روشن شد که چرا نميتوان وضعيت فعلي را عادي و متعارف تلقي کرد. حال بايد توضيح دهيم که سياست ورزي عادي و متعارف (که در اين وضعيت جواب نميدهد) چيست؟ و سپس توضيح ميدهد که سياست ورزي متعارف همانا تلاش براي: ۱. کسب آراء و به دست گرفتن نهادهاي انتخابي حکومت ۲. مطالبه گري از طريق تشکلهاي صنفي و نهادهاي مدني است و آنچه که در حال حاضر مورد نياز است و نبايد از آن غافل شد، اعتراض هاي خياباني و اعتصاب است.
به گزارش شهدای ایران، مشرق نوشت: ظاهراً اشخاص و چهره هاي اصلاح طلب بنا دارند به هر وسيله اي شده سهمي از قدرت براي خودشان نگه دارند، گر چه به قيمت تخريب دولت، تضعيف نظام و سوء استفاده از مردم منجر شود. اخيراً عليرضا علوي تبار از تئوريسينهاي جريان اصلاحات، طي يادداشتي در روزنامه اعتماد پس از بررسي وضعيت کنوني کشور، سعي مي کند به خواننده بقبولاند که وضعيت کنوني کشور از مسئله و مشکل بسيار فراتر رفته و به صورت بحراني درآمده است. البته اين رويه در بين اقشار مختلف اصلاح طلب تازگي نداشته و به يک رويه آشنا تبديل شده، اما آنچه در اين يادداشت با صراحت بيشتري به آن اشاره شده نتيجهاي است که علوي تبار در پايان صحبتهاي خود به آن ميرسد. وي بعد از آنچه خود اثبات وضعيت بحراني کشور مينامد، مينويسد: روشن شد که چرا نميتوان وضعيت فعلي را عادي و متعارف تلقي کرد. حال بايد توضيح دهيم که سياست ورزي عادي و متعارف (که در اين وضعيت جواب نميدهد) چيست؟ و سپس توضيح ميدهد که سياست ورزي متعارف همانا تلاش براي: ۱. کسب آراء و به دست گرفتن نهادهاي انتخابي حکومت ۲. مطالبه گري از طريق تشکلهاي صنفي و نهادهاي مدني است و آنچه که در حال حاضر مورد نياز است و نبايد از آن غافل شد، اعتراض هاي خياباني و اعتصاب است.