پرستار وقت بیمارستان سردشت واقعه بمباران شیمیایی سردشت در هفتم تیر سال ۶۶ را روایت میکند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، شاید کمتر کسی بداند که «سردشت» اولین شهر جهان است که قربانی حمله شیمیایی شده است. بمبهایی که رژیم صدام از کشورهای غربی مدعی حقوق بشر گرفته بود و بر سر مردم بیگناه و بیدفاع سردشت فرو ریخت و دنیا در مقابل این جنایت بزرگ تاریخ سکوتی معنا دار کرد!
صدام برای جبران شکستهای خود در هفتم تیر سال ۶۶ دست به بمباران این شهر زد که در ساعت اولیه این حمله صدها نفر از شهروندان این شهر به شهادت رسیدند و هزاران نفر دیگر مجروح شدند، جراحتی که پس از گذشت سی سال هنوز بر تن بسیاری از مردم این شهر باقی مانده و به سند زنده جنایت رژیم بعث عراق و حامیان آنها تبدیل شده است.
«حسین پرتویان» یکی از شهروندان اهل تسنن این شهر است که بیش از ۳۰ سال در شبکه بهداشت شهر سردشت در سمت مسئول پرستاری، مدیریت بیمارستان و مسئول آموزش بیمارستان به مردم این شهر خدمت کرده است. او در گفتگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا در خصوص این فاجعه میگوید: من در زمان انقلاب وارد بیمارستان شهر سردشت شدم و به مجروحین و بیماران این شهر و رزمندگان خدمت رسانی میکردم. همچنین در طول این سالها به عنوان مسئول آموزش در پادگان جندالله سپاه به رزمندگان آموزش کمکهای اولیه و آموزش مقابله با حملات شیمیایی میدادم.
حدود ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه هفتم تیر سال ۶۶ بود که فاجعه بمباران شیمایی رخ داد. هر هواپیماهایی که میخواست برای موشک باران به دیگر نقاط برود از سردشت عبور میکرد و مردم میدیدند که هواپیماها از بالای شهر عبور میکند، اما در آن روز خود این شهر قربانی حملات این هواپیماها شده بود. پس از آنکه سردشت بمباران شد، از اطراف صدای شلیک توپ و گلوله به گوش میآمد، اما مردم به سرعت به کمک شهدا و مجروحین شتافتند و به علت اینکه مردم با بمب شیمیایی آشنایی نداشتند، در لحظات اول شناسایی اینکه این حمله شیمیایی بوده سخت بود و عده زیادی از مردم به علت عدم آگاهی از این موضوع آلوده شدند. ظرفیت بیمارستان سردشت ۶۴ تخت بود، ولی حجم مجروحین این فاجعه به حدی بود که ما در روی هر تخت بیمارستان ۴ نفر را میخواباندیم و آنها را مداوا میکردیم.
حجم مجروحین این فاجعه به حدی شد که محیط و حیاط بیمارستان مملو از مجروح شد و با هماهنگی و همکاری سپاه پاسداران مجبور شدیم مابقی مجروحین را در آسایشگاه تربیت بدنی سردشت مداوا کنیم. با توجه به کمبود آمبولانس و خودرو برای جابجایی این مجروحین آنها را با دوچرخه به این مکان میبردیم و مداوا میکردیم. ما در این مدت بسیار کم اسرتاحت داشتیم و حتی در موقع خوردن غذا با همان دستهای آلوده به لختههای خون مجبور بودیم غذا بخوریم. آن قدر حجم کار بالا بود که خودم که به این عارضه دچار شده بودم، بعد از یک هفته برای مداوا به تبریز رفتم. همچنین همسر و دو فرزندم نیز دچار عارضه شیمیایی شدند. این فاجعه از نظر جسمی در ریه، پوست و اعصابم شیمیایی اثر گذاشته است و آزارم میدهد. این درد و عارضه سالهای سال هم در نسلهای آینده این شهر تاثیر گذار است.
همسر حسین پرتویان
به لطف مقام معظم رهبری کلینیک تخصصی برای مداوای جانبازان در سردشت ایجاد شده که من دست مقام معظم رهبری را برای ایجاد کلینکی تخصصی برای مداوای جانبازان میبوسم، زیرا اگر این کلینیک وجود نداشت مجبور بودیم برای کوچکترین مداوا به مهاباد برویم. همچنین دارو برای این مداوای این درد دارای تاثیر گذاری کم است، اگر محبتی در خانواده نشود آن فرد شیمایی مرده است و فداکاری و محبت خانواده است که آن جانباز شیمایی را زنده نگه میدارد. به نظر من به غیر از ایمان به خدا و ورزش، هیچ دارویی به غیر از محبت برای جانباز شیمیایی اثر گذار نیست. همسر من با توجه به اینکه خودش هم شیمیایی است، اما در این مدت زحمت زیادی را متحمل شده تا بتواند هم من و هم خودش با این درد مبارزه کنیم.
نفر وسط حسین پرتویان
سردشت اولین شهری در جهان است که شیمایی شده است و حالا که این مردم بیگناه به شهادت رسیدند باید آنها را زنده بکنیم و به جهانیان معرفی کنیم. الان بسیاری این موضوع را درک نمیکند و سالها و نسلهای بعدی باید بدانند که این فاجعه توسط سفاکترین کشورها علیه مردم مظلوم ایران انجام شده و تا سالیان سال این فاجعه و عوراض آن ادامه دارد.