این دو نفر آمدند، ولی با این حال رویکردهایشان پاسخ معتبری به جامعه نداد، یعنی مثلا اگر آقای قالیباف در پارادایم «کارآمدی» صحبت میکرد، قطعا برای جامعه باورپذیری بالایی ایجاد میکرد و اگر در همان چارچوب کارآمدی جلو میرفت، سوالات و مشکلات جامعه را مطرح و ایدههای نو را برای حل آنها ارائه میکرد قطعا موفق بود و به نظر من آقای قالیباف پیروز میشد.
سرویس سیاسی شهدای ایران،علیرضا زاکانی نماینده سابق تهران در گفت و گو با جهان نیوز در پاسخ به این سوال که چه شد در انتخابات ریاستجمهوری گذشته جریان انقلاب که با تکثر کمتری به میدان آمد و از آن طرف جریان مقابل هم چهار سال ناکارآمدی خود را نشان داده بود نتوانست به موفقیت برسد؟ چه شد که آقای رئیسی پیروز نشد؟ چه شد که آقای قالیباف آنگونه کنار رفت؟ چه عاملی باعث شد که دست جمنا بهجایی نرسید؟ گفت:علت اصلی همه این سوالها به این مساله برمیگردد که ما به اقتضای احساس خود تصمیم میگیریم و دقت نمیکنیم. نه آقای رئیسی قصد آمدن داشت و نه آقای قالیباف میخواست بیاید. هیچکدام از این دو نفر از ابتدا نمیخواستند وارد انتخابات شوند.
این فعال اصولگرا، همچنین در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه هیچکدام قصد ورود به انتخابات را نداشتند، اظهار داشت:
نه، هیچکدام نمیخواستند وارد شوند و اذعان هم کرده بودند، اما دوستانی پیدا شدند و رفتند و اصرار کردند و باعث شدند دو بزرگوار وارد انتخابات شوند. آقای قالیباف از محبوبیت بالایی آغاز کردند؛ آقای رئیسی هم محبوبیت رشدیابندهای را طی کرد.
اشکال دومی که وجود داشت این بود که این دو نفر آمدند، ولی با این حال رویکردهایشان پاسخ معتبری به جامعه نداد، یعنی مثلا اگر آقای قالیباف در پارادایم «کارآمدی» صحبت میکرد، قطعا برای جامعه باورپذیری بالایی ایجاد میکرد و اگر در همان چارچوب کارآمدی جلو میرفت، سوالات و مشکلات جامعه را مطرح و ایدههای نو را برای حل آنها ارائه میکرد قطعا موفق بود و به نظر من آقای قالیباف پیروز میشد.
اما آقای قالیباف چه چیزی را انتخاب کرد؟ مواجهه دوقطبی با فساد را انتخاب کرد. اگر جامعه بخواهد به پارادایم رفتاری آقای قالیباف نگاه کند، نیمنگاهی هم به شهرداری میکند و فساد را در آن میبیند و میگوید اگر شما میخواهید با فساد مواجه شوید پس چرا شهرداری تهران اینگونه بود؟ اگر فساد را در شهرداری ریشهکن کردید در سطح ملی هم میتوانید. لااقل اگر آقای قالیباف میخواست پیرامون فساد صحبت کند باید عملکرد خود را در این زمینه عرضه میکرد و کارهای سیستمی و شفافسازش را توضیح میداد که این کار را نکرد.
رویکرد آقای رئیسی که مستمسک تخریب وی شد، سخنگفتن از آزادیها بود یا لااقل یکی از رویکردهای عمده ایشان همین مساله بود؛ رویکردی که سبب شد با آقای تتلو عکس بگیرد و منتشر شود. خب جامعه نگاه میکند و میگوید اگر این رویکرد شماست پس در ۳۸ سال گذشته این رویکرد کجا بوده؟ چرا الان یکدفعه پیدا شده است.
لذا باورپذیری آن سخت است. به نظر من اگر آقای رئیسی با رویکرد صداقت و ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی پا به عرصه میگذاشت و برای مواجهه جدی با فقر، فساد و تبعیض برنامه ارائه میکرد، موفق میشد. لذا نوع رویکرد مهم است، رویکردی توسط دوستان انتخاب شد که باورپذیری آن در برای مردم پایین بود.
اشکال دومی که وجود داشت این بود که این دو نفر آمدند، ولی با این حال رویکردهایشان پاسخ معتبری به جامعه نداد، یعنی مثلا اگر آقای قالیباف در پارادایم «کارآمدی» صحبت میکرد، قطعا برای جامعه باورپذیری بالایی ایجاد میکرد و اگر در همان چارچوب کارآمدی جلو میرفت، سوالات و مشکلات جامعه را مطرح و ایدههای نو را برای حل آنها ارائه میکرد قطعا موفق بود و به نظر من آقای قالیباف پیروز میشد.
اما آقای قالیباف چه چیزی را انتخاب کرد؟ مواجهه دوقطبی با فساد را انتخاب کرد. اگر جامعه بخواهد به پارادایم رفتاری آقای قالیباف نگاه کند، نیمنگاهی هم به شهرداری میکند و فساد را در آن میبیند و میگوید اگر شما میخواهید با فساد مواجه شوید پس چرا شهرداری تهران اینگونه بود؟ اگر فساد را در شهرداری ریشهکن کردید در سطح ملی هم میتوانید. لااقل اگر آقای قالیباف میخواست پیرامون فساد صحبت کند باید عملکرد خود را در این زمینه عرضه میکرد و کارهای سیستمی و شفافسازش را توضیح میداد که این کار را نکرد.
رویکرد آقای رئیسی که مستمسک تخریب وی شد، سخنگفتن از آزادیها بود یا لااقل یکی از رویکردهای عمده ایشان همین مساله بود؛ رویکردی که سبب شد با آقای تتلو عکس بگیرد و منتشر شود. خب جامعه نگاه میکند و میگوید اگر این رویکرد شماست پس در ۳۸ سال گذشته این رویکرد کجا بوده؟ چرا الان یکدفعه پیدا شده است.
لذا باورپذیری آن سخت است. به نظر من اگر آقای رئیسی با رویکرد صداقت و ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی پا به عرصه میگذاشت و برای مواجهه جدی با فقر، فساد و تبعیض برنامه ارائه میکرد، موفق میشد. لذا نوع رویکرد مهم است، رویکردی توسط دوستان انتخاب شد که باورپذیری آن در برای مردم پایین بود.