به گزارش شهدای ایران، «ابوالفضل امینی» به تاریخ 12 اسفند 1327 شمسی، در گرگان متولد شد. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه وترد دانشکده افسری شد و در رسته «مخابرات» به درجه سروانی رسید. آنچه خواهید خواند، متن نامه ای است که این افسرِ متدین و انقلابی، 35 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، به فرماندهی «تیپ 30 مستقل گرگان» نوشته است.
سروان «ابوالفضل امینی» سرانجام راه خود را به جبهه های نبرد گشود و سرانجام در تاریخ 20 اردیبهشت 1360 شمسی، در منطقه عملیاتی «کرخه» با آتش ارتش متجاوز بعثی، خلعت شهادت پوشید.
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
[متن نامه شهید «ابوالفضل امینی»]
به نام خدا پاسدار خون شهیدان
أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا
از : سروان مخابرات «ابوالفضل امینی»
به: فرماندهی تیپ 30مستقل گرگان
در لحظاتی که این سیاهه را مینگارم، سخنان امام علی(ع) را بیاد
میآورم که فرمودند ذلیل ترین ملتهای جهان مردمی هستند که کوچههای شهرشان
میدان تاخت وتاز بیگانگان قرار گیرد و با خود میاندیشم مگرشهرهای آبادان ،
خونین شهر و دزفول هرروز زیر آتش گلولههای دشمن کا فرقرار ندارد؟ مگر
دشمن شهرهای ما را میدان تاخت و تاز تانکها ونفربرهایش قرار نداده؟ مگر
برادران و خواهران ما را به اسارت نگرفته و مگرما شیعه علی (ع) نیستیم؟ پس
چرا باید ذلت را قبول کنیم و در مقابل تجاوزات دشمنان اسلام و انقلاب
اسلامی ایران نظارهگر باشیم و دراین هنگام که مردم کوچه و بازار، پیر و
جوان در خط مقدم جبهه به مقابله با دشمن کافر برخاستهاند و پاسبانهای
شهربانی داوطلبانه به مرز میروند و
برادر کوچک من که دانشجو میباشد داوطلبانه از خارج به ایران آمده و بدون
اینکه حتی بدیدار خانواده بیاید، مستقیما" به جبهه جنگ رفته است و من که
افسر ارتش میباشم و وظیفهام دفاع از اسلام و میهنم میباشد در خانه
نشستهام؟ و این درحالی است که وقتی خواستم با برادران
اعضا انجمن اسلامی پادگان بطور داوطلب به جبهه جنگ اعزام شوم، به دلیل
اینکه رستهام مخابرات است، مخالفت نمودید و اکنون با توجه به وضعیت
جبهههای جنگ واخبار ناگواری که هر روز میرسد، تقاضا میکنم ترتیب اعزام
مرا به جبهه جنگ بدهید تا بتوانم در این لحظات حساس وظایف خود را نسبت به خالقم و دینم و میهنم انجام دهم.
سروان مخابرات
- ابوالفضل امینه