در کم شدنشان آمده بودند که تو چشم باشند. تو دوربین رسانه‌های خبری باشند. واقعیت همین بود. اکثرا با موبایل‌هایشان فیلم‌برداری می‌کردند.»


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار