معلم قرآن بود و در یکی از مدارس پرحاشیه تهران مشغول کار شد، اخلاق قرآنی و صبرش سبب شد جوانان زیادی که منافقان آنها را منحرف کرده بودند را جذب کرده و با هم راهی جبهه کند.
به گزارش شهدای ایران، شهید حسین فلاح از شهدای دارالتحفیظ است که باحضور در جلسات استاد سیدمحسن موسوی بلده به قاری خوشخوانی تبدیل شد، البته وی در مدارس هم به بچهها قرآن درس میداد.
به دلیل عدم آمادگی خانواده شهید این دیدار در مرکز حفظ قرآن بسیج انجام شد و این اتفاق سبب شد تا تعدادی از قرآن آموزان نوجوان مرکز حفظ قرآن بسیج هم درخواست حضور در جمع قرآنیان باخانواده شهید را داشته باشند.
در این دیدار همسر شهید به توصیف خصوصیات و فعالیتهای همسرش پرداخت که در ادامه تقدیم میشود.
شهید فلاح دبیر قرآن در مدارس آموزش و پرورش بود. وی ابتدا در مدرسه شاهد موحدی تدریس میکرد اما در ادامه به درخواست مسئول آموزش و پرورش منطقه به دبیرستان جابربن حیان منتقل شد.
آن زمان گویا منافقان تأثیر زیادی روی برخی جوانان این دبیرستان گذاشته بودند و محیط این مدرسه به لحاظ فرهنگی مطلوب نبود از این رو از همسرم خواستند که به دبیرستان جابربن حیان برود و در زمینههای مختلف اخلاقی و سبک زندگی روی بچههای مدرسه کار کند.
این شهید عزیز هم تصمیمش را گرفت و به این مدرسه پرحاشیه رفت. روزهای نخست با مشکلات زیادی روبرو بود، به یاد دارم در بدو ورود به مدرسه بچهها به موتورش خسارت وارد کرده بودند و در روزهای نخست به او جسارت میکردند. اما وی با روحیه به کارش ادامه داد و توانست با اخلاق خوبش بسیاری از جوانانی که فریب منافقان را خورده بودند جذب کند تا جایی برخی از آنها راهی جبهه شدند و برخی هم پس از شهادتش آمده بودند و برایش اشک میریختند.
روابط عمومی بسیار قوی داشت و از آنجایی که با آیات قرآن هم آشنا بود به راحتی جوانان را جذب فعالیتهای مذهبی میکرد. موضوع دفاع مقدس که پیش آمد با تعدادی از بچهها صحبت کرد و ضرورت حضور در جبههها را برای آنها تبیین کرد و خودش هم به همراه آنها راهی منطقه شد.
عقیده داشت کسی که دیگران را موعظه میکند ابتدا باید خودش عامل باشد از این رو اولین نفر خودش راهی منطقه شد، به دنبال وی هم تعداد دیگری از جوانان هم راهی شدند و همه با هم به شلمچه رفتند.
متولد 2 بهمن 1332 بود و 21 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را برای تشییع به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بردند و جمعیت زیادی برای تشییع پیکرش آمدند که بسیاری از آنها جوانانی بودند که زمانی در جمع منافقان بودند و به معلمشان جسارت کرده بودند. اما این بار در صف اول تشییع پیکر معلم شهیدشان بودند و اشک میریختند.
*دانشجو